آخرین عناوین

شنبه 18 ارديبهشت 1395-9:5 کد خبر:22929

همزمان با راه اندازی مرکز جامع سرطان در مرکز استان:

پیام قابل تامل یک بیمار سرطانی مازندرانی

نارضایتی یک بیمار سرطانی مازندارنی از وضعیت درمانی اش در حالی بسیار عجیب و باور ناپذیر بود که در چند روز گذشته مرکز جامع سرطان ساری افتتاح شد.


به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از شمال نیوز، پیام نه چندان کوتاه یک بیمار سرطانی مازندارنی و نارضایتی وی از وضعیت درمانی اش در حالی بسیار عجیب و باور ناپذیر بود که در چند روز گذشته مرکز جامع سرطان با اعتبار 18 میلیاردی با حضور وزیر بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی در ساری افتتاح شد .

به محض دریافت این پیام غوغایی در تحریریه به پا شد و با بررسی بیشتر به سراغ تعدادی از پزشکان رفته تا از چند و چون این ماجرا بیشتر مطلع شده و همزمان با انتشار پیام این بیمار سرطانی توضیحات و تحقیقات خود را نیز منتشر نماییم .

متن پیام یک بیمار سرطانی اهل مازندران و توضیحات و بررسی ها را بخوانید:

من یک بیمار مبتلا به سرطان پستان هستم و در یکی از شهرستان های مرکزی مازندران زندگی می کنم.

بعد از اینکه خودم بر حسب اتفاق متوجه توده در پستانم شدم به دکتر جراح مراجعه کردم و ایشان گفت باید سریعا جراحی شده و از دست دادن زمان اصلا به نفعم نیست.

پس از تقریبا سه روز و انجام یه سری از آزمایشها جراحی شدم و توده از بدنم خارج شد، دکتر جراح برام توضیح داد که باتوجه به نیاز به شیمی درمانی و رادیوتراپی بهتراست به تهران مراجعه کنم چرا که مرکز درمانی موجود کیفیت درمانی مناسبی ندارد.

برای همین به تهران مراجعه کردم و اونجا نزد یکی از پزشكاني رفتم كه براي من پرونده رادیوتراپی و انکولوژی تشکیل داد.

ایشان وقتی فهمید که من اهل و ساکن استان مازندران هستم به من پیشنهاد کرد چون دوره درمان من حداقل ۸ ماه طول می کشد و شامل رادیوتراپی و شیمی درمانی می باشد بهتره که به مرکز رادیوتراپی و انکولوژی بیمارستان امام ساری مراجعه کنم و توسط متخصصین اونجا درمان شوم.

وقتی من گفتم که از کیفیت درمان در ساری مطمئن نیستم ایشان گفتند که یکی از شاگردان خوبشون در ساری مشغول به کار میباشد که کارش بسیار خوب و قابل تضمین است و هم شیمی درمانی و هم رادیوتراپی را ایشان با کیفیت مشابه تهران انجام خواهند داد.

به هر حال من راضی شدم و به بیمارستان امام مراجعه کردم، بعد از اولین ویزیت پزشک متخصص رادیوتراپی و انکولوژی به من گفت : متأسفانه بخاطر بعضی از مسائل هیچ کدام از متخصصین رادیوتراپی در ساري دسترسی به تخت شیمی درمانی ندارند و شیمی درمانی اینجا فقط توسط تخصص های هماتولوژی و انکولوژی می باشد،سپس من را به درمانگاه طوبی فرستاد.

در اولین مراجعه به طوبی با اينكه سه نفر متخصص خون و انكولوژي بودند منشئ ها من را به درمانگاه یکی از پزشکان فوق تخصص که سمتی هم در دانشگاه دارند فرستادند و بعد از دو هفته ماندن در نوبت بالاخره توسط ایشان ویزیت شدم.

هنگام ویزیت سه نفر بیمار دیگر هم همزمان تو اتاق بودند که باعث میشد اصلا نتوانم سوالاتم رو از دکترم بپرسم. ایشان برای من هشت جلسه شیمی درمانی در نظر گرفت و یک خانم جوان که ظاهرا دستیارشون بوده برایم نسخه نوشت.

هشت جلسه شیمی درمانی حدود ۵ ماه طول کشید و من طی این مدت اصلا پزشک معالجم رو نمیدیدم و هر وقت که سراغ پزشکم رو میگرفتم به من می گفتند که چون ایشان پست مهمی در دانشگاه دارند نمی توانند شما رو ببینند!!!

وقتی اعتراض کردم و درخواست کردم پزشکم را عوض کنند منشی به من گفت هیچ دکتری نمیتواند بیماران ایشان را قبول کنند چون برایشان بد میشود.

به هر صورتی که بود این دوره تموم شد و من مجددا به درمانگاه روز اول در بيمارستان امام يعني رادیوتراپی ارجاع شدم، وقتی دکترم رو دیدم ازشون گله کردم چرا اینقدر من رو از این دکتر به اون دکتر ارجاع میدین؟

 مگه پزشک تهران نمیدونست که شما اینجا شیمی درمانی نمیکنین؟

ایشون به من گفت که وضعیت درمان بیماران سرطانی در ساری با كشور متفاوت هست و منحصر به فرده و رئیس دانشگاه اجازه نمی دهد جز همکارهای خودش کس دیگری شیمی درمانی کنه.

این وضعیت رو توی بابلسر و تهران باور نمیکنند، در عین حال گفت که نوبت رادیوتراپی شما حداقل ۴۵ روز دیگه است، از ایشون پرسیدم این فاصله طولانی ایا باعث عود بیماری من نمیشه؟

ایشان گفتند که اگر میتونی به مراکز دیگه که نوبت زودتری دارند مراجعه کنید چون ما در مرکز بیمارستان امام فقط یک دستگاه داریم که اونهم بخاطر شلوغی مرکز مرتب خراب میشه برای همین حتی نمیتونم قول بدم که از ۴۵ روز طولانی تر نمیشه.

 گفتم آقای دکتر من بیمه تکمیلی دارم اگر میشود من را به یک مرکز خصوصی معرفی کنید، ایشان گفتند که خیلی وقته که برای دستگاه دوم و یا راه اندازی یک مرکز خصوصی اقدام شده ولی متاسفانه بعد از گذشت یک سال هنوز جوابی نگرفته اند.

الان دو ماهه که من در نوبت رادیوتراپی هستم، دیروز از مرکز رادیوتراپی زنگ زدند و گفتند چون دستگاه خراب شده و نمیتوانند بگویند که کی درست میشه توصیه میکنند هرچه زودتر به مرکز دیگری ارجاع شوند.

واقعا سوال من اینست که آیا این نحوه برخورد با بیماران مبتلا به سرطان اخلاقی و انسانی هست؟

آیا کسی وجود دارد که به من تضمین بده که اگر بیماری من عود کند بخاطر تعویق افتادن درمان و وضعیت نابسامان سرطان در درمان در استان نیست؟

چرا در حالی که برای ساخت ساختمان مرکز جامع سرطان ۱۸ میلیارد تا کنون هزینه شده اوضاع دستگاه رادیوتراپی همین مرکز باید اینقدر نابسامان باشه؟

آیا میتوان گفت که اگر رئیس دانشگاه علوم پزشکی مازندران متخصص رادیوتراپی و انکولوژی بود الان ما در ساری بهترین دستگاههای رادیوتراپی را داشتیم؟

هزینه کردن های سلیقه ایی تا کی باید ادامه یابد؟

سامان دادن به این وضعیت ، وظیفه کدامیک از مسئولین میباشد؟

خواهشمندم صدای من رو به مسئولین برسونید .....

پس از دریافت این پیام ، تحریریه شمال نیور با بررسی های رسانه ای و آگاهی از نظر برخی پزشکان و فعالان بهداشت و درمان ، نتیجه یافته های خود را بدین شرح منتشر می نماید :

 در همه دنیا و کشور ما، مبتلا یان به سرطان از مظلومترین بیماران میباشند که می باست خدمات پزشکی برای ایشان در اسرع وقت و بهترین شکل ممکن( به لحاظ علمی ) ارائه گردد.

به بهانه دریافت پیام یک بیمار سرطانی که همزمان شد با بازگشایی مرکز جامع تشخیص و درمان سرطان در بیمارستان امام خمینی ساری توسط وزیر محترم بهداشت، فرصتی شد تا از مشکلات و نیازهای این مرکز و بیماران سرطانی استان مطالبی منتشر شود  تا حق بیمارانی که روزهای سختی را با مرگ و حیات سپری می نمایند محفوظ مانده تا اگر روزها و ساعت های زندگی به کامشان نمی باشد لااقل بدانند سخن ناگفته از پیچ و خم درمان و دارو به دل ندارند و ما نیز بر اساس رسالت رسانه ای خود ، درد و سخن آنان را شنیده و به مسئولین و متولیان امر رسانده ایم.

مرکز جامع سرطان باید چگونه باشد ؟

معمولا مرکز جامع سرطان همانند انستیتو کانسر یا مرکز تشخیص و درمان سرطان در بیمارستان امام خمینی تهران دارای سه قسمت اساسی میباشد 1- جراحی 2- شیمی درمانی 3- رادیوتراپی زیرا این سه بخش به موازات یکدیگر و بر حسب نیاز بیمار از الزامات درمان و نجات بیمار میباشند که مکمل یکدیگرند. در معنای ساده تر سه گروه افراد ( جراح- رادیوتراپیست و هماتولوژیست) در نجات بیمار سرطانی نقش دارند.

یک بیمار مبتلا به سرطان، در قدم اول پس از جراحی، برای ادامه درمان در اختیار گروه (رادیو تراپی انکولوژی – هماتولوژی انکولوژِی) برای شیمی درمانی و یا رادیو تراپی و یا هر دو باهم قرار می گیرد.

قانون چه می گوید و ما در مازندران در کجا قرار داریم ؟/ چند سئوال

بر اساس قانون مصوب وزارت بهداشت برای تسریع دردرمان بیمار و بهره مندی از روش های مختلف درمانی معین گردید :

1- متخصصان رادیو تراپی انکولوژی همزمان با درمان رادیوتراپی به شیمی درمانی بیمار اقدام نمایند که از 40 سال قبل در همه کشور حتی تهران در حال اجرا می باشد. زیرا در چنین روش درمانی توام فقط یک پزشک ناظر و مسئول درمان بیمار می باشد. که این هم به صلاح بیمار و هم تمرکز مسئولیت برای یک پزشک میباشد.

 2- مرکز جامع تشخیص و درمان سرطان میبایست واجد تجهیزات کافی برای درمان رادیو تراپی بیماران باشد.

3- متخصصان هماتولوژی انکولوژی نقش اولیه و اساسی فقط در درمان شیمی درمانی بیماران داشته باشند که آغاز درمان آنان در کشور از 20 سال قبل میباشد.

با شرح فوق به نقش و جایگاه ویژه رادیو تراپیست ها هم در درمان رادیو تراپی و هم در درمان شیمی درمانی که آغاز آن از 40 سال قبل بوده و هنوز نقش ممتاز آنان در کشور مشخص میباشد آگاه میشویم.

اکنون چند سوال از مرکز جامع تشخیص و درمان سرطان که با هزینه 18 میلیلرد تومان در مساحتی بالغ بر پنج هزار متر مربع در ساری احداث و توسط وزیر افتتاح گردیده مطرح میباشد.

1-چه وسعت از این مرکز در اختیار هماتولوژیست و انکولوژیست معروف (رئیس دانشگاه) صرفا برای شیمی درمانی میباشد؟ و چه وسعت از مرکز در اختیار گروه رادیوتراپیست و انکولوزیست (همکاران دانشگاه) برای هم رادیوتراپی و هم شیمی درمانی میباشد؟

2- امکانات و تجهیزات رادیوتراپی و نیز روش درمانی رادیوتراپی جهت بیماران سرطانی در این مرکز همانند سایر مراکز بابلسر، گرگان و تهران می باشد؟ یا در محدودیت های خاصی که از سوی رئیس دانشگاه و هماتولوژیست معرف اعمال شده سکوت اختیار کرده اند؟

3-چرا در سایر مراکز کشور (بابلسر، گرگان، تهران) بیش از 50 درصد بیماران همزمان با رادیوتراپی داروهای شیمی درمانی توسط همان پزشک رادیوتراپیست دریافت میکنند اما در ساری بر خلاف این میباشد؟

4- در فضای درمانی فوق که همه برای نجات بیمار کوشا می باشند گروه رادیوتراپی تا چه اندازه از اختیارات تفویض شده که در قانون مشخص شده برخوردار نمیباشند؟ و درمقابل یک فرد هماتولوژیست به عنوان رئیس دانشگاه تا چه اندازه اختیارات و نفوذ درمانی، اداری، آموزشی و ....را دارا می باشد؟

5- در فضای آموزشی و درمانی نیاز بیمار و علم و تجربه پزشک و همکاری همه جانبه بین اعضا هیات علمی سخن اول و آخر و با تصمیم گیرنده نهایی می باشد. آیا در مرکز جامع فوق حقیقتا چنین هست؟ و یا آنچه مافوق همه می باشد مقام و منصب است؟

6- وقتی تجهیز،تکمیل، هدایت و سیاست مرکز در مسیر صرفا شیمی درمانی و عدم توجه به نیازهای رادیوتراپی می باشد : اولا آیا بیماران نیازمند به درمان رادیوتراپی را دچار مشکل نمی نماید ؟ دوما مرکز به مرور زمان فرصت های درمانی، پژوهشی، آموزشی و تحقیقاتی را از درمانهای رادیوتراپی از دست میدهد زیرا فعالیت های درمانی رادیوتراپی را نادیده گرفته  می شود و صرفا به یک روش درمانی (شیمی درمانی) اقدام می شود .

7- آیا هم اکنون بیمارانی در این مرکز در صف خرابی دستگاه رادیوتراپی نمی باشند؟ چرا؟ و آیا بیمارانی نبوده اند که از فقدان و یا خرابی دستگاه رادیوتراپی به سوی درمان (دوم) شیمی درمانی به اجبار هدایت شده اند؟

8- آیا استمرار تضعیف رادیوتراپیست ها و رادیوتراپی در این مرکز، منجر به خسران و زیان برای بیماران بواسطه مهاجرت پزشکان مجرب و توانمند رادیوتراپیست از این مرکز و در نهایت محرومیت مرکز استان نمی گردد؟

9- در ایامی که دولت با مشکل جدی اقتصادی مواجه بوده و رهبر معظم انقلاب اسلامی ، اقتصاد مقاومتی را چاره نجات کشور می دانند ، چگونه می توان تصور کرد هجده میلیارد تومان هزینه در مساحتی بیش از پنج هزار متر مربع فقط در خدمت یک روش درمانی آن هم برای حضور یک پزشک باشد؟!

10-چرا مقصود چندگانه برای مشارکت سایر متخصصین در این عمارت پنج هزار متری فراهم نمی گردد؟ چرا نمی خواهیم بپذیریم که همسویی، هم افزایی، همراهی ، همزیستی و همکاری در رشته های مختلف بالینی یعنی شکست بیماری و هدیه سلامتی و تندرستی به مردم ؟ چرا نمی خواهیم به اصرار و التماس هم شده دیگر متخصصین را شریک و سهیم در این فضا نماییم تا با دعوت و استقبال گرم از ایشان به آنان این شهامت و جرات را بدهیم که با ارائه ایده و روش جدید آنها هم همکار ما و همراه درد بیماران باشند؟

چرا نمیخواهیم بدانیم که 5000 متر فضا یعنی یک بیمارستان امام دیگر و آیا شایسته می باشد که این فضا فقط در خدمت یک هدف و آرزو بواسطه قدرتی باشد که دولت در اختیار فردی نهاده است و همه درب و پنجره آنرا برای برخی پزشکان با هزار دلیل و منطق زیر خاکی و خودساخته ببندم ؟

امید است مسئولین دانشگاه علوم پزشکی مازندران صدای بیماران سرطانی و نیز سایر همکاران خود را که با تمام وجود آماده حضور و ایثار در میدان مبارزه با انواع سرطان می باشند را بشنوند و با همدلی به جنگ با این بیماری خانمان سوز بروند.

ان شاالله

نام فرستنده :
ایمیل گیرنده :

  • اسماعیل
    شنبه 18 ارديبهشت 1395-21:10


    واقعا از شنیدن این خبر تعجب میکنم. سوالم از نمایندگان ساری آقایان دامادی و یوسف نژاد اینه که آیا در بابل هم وضعیت اینچنین است. اگر جواب خیر هست که قطعا همینطوره واقعا وقتشه که أقایان نماینده ها از خواب خرگوشی بیدار بشوند. و قدری در احوال بهداشت و درمان این شهر دقیق گردند.