آخرین عناوین

يکشنبه 4 خرداد 1393-14:57 کد خبر:199

صادقعلی رنجبر

واکسیناسیون مدیران ناکارآمد مازندرانی را جدی بگیرید!

مدیریت مازندران نیاز به پوست اندازی دارد و با گذشت قریب به یکسال از انتخابات ریاست جمهوری، انتظارات مازندرانی ها که بیشترین رأی را به ریاست محترم جمهوری داده اند، برآورده نشده و...


خزرخبر- مدیریت مازندران نیاز به پوست اندازی دارد و با گذشت قریب به یکسال از انتخابات ریاست جمهوری، انتظارات مازندرانی ها که بیشترین رأی را به ریاست محترم جمهوری داده اند، برآورده نشده و استحقاق آنها، برخورداری از مدیرانی توانمندتر بوده و بعضی ها نشان داده اند که انقلابی فکر نکرده و جهادی عمل نمی کنند.

-لارنس جی پیتر" با ارائه تئوری مشهور و فراگیری بنام خود یعنی "اصل پیتر" مدعی شده است که مدیران و تمامی کارمندان سازمان، مستعد رشد و ترقی در مسیر عمودی سلسله مراتب سازمانی تا حد بی کفایتی خویش اند و بعد از آن به سمت و جایگاهی دست می یابند که شایستگی و صلاحیت لازم را برای ایفای وظایف و انتظارات متصوره را نداشته و امور محوله را به هم می ریزند!

اندیشمندان و تئوری پردازان بین المللی مدیریت و سازمان، در همین رابطه و برای اینکه سازمانها متضرر بزرگ و مستمر در چنین شرایطی نباشند، چاره ای اندیشیده و واکسنی را بنام "واکسن ضد اصل پیتر" طراحی و ابداع کرده اند که طی آن سازمان های مربوطه تدابیر متنوع ذیل را برای جبران آسیب های ناشی از آن به اجرا می گذارند:

الف-کارآموزی و بهسازی مقتضی قبل از تحرک عمودی و ارتقاء سازمانی افراد

ب-گزینش هوشمندانه افراد متناسب برای مشاغل مدیریتی به تناسب شخصیت و انتظارات آنها

اگر چه پیتر در سالهای دور به این پدیده در دنیای غرب اشاره مشهودی داشته است، اما واقعیت این است که دنیای مدرن و پیشرفته از اصل پیتر گذر کرده و امروز نمونه بارز اجرای اصل مریتوکراسی یا همان شایسته سالاری و حتی فراتر از آن شایسته سالاری آنلاین و به تعبیر ما شایسته سالاری در لحظه اکنون است و آنها با بکارگیری افراد متخصص و متعهد به نظام سکولار سلطه جهانی، عملاً با این پدیده قرون وسطایی مواجه نبوده و نه تنها در کف ناتوانی های مدیران سیر نمی کنند، بلکه در اندیشه شکار سقف توانایی های مدیران سازمانها هستند!

اما در جامعه ما بخاطر گسترش چنین پدیده ای که غالباً پس از برگزاری انتخابات کلیدی و سراسری مثل انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی اتفاق می افتد و طی آن ما شاهد انتصاب ها و بکارگیری های کلان و اتوبوسی مدیران سازمانها و راه اندازی قطار تغییرات مدیران که غالباً کم تجربه و فاقد مهارتها و کفایتهای تخصصی و مدیریتی اند، بوده و هستیم، مدیرانی که با معیارهای غیراستانداردی همچون عضویت در ستاد انتخاباتی و یا فعالیت در جناح سیاسی خاص و مواردی از این قبیل، رشد غیرپلکانی و هلی بردی را تجربه می کنند، لاجرم تدابیر تکمیلی و راهکارهای دیگری نیز مدنظر قرار داده شده که به انگیزه امداد و نجات فکری مدیران ارشد و غیر ارشد استان، ذیلاً به آنها اشاره مختصر می گردد:

۱-برگزاری دوره های کوتاه و نوبه ای آموزش ضمن خدمت به شکل آکادمیک

2-راه اندازی دوره های کوتاه کارورزی و یادگیری میدانی از مدیران مجرب

3-تهیه و ارائه زمان بندی شده مجلات و جزوات آموزشی و اخذ امتحان با احتساب امتیازات و ارائه مدرک

4-برگزاری همایش های توجیهی از طریق کارشناسان زبده در دفعات متعدد و در مراحل آغازین کارها

5-فراهم کردن مقدمات بازدیدهای کاری و تخصصی از نمونه های عینی کارهای موفق جهت الگوبرداری

6-راه اندازی اتاق های فکر و جلسات هم اندیشی با کارشناسان و صاحب نظران درون و برون سازمانی

7-انجام نظرخواهی های مکتوب و شفاهی از مدیران تحت امر و کارشناسان حوزه مدیریت خویش

8-استفاده فعال از ظرفیت عملیاتی و کارشناسی سازمانهای دانش بنیان و تفویض امور مهمه به آنها

9-انتصاب هسته های موضوعی مشاوره و مطالعه علمی امور و طرحهای محوله

10-افزایش ظرفیت انتقادپذیری و انعطاف پذیری فرصت ساز و بکارگیری زیرکانه رسانه های مکتوب و مجازی

