چهارشنبه 27 مرداد 1395-17:45 کد خبر:29647
بنویسید "بهشت"؛ بخوانید "جهنم"!
آقای رییس جمهور؛ آدرس بهشتی که قرار بود برای مازندران بسازید به ما نشان دهید
باید از مازندران بهشت بسازیم ،اینکه مازندران فقط استانی کشاورزی باشد را من قبول ندارم.
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از وارش،می خواهم شما را ببرم به روزهایی که "امید" در جای جای ایران می جوشید .
روزهایی که بازار وعده و حرف داغ بود و هرکسی برای اینکه رای بیاورد سعی می کرد تا دل فریب تر و جذاب تر سخن بگوید.
خرداد نود و دو بود که کاندیداهای ریاست جمهوری یکی پس از دیگری با بوق و کرنا به مازندران می آمدند تا برای جلب نظر مردم محروم و درد کشیده این دیار "حرف" بزنند و وعده بارانی راه بیاندازند که از باران های شمال هم خوش جلوه تر باشد.
یکی می خواست مازندران را به قطب کشاورزی خاورمیانه تبدیل کند و دیگری از عقب ماندگی های اقتصادی و صنعتی مازندران انتقاد می کرد.
تو گویی اصلا گذرش به اینجا نیافتاده بود و با دیدن خیابان های تنگ و ساختمان های کهنه یادش می آمد که باید برای اینکه نو نوارشان کند چیزی بگوید که دلها را "خوش" کند.
عده ای از این بزرگواران که اصلا توی شهرهای مازندران قدم نزده بودند،هوس شمال که می کردند با خدم و حشم و با اسکورت و اتومبیل ضد گلوله می رفتند توی ویلاهای میلیاردی تا نفسی چاق کنند و گمان می کردند "شمال" همین ویلایی است که با محافظ شخصی آمده اند .
تبلیغات ریاست جمهوری و رای جمع کردن ها سبب شد تا تعدادی از این بزرگواران قدم رنجه کنند و واقعیت مازندران را ببینند، نه جاده ای در کار بود نه شهرسازی.
نه کارخانه ای و نه اقتصادی که دلشان را خوش کند. مازندران حیاط خلوت آقایان است.
هر وقت گیر می کنند با اشاره ای جوانان را به مبارزه با اشرار و اغیار فرا می خوانند هر وقت هم که سرشان خلوت شد یادشان می رود مردمانی هم در اینجا زندگی می کنند.
سالها پیش وقتی مقام معظم رهبری به روستاهای دور افتاده مازندران سفر کردند از شدت فقر و بی چیزی مردم متعجب شدند و جمله ای فرمودند که تا امروز همواره از سوی مردم تکرار می شود.
ایشان اظهار داشتند که فقر مردم مازندران در لابلای برگ های سبز درختان پنهان شده است، اگر تنها همین یک جمله را مسئولان و دولت ها درک می کردند و اندکی درایت به خرج می دادند پس از گذشت اینهمه سال هنوز در آغاز راه نبودیم.
دولت پشتِ دولت آمد و رفت اما مازندران هر روز فقیر تر و عقب مانده تر شد.
در خرداد نود دو یکی از مسافران مازندران حسن روحانی کاندیدای وقت ریاست جمهوری بود .
او که در میان انبوه جمعیت مسجد جامع ساری مشتاق برای تغییر گیر کرده بود و به سختی نفس می کشید اظهار داشت که: باید از مازندران بهشت بسازیم ،اینکه مازندران فقط استانی کشاورزی باشد را من قبول ندارم، امروز بیش از سه سال از آن روز تاریخی و وعده "بهشت" برای مازندران گذشته است.
سه سالی که "خار در چشم و استخوان در گلو" به انتظار نشستیم تا مگر معجزه شود و بهشت موعودی که وعده اش را شنیدیم از نزدیک ببینیم، اما چه سود که این هم چونان وعده های پیشین چون دودی بر هوا و آهی بر لب ماند.
بهشت که نساختند گفتند کار ما که راه افتاد حالا کار جد و آباء ما هم راه بیافتد، آب خزر را ببریم سمنان و کویر را جنگل کاری کنیم،اینگونه شاید مزد مازندرانی ها را بدهیم،مزد شور وحرارتی که با رای دادن به وعده بهشت بارور شد.
سفر خشک و خالی هیئت دولت به مازندران هم جز "یک سفر معمولی" ارمغان دیگری نداشت.
بدون کوچکترین بازده و تخصیص اعتباری در حد صفر! امروز اما ما مازندرانی ها آن بهشت موعود را با خط خوش می نویسیم منتها نمی دانیم که چرا هر کاری می کنیم جز صدای جهنم چیزی به گوشمان نمی رسد ...
آقای رییس جمهور ؛ آدرسی بهشتی که قرار بود برای مازندران بسازید را به ما نشان دهید
وضعیت صنعت مازندران
وضعیت کشاورزی
وضعیت گردشگری
وضعیت راهها
وضعیت اشتغال
وضعیت صادرات و واردات
وضعیت آموزش و پرورش
را بررسی کنید و آیا واقعا بهشت ساخته شد یا مثل همشهری خود رییس جمهور سابق فقط وعده دادید و این همه بی توجهی به مازندران انجام می گیرد را چگونه توجیه می کنید و آیا مزد رای های مردم مازندران را داده اید و قطع یقین این مطالب در جهت اصلاح امور است نه غرض ورزی و انشا الله عقلانیت جایگزین .... شود .