شنبه 25 ارديبهشت 1395-11:41 کد خبر:22970
انتقادات رئیس شورای شهرستان بابل!!
فرماندار ما در حد یک بخشدار هم نیست/ به یونسی گفتم:من همان هستم که شما گفتی در انتخابات نباشد!
فرماندار ما در حد یک بخشدار هم نیست و این برای بابل خیلی بد است، که باید فرمانداری در قدوقواره استاندار داشته باشد.
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از عبارت، شورا ها با گذشت سال ها از آغاز به کارشان هنوز هم درنگاه بسیاری از مسئولان نهادی تزئینی به نظر می آیند، حال آنکه اعضای شوراها با نظر مستقیم مردم انتخاب می شوند و در نظام مردم سالاری، منتخبین مستقیم مردم از بالاترین ارزش اجرایی و حاکمیتی برخوردارند.
اگر پای حرف اعضای شوراهای شهر و روستا بنشینید گله ها فراوان است، اما فصل مشترک همه شکایت ها، بی توجهی مسئولان دولتی در ادوار مختلف به جایگاه پارلمان های کوچک شهری و روستایی است.
ابراهیم عرب فیروزجایی؛ رئیس شورای شهرستان بابل از جمله کسانی است که از بی توجهی ها رنجیده و می گوید: فرماندار فرهنگی بابل برای شوراها ارزشی قائل نیست.
وی در گفتگویی کوتاه با روایتی از یک نشست دارد که بدون دعوت در آن حاضر شد و با دلخوری نیز آن را ترک کرد و البته دلی پُر از سالها کار شورایی و چالش ها و گرفتاری هایش.
در ادامه مهمترین بخش های این گفتگو را از نظر می گذرانید:
• شورا مانند فرزندی نارس است از خانواده طلاق
• برخی خودشان را عضو شورای شهر می دانند، برخی شورای شهردار و برخی دیگر شورای دولت
• جوانی برای اعضای شورا و شخص شهردار یک نعمت است، مایه انرژی و البته پیشرفت سریعتر کار می شود
• مسئولان نگاهی واپسگرا به شوراها دارند، مدیران دولتی بیشتر خودشان را وام دارنماینده گان مجلس می دانند تا دولتی که آنها را منصوب کرده است، نماینده گان هم به جای تمرکز برقانون گذاری و افزایش سطح دانش و تجربه مشغول کاشتن مدیران هستند.
• چالش های شوراها آنقدر زیاد است که گفتنش مایه خجالت است، اما اصلی ترین چالش شوراهای فرادست این است که هیچ بودجه ای برای آنها وجود ندارد و باید یا از جیبشان خرج کنند یا از دهیاری ها پول بگیرند.
• مثلا من رئیس شورای بزرگترین شهرستان مازندران هستم، اما هزینه دفتر را شخصا می دهم. این بی پولی ها بعضا منجر به زدوبند می شود یا بین پیمانکاران و اعضای شوراها پیوندهایی نامبارک ایجاد می کند، به همین خاطر است که تاکید دارم باید بودجه مجزا داشته باشد.
• من که رئیس شورای شهرستان شدم، پایه را بر تغییر گذاشتم، از تک تک مدیران کل و مدیران شهرستانی دعوت کردم تا باب تعامل باز شود، مصوباتی هم داشتیم که برخی عمل کردند و خیلی ها رفتند و پشت سرشان را هم نگاه نکردند.
• من همیشه آماده باشم هستم اما متاسفانه بارها دیدیم کسانی از بابل چشم دیدن فعال شدن ما را نداشتند جلوی فلان مدیران کل را می گرفتند که چرا می روید فلانجا،من هم برای اینکه نقشه آنها را خنثی کنم از امام جمعه دعوت می کردم تا در جلسه حاضر شوند، انوقت آنها جرات نمی کردند نیایند،یعنی من از جایگاه نماینده مردم هیچ توانی حتی برای برگزاری یک جلسه ندارم.
• الان شما نگاه کنید تشکل شوراهای شهر و روستا چقدر از پرونده های قضایی کم کرده، چقدر فرهنگ مشارکت را در شهرها و روستاها بالابرده و چقدر به کمک نماینده گان آمده تا با مشکلات کوچک شهری درگیر نشوند و به مسائل کلان بپردازند.
• شورای های شهرستان آنقدر غریب هستند که برخی هنوز دفتر هم ندارند، البته دفتر رئیس شورای شهرستان عموما در فرمانداری ها مستقر است که این کنار هم بودن خوب است اما در بابل نه تنها فرماندار چشم دیدن ما راندارد بلکه حتی به برخی از جلسات مهم دعوت هم نمی شویم.