11-استفاده مستقیم و غیرمستقیم از تجربیات مثبت و به روز شده مدیران قبل از خویش

12-گسترش ارتباطات عاطفی و کاری با بدنه سازمان و افزایش عینی توانایی های مهارتی خویش

13-قانون گرایی و پرهیز از اعمال ضابطه های موقت، شکننده و سلیقه ای

14-اتخاذ تصمیمات گروهی در قالب جلسات مدیریتی و کارشناسی و پرهیز شدید از تصمیمات فردی

15-بازخوردگیری از اقدامات و تصمیمات خویش و انجام اقدامات جبرانی و اصلاحی در زمان های مقتضی

16-انتصاب معاونین مجرب و تفویض برخی از وظایف و اختیارات کلیدی به آنها

17-عدم اتخاذ تصمیمات انفجاری، جوسالار و غیرقابل پیش بینی

18-عدم استقبال از مسئولیت های مستقر در آن سوی مرزها و قله های بی کفایتی خویش

19-انجام تحصیلات همزمان آکادمیک و مرتبط با مسئولیت خویش در مراکز دانشگاهی

20-استعفاء از مسئولیت کنونی و پرهیز از مقاومت های غیرعقلانی و غیرتخصصی

21-..............

بحث حاضر، بحث انکار شایستگی برخی مدیران توانمند کنونی و یا مجیزگویی از برخی مدیران ناتوان قبلی نیست، بلکه دقیقاً منظور ما عکس آن است و آن مربوط به کنار نهادن شجاعانه مدیران معدود ناکارآمد کنونی و نیز بکارگیری مدیران توانمند ادوار گذشته است، زیرا ناتوانان، آفت جعبه مدیریت و توانمندان، منطقاً  جزء سرمایه های ملی هستند و ما نباید با خلط های جناحی و فامیلی و شهری و غیره، نظام مقدس جمهوری اسلامی را هم در افکار عمومی، هم در نگاه معاندان فرصت طلب و هم در ارزیابی بیگانگان، ناکارآمد و ناموفق نشان دهیم و باید بدانیم که ناکارآمدی نظام، اصلی ترین مؤلفه کاهش مشروعیت نظام تلقی می شود و صادقانه سوگند می خورم که در لحظه نگارش این سطور، حتی یک مدیر از گذشته را به عنوان مصداق در نظرم مجسم نکرده ام!

اگر چه شاید برخی خیال کنند که حقیر در این خصوص در چرخه تکرار قرار گرفته ام، اما واقعیت این نیست، چرا که امروز مدیریت مازندران نیاز به پوست اندازی دارد و با گذشت قریب به یکسال از انتخابات ریاست جمهوری، انتظارات مازندرانی ها که بیشترین رأی را به ریاست محترم جمهوری داده اند، برآورده نشده و استحقاق آنها، برخورداری از مدیرانی توانمندتر بوده و بعضی ها نشان داده اند که انقلابی فکر نکرده و جهادی عمل نمی کنند و در کورس با سایر استانها، قطار توسعه مازندران را عقب نگه داشته اند و در این رابطه طبعاً مدیران ارشد باید ضمن دفاع جانانه از مدیران توانمند گذشته و حال، با اراده ای انقلابی و جهادی، هم در تعویض برخی مدیران ناکارآمد گذشته و هم برخی مدیران ناکارآمدی که در دولت تدبیر و امید منصوب شده اند، تجدید نظر اساسی به عمل آورند.

به هر حال اگر مدیران ارشد، در حالتی تأسف بار و در سالی که باید با عزم ملی و مدیریت جهادی عمل کنند، توان و یا جدیت و جرأت لازم را برای تعویض مدیران فاقد صلاحیت ندارند، حداقل باید تلاش کنند تا با تأسی از محتوای علمی "واکسیناسیون ضد اصل پیتر"، یعنی با آموزش های مکفی، مؤکداً و مکرراً تأکید می کنم "احساس غلط بی نیازی آموزشی مدیران" ناکارآمد را نادیده و ناشنیده گرفته و آنها را به مدد مدرسان مجرب در کارگاههای تخصصی به مرزهای استاندارد مدیریت امروز نزدیک کرده و سازمانهای مربوطه و ارباب رجوع آنها را نجات دهند.

در پایان از مدیران ارشد انتظار می رود تا بجای اعتمادهای خوش باورانه و ساده لوحانه به مدیران ناکارآمد، روند بازرسی ها، ارزیابی ها و بازدیدهای سرزده را تسریع و توسعه داده و ضریب خیال جمعی و آسودگی خاطر مدیران را به صفر برسانند و همه باید بدانند که هرگز بیمه نبوده و مدیران ارشد با هیچ مدیری عقد اخوت نبسته و تنها معیار ادامه خدمت و حضور در اریکه قدرت، کار موفق و تلاش بهینه و بیشینه است و در این میان اولویت چنین پردازشی به نهادهای اقتصادی و فرهنگی است که در سال موسوم به فرهنگ و اقتصاد، پیشتاز سایر مدیران اند.

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه

نام فرستنده :
ایمیل گیرنده :