شنبه 19 مهر 1393-9:11 کد خبر:1026
فرامرز درخشنده
روایت تلخ کارگران فصلی و بی تفاوتی مرفعین بی درد
اگر به چهرههایشان دقت نکنی،فکر میکنی عدهای دلخوش هستند که آمدهاند دور هم حرف بزنند و روزی را سپری کنند،اما در نگاه دقیقتر چهرههای آفتاب سوختهای توجهت را به خود جلب میکنند،اینها به تو میفهماند که این آدمها اینجا نیامدهاند شطرنج بازی کنند.
خرزخبر: پاییزی دیگر فرا رسید و هزاران کارگر ساختمانی و فصلی باز در میادین و سرچهار راهها نگران و پریشان قوت ولاقوت خود که خدایا نکند باز امشب دست خالی نزد خانوادهام برگردم،سوز سرمای پائیزی و بارش برف زیبایی زمستانی برای عدهای خوشایند و برای عدهای وداع با نان خشک داخل سفرهشان است؛ آری آنان کارگران هستند که هر روز منتظر گزینش از طریق صاحب کاران و یا استادکارها بوده تا اینگونه بتوانند امرار معاشی کرده باشند.
کارگرانی که با شرافت زندگی میکنند و حاضرند سختترین کارها را انجام بدهند و در بدترین شرایط کاری در ارتفاع در چاههای عمیق عرق جبین بریزند و دست به کار ناشایست نزنند و پیش خدای خود و زن وبچههایشان شرمنده نباشند،در این بین کم نیستند که تحصیلات عالی دارند.
تفاوت کار او با دیگر کارگران این است که انتظار و حرص وجوش خوردن چاشنی و آمیزه ایی از زندگی روز مرهاش است، در انتظار آمدن کارفرمایی برای کار یک یا چند روزه، لقمه نانی در جیب میگذارد و از خانه خارج میشود به امید اینکه شب را با دست پر به خانه بازگردد.
اگر به چهرههایشان دقت نکنی، فکر میکنی عدهای دلخوش هستند که آمدهاند دور هم حرف بزنند و روزی را سپری کنند، اما در نگاه دقیقتر چهرههای آفتاب سوختهای توجهت را به خود جلب میکنند،یکی قلم موی نقاشی بزرگی به دست دارد و دیگری که کاردک گچ کاری را به دست گرفته، دیگری بیلی و آن یکی کلنگی، اینها به تو میفهماند که این آدمها اینجا نیامدهاند شطرنج بازی کنند.
به انتظار کسی نشستهاند که بیاید و آنها را ببرد، فرقی نمیکند کار ساختمانی باشد یا شستن فرش یا هر کار دیگری، آنها فقط کار میخواهند با مزد، زن و بچههایشان در منزل به انتظار آنها نشستهاند تا نان آورشان برسد.
اطراف میدانهای شهر بیشتر روزها، محل اجتماع کارگران روزمزد است که بسته به فصل، در سرمای جان سوز و گرمای غیرقابل تحمل؛ برای کسب رزق و روزی از طلوع خورشید ساعتها انتظار میکشند که شاید کاری به آنان پیشنهاد شود تا با دستمزد آن نیاز خانواده خود را تامین کنند.
خانوادهای کارگری همواره برای تامین معیشت خود با مشکلات زیادی روبه رو بودهاند و درآمدشان، نیمی از مخارج سرسام آور زندگی امروزی آنان را تامین میکند؛ حقوق و مزایای کارگری جوابگوی نیازهای خانواده نیست،با وجود اینکه کارگران زحمات بسیاری متحمل میشوند و ممکن است حوادث پیشبینی نشده در حین کار برای آنان به وجود آید، متاسفانه از امنیت شغلی در جامعه برخوردار نیستند.
در میان این همه دارا و ندار مگرسهم خواهی این عده از سفره نفت این نعمت خدادادی چیست؟
نه امنیت شغلی و نه بیمه ایی و نه سرپناهی برای عرضه خود؛ درساخت ملک های میلیاردی که با عرق جبین این عزیزان برای از ماه بهتران حاصل میگردد او فراموش شده ایی بیش نیست ، بارها گفته شد اینها سقف سازان بی سقف کم توقع ایی هستند که در این دنیای تجمل پرستان محیطی امن با خداقل امکانات میخواهند وبس.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و مارستگار