• آقای عباسپور اصلا برای شوراها ارزشی قائل نیستند، بنده یکبار به وی گفتم دستور بدهید برای روز شوراها حداقل یک بنر تبریکی زده شود یا یک پیامک خسته نباشید برای آنها ارسال کنید یا به بخشدارانتان بگوئید برای تشویق هرچه بیشتر شوراها حداقل یک خسته نباشید به آنها بگویند اما حتی همین کار کوچک را هم دریغ کردند.
• تکریم شعار آقای روحانی بود، اما در بابل خبری از شعارهای ایشان نیست.
• فرماندار مثل پدر یک مجموعه است.
• آخرین مورد از این بی اعتنایی چند روز پیش رخ داد که شورای اداری شهرستان برگزار شد و بنده هم به عنوان رئیس شورای شهرستان قانونا باید حضور می داشتم و دعوت می شد، اما 5 دقیقه قبل از شروع جلسه از طریق یکی از دوستان مطلع شدم، به دفتر فرمانداری زنگ زدم و معترض شدم که گفتند فکس کرده اند اما به جای دفتر ما، نامه را به دفتر شورای شهر بابل زده اند! این نشان می دهد فرمانداری با چنین جایگاهی هنوز فرق شورای شهرستان و شهر را نمی داند.
بالاخره با عجله خودم را رساندم و در جلسه و کاغذی به روابط عمومی دادم که من هم می خواهم صحبت کوتاهی داشته باشم و روز شورا را تبریک بگویم که وقتی کاغذ را به فرماندار دادند وی گفت: امروز وقت نداریم!
• خلاصه کار به آخرین ناطق که رسید من میکروفن را روشن کردم و گفتم : مشکل شما با بنده از جای دیگری است آقای فرماندار، امروز هم نه دعوتنامه ای دادید و نه اجازه صحبت می دهید و این یعنی شما اعتقادی به شورا ندارید.
این را گفتم و جلسه را ترک کردم، متاسفانه مسئولان فقط وقتی به یاد ما می افتند که کارشان گیر بیافتد آنوقت فورا زنگ می زنند که مشکل را حل کنید!
• باید اشاره کنم که آقای فرماندار به هرشکلی که بود ما را ازهیات اجرایی انتخابات حذف کردند،این در حالی است که دوستان با رای بالا بنده را به عنوان نماینده هیات اجرایی انتخاب کردند اما فرماندار شب زنگ زد و گفت: کس دیگری را معرفی کنید، جالب است که همان شب نامه ای وزارت کشور آمد که نماینده شورای بخش و شهرستان عضو ثابت هیات های اجرایی هستند و نیازی به تائید هیات نظارت ندارند، صبح فرماندار زنگ زد که مشکل شما حل شده و اسمتان هم ثبت شد اما فردا باز نامه زدند که نمی توانید بیائید.
• بنده حضورا با ایشان ملاقات کردم که دوستانه از من خواستند استعفا بدهم که بنده تاکید کردم اینکار مایه تضعیف جایگاه شورا می شود چون من منتخب شورائیان هستم، به هرحال بنابه درخواست و به احترام وی من استعفا دادم و کس دیگری را معرفی کردیم که وی را هم رد کردند. خلاصه این پروسه را آنقدر کش دادند که هنگام رد یا تائید نامزدهای انتخابات اصلا نماینده شورای شهرستان در هیات حاضر نبود!
• این موضوع حسابی مارا ناراحت کرد که آقای یونسی؛ معاون سیاسی و امنیتی استانداری تماس گرفت و گفت: مشکل را حل کنید. من به وی گفتم: من عرب هستم همان کسی که شما گفتید نباشد!
وی هم در پاسخ کمی دلجویی کرد و گفت: بله تحت فشاربودیم بخاطر شما! من معترض شدم و گفتم شما به عنوان نماینده دولت تدبیر و امید باید از جایگاه شورا دفاع می کردید
• متاسفانه فرماندار ما در حد یک بخشدار هم نیست و این برای بابل خیلی بد است که باید فرمانداری در قدوقواره استاندار داشته باشد
• متاسفانه جایگاه شوراها را از عرش به فرش رسانده اند، اگر امامان جمعه و روحانیت نبودند ما امروز این اندک جایگاه را هم نداشتیم
• امیدوارم و پیشنهاد می کنم که فرمانداران و مدیران یک قائم مقام یا مشاور قوی در حوزه شوراها داشته باشند.