شنبه 27 شهريور 1395-9:32 کد خبر:31949
نقدی بر عملکرد ضعیف رئیس اداره روابط عمومی استانداری مازندران:
«هولدن کالفیلد» و احمد مظفری /گوشی دستت نیست آقای رئیس!
شاید قیاس معالفارق به نظر بیاید اما اگر روزی خواستید هولدن کالفیلد رسانههای مازندران باشید به من اطلاع دهید تا یک نسخه از این کتاب را به شما قرض بدهم ؟!
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از عبارت، کسی یک مدیر روابط عمومی را میشناسد که مثلا در طول مدت چهار تا پنج سال به یک یا چند سردبیر یا مدیرمسئول نشریات یا سایتهای مجازی که اتفاقا مرتبط با حوزهی فعالیتش نیز هستند زنگ نزده باشد؟ جویای احوالشان که نه، دستکم دربارهی کار مطبوعاتیشان هم حرف نزده باشد؟
اصلا برایش مهم نباشد که آن رسانه مانیفستش چیست، اعتقادش چیست، دردش چیست؟
من یک نفر را میشناسم،نامش «احمد مظفری» و رئیس اداره روابط عمومی استانداری مازندران است،یعنی یکی از مهمترین وجوه کارش ارتباط مستمر با رسانههای استان است و جزو ویژگیهای کارش هم باید این باشد که برایش منتقد یا موافق بودن آن رسانه با نهاد مرتبط با کارش مهم نباشد،باید فراجناحی و فراسلیقهای عمل کند، حتی اگر - روی این اگر تاکید میکنم - رسانهی موردنظر به زعم وی منتقد استانداری باشد.
دقت کنید، تازه و در بهترین وجه، منتقد استانداری و نه منتقد شخص آقای مظفری،من حدود پنج سال است که در مازندران مشغول به فعالیت رسانهای هستم.
در خیلی جاهای کشور هم شاهد بودهام که برخی مدیران برخی از رسانهها را برنمیتابند،این البته تنها مربوط به ایران هم نمیشود اما تا این حد بیتفاوتی و سهلانگارانه رفتار کردن، آن هم از جانب فردی که مسئولیتی مهم در استانداری مازندران دارد، نسبت به مطبوعات و رسانههای استان جای شگفتی دارد.
حالا اینجا نمیخواهم وارد بحث گزینشی رفتار کردن این مدیر محترم دربارهی رسانههای مازندران بشوم که خود حکایتی مفصل است، اما برایم جالب است که ایشان در طی این مدت تنها یکبار با من تماس گرفتند، آن هم زمانی که یکی از تیترهای نشریهی ما مورد قبولشان واقع نشده بود!
البته بسی جای خوشبختی است که همان تیتر موردنظر باعث شد تا من سعادت داشته باشم و یکی دوساعتی به شکل حضوری با مدیر روابط عمومی استانداری مازندران همکلام شوم.
در این بازهی زمانی حدود چهارساله که تیم جدید مدیریتی در استانداری مازندران حضور دارند، به دفعات شاهد سلیقهای رفتار کردن آنها با رسانههای استان بودهایم، در دعوت از خبرنگاران و روزنامهنگاران برای حضور در جلسات خاص گرفته تا بهطورکلی نحوهی تعامل با آنها که این مسئله فرسنگها فاصله دارد با شعار تدبیر و امید دولتی که این دوستان وامدار آن هستند. مفهوم «روابط عمومی» کاملا در نامش هویدا است؛ ایجاد روابط حسنه و حرفهای با عمومی که شامل حوزهی کاری مرتبط هستند.
منظورم این نیست که آقای مظفری حق مخالفت با دیدگاه برخی از رسانهها را ندارد که اتفاقا منظورم این است که ایشان میبایست از دیدگاههای بهزعم خود اشتباه انتقاد و از اهداف و برنامههایش دفاع کند، ولی این مسئله تنها با ایجاد ارتباط میسر خواهد شد نه با جزیرهای رفتار کردن و منتقدان را از خود راندن.
و نه با جواب تلفنهای برخی را ندادن،اصلا یک سوال واضح از این مدیر روابط عمومی غیرقابل دسترس دارم؛ آقای مظفری!
برای شما تالیفی بودن و تولید محتوا کردن یک نشریهی محلی چه ارزش و جایگاهی دارد؟
البته که منظورم در این دوره و زمانهای که اغلب، معنای ارزش و جایگاه را تنها در مسائل مالی و گرفتن رپرتاژ آگهی میبینند، به هیچ وجه چنین چیزی نیست ولی واقعا رسانههای مولف؛ ولو منتقد، از نظر شما که قاعدتا در این کار حرفهای هستید، چه نقشی دارند؟
شمایی که منتقد هشت سال فضای بستهی مطبوعاتی در دولتهای قبلی بودید، در زمان خودتان چه تلاشی برای ایجاد فضای بهتر و بازتر؛ دستکم در حوزهی اختیاراتتان انجام دادهاید؟
شخصیت «هولدن کالفیلد» در رمان بینظیر «ناتورِ دشت» - دقت کنید و با کسرهی زیر «ر» بخوانید - یک شخصیت