آخرین عناوین

پنجشنبه 25 تير 1394-0:17 کد خبر:14526

مصطفي نيك نقش/كارشناس مديريت امور فرهنگي

دلواپسان فرهنگي:مگه داريم،مگه ميشه!!!

درست و منطقي آن است كه در رشته‌ها و حوزه‌هاي تخصصي و فني، متخصصان آن حوزه به ارائة نظر يا انتقاد و بررسي بپردازند؛ نه افراد غيرمتخصص.


خزرخبر:درست و منطقي آن است كه در رشته‌ها و حوزه‌هاي تخصصي و فني، متخصصان آن حوزه به ارائة نظر يا انتقاد و بررسي بپردازند؛ نه افراد غيرمتخصص يا عموم جامعه كه در اين صورت كالبدشكافي آگاهانه و به تبع آن توسعة همه‌جانبه و روبه‌رشد در آن رشته اتفاق نخواهد افتاد.

يكي از معضلات علمي و اجتماعي در كشورهاي در حال توسعه اشتباهي است كه در همين مورد خاص روي مي‌دهد، يعني ارائه نظرهاي تخصصي و اقدام به بررسي فني توسط افراد غيرمتخصص و ناكارآمد.

از جمله حوزه‎هاي مهم فني و بسيار دقيق كه در نگاه اول رشته‌اي عاميانه و غيرتخصصي به نظر مي‌آيد و متاسفانه همگان خود را در آن صاحبِ نظر و ديدگاه فني مي‌دانند، فرهنگ و هنر است. به همين دليل مقام معظم رهبري بارها به مظلوميت فرهنگ در بيانات و رهنمودهاي خويش اشاره داشت و اين حوزه را مهجور و غريب مي‌داند. درصورتي‌كه با توجه به عمق، ديرينگي و قدمت، گسترة مطالعاتي و شاخه‌هاي متعدد و زيرمجموعه‌هاي مختلف رشته‌اي كاملا تخصصي فني و علمي است و صحبت كردن در اين خصوص نياز به نگاه عالمانه و نظري كاملا تخصصي و انساني مسلط و مشرف و آگاه به آن دارد.

با اين مقدمه كوتاه كه ما و مخاطبان عزيز را سوق مي‌دهد به اين نكته مهم كه فرهنگ و هنر را مثل پزشكي، فيزيك ، رياضيات  و عمران جزء حوزه‌هاي تخصصي و كاملا فني تقسيم و دسته‌بندي كنيم و بدون سلاح علم نيز بدون تسلط بر اين رشتة عميق و پهناور به ارائه نظرات كارشناسي نپردازيم.

بحث اصلي اين مقاله موجز يعني نگاه گذرا به سريال پايتخت كه اين روزها سري چهارم آن از شبكه اول سيما در حال پخش است مي‌رويم. مجموعة پايتخت كه چهارمين سري آن هم‌اكنون در حال توليد و پخش است، مخاطبان زيادي را در سراسر ايران عزيز پاي تماشاي خودش نشاند. مخاطباني كه دردها و بسياري از ناگفته‌ها و هم‌چنين انتقادات خود از مسئولين كشوري و استاني را در آن جستجو و مطالبه مي‌كنند.

اين سريال در گستره جغرافيايي، اقليمي و فرهنگي غني مازندران عزيز ما ساخته و به ايرانيان گران‌قدر عرضه مي‌شود.

صرف نظر از مشكلات و معايبي كه هرتوليد هنري و فرهنگي ممكن است در متن خود به دلايل مختلف داشته‌باشد، اين سريال به عنوان يك مجموعه تلويزيوني و اثرهنري با مضامين ارزشمندي همراه است. در دوره‌اي كه صداوسيماي مازندران متاسفانه ناتوان در توليد آثار فاخر و خوب و تامل‌برانگيز تلويزيوني است و از ساخت و عرضة فيلم‌هاي فاخر و در شأن مردم و فرهنگ مازندران به مردم ايران خبري نبوده است. از سال‌هاي دور تا كنون كمتر پيش آمده‌است كه اثري هنري آن هم در قالب هنر پرتوجه و پرمخاطب فيلم توليدشده‌باشد كه در سطحي ملي و متعالي نسبت به معرفي موسيقي فاخر و ناب مازندراني دست به اقدامي اثرگذار و ماندگار زده‌باشد. علاوه بر آن معرفي مخاطب‌پسند ورزش اول كشور يعني كشتي با اين رويكرد كه مازندران مهد و پايتخت آن است و اين رشتة پهلواني و بومي ريشه در جان و تاريخ و فرهنگ كهن اين سرزمين دارد.

در سري چهارم و در حال پخش پايتخت، با نگاهي انتقادي و به زبان طنز و البته تلخ به دو مسئلة مهم توجه كرده‌است: نخست زمين‌خواري در مازندران كه به خاطر بي‌توجهي مسئولين و ناآگاهي مردم در حال تخريب زيبايي‌هاي طبيعي و بكر مازندران است و اين تخريب متاسفانه روز به روز در حال توسعه و فراگيرشدن است. و دوم نگاه نادرست جامعه به قشر كوتوله‌ها (افرادي با قد كوتاه) كه به روايت اين سريال اگر جايگاه محترم و انسان‌سازي مثل معلمي هم داشته‌باشند، باز به دليل مسائل ظاهري از جمع‌ها و تصميمات محوري رانده و طرد مي‌شوند و مورد بي‌مهري اجتماع اطراف خود قرار مي‌گيرند.

اين روزها در جريان پخش سري چهارم سريال پايتخت با نظرها و انتقادهاي غيرتخصصي برخي دلواپسان فرهنگ مازندران مواجه مي‌شويم كه جز ايرادگرفتن صرف ،بدون ارائه راهكار  و پيشنهاد حرف ديگري نمي‌زنند و همة دليل آنها به اين حملات معطوف مي‌شود كه پايتخت ما را به تمسخر گرفته يا با لودگي شخصيت‌هاي مازندراني، مجموعه پايتخت‌ قصد مضحكه كردن ما را دارد. در صورتي‌كه طنزترين توليد تلويزيوني شبكه مازندران كه باعث خنداندن آن ها مي شود و به آن استقبال نشان داده مي شود يا سياه بازي نوروز با لودگي تمام با تكلم مازندراني است يا ترجمة ناقص و زشت و مضحكه‌وار فيلم‌هاي سينمايي خارجي به گويش مازندراني با لودگي خاص.

حال آن كه در سريال پايتخت جز چند مورد با بيان برخي واژه‌هاي مازندراني مواجه هستيم و بيشتر با لهجه، فارسي صحبت كردن مازندراني‌ها را شاهديم.

اين دوستان دلواپس منتقد دو آتيشة سريال پايتخت فراموش كرده‌اند كه از شاهكارهاي شخصيت‌سازي تلويزيون مازندران، خلق شخصيت "برهان درو"(برهان دروغگو  يا چاخان) بود كه تنها با دروغ‌هاي شاخ‌دار و باورنشدني‌اش تبديل به نماد و سمبل شخصيت تلويزيوني مازندران شده‌بود و يا همانشخصيت عجيب و غريب نوروز كه از ساليان گذشته تا اكنون از طريق جعبه جادويي در منازل مازندراني ها جا خوش نموده است.

واقعيت آشكار اين است كه ما قصد نداريم بگوييم سريال پايتخت بدون اشكال و مبرا از ايراد فرهنگي،

محتوايي و ساختاري است بلكه مي‌خواهيم بگوييم  پيشنهاد تازه و راهكار رو به تعالي شما چيست؟

موضع‌گيري صداوسيماي مازندران در رقابت با اين سريال براي ساختن و توليد يك اثر فاخر با محتوا و رويكرد فرهنگ غني بومي چيست؟ آيا راه‌حل عملي هم براي برون‌رفت از اشكالات و ايرادهاي سريال پايتخت يا موضع درجا زننده صداوسيما داريد يا مي‌توانيد ارائه دهيد؟ آيا مي‌توانيد يك سريال در اين حد و اندازه اي بسازيد كه در آن مازندراني و فرهنگ او شاخص‌هاي هنري و بومي‌اش را برجسته و فاخر معرفي كنيد؛ بي‌ آن‌كه به قول شما مضحكه‌اي صورت بگيرد ،در حالي‌كه جذاب و مخاطب‌پسند و اثرگذار هم باشد؟ دوستان منتقد پايتخت حتما در خاطرشان شخصيت رشيد اصفهاني را به ياد دارند. آيا شخصيت ظاهري رشيد با آن‌همه كودني و حماقت‌هايي كه در ارائه نقش دارد، خداي‌ناكرده بيانگر مفلوج و ناقص‌بودن فرهنگ غني اصفهان است؟ آيا اين شخصيت به واسطة نمايش طنز و در قالب فردي مضحك با لهجة اصفهاني فرهنگ ناب اصفهان كه پايگاه هنرمندان تراز اول كشور است را مخدوش كرده‌است؟

به نظر مي‌رسد بهتر است تا از نگاه تعصب‌مدار و يك جانبه‌نگر دست بكشيم و تلاش و تفكرمان را به اين نكته متمركز كنيم كه در جهت توليد آثار فاخر اثرگذار كه برخي از آن‌ها مي‌تواند رويكرد طنز و انتقادي هم داشته‌باشد، گام برداريم و تلاش‌گران اين عرصه را حمايت كنيم و از ايرادات جزئي در اثر بگذريم و بر نقاط برجسته و شاخص آن انگشت بگذاريم. 

در پايان اينكه در عرصه گسترده فرهنگ:

هزار نكته باريك تر از مو اينجاست                نه هر كه سر بتراشد قلندري داند    

نام فرستنده :
ایمیل گیرنده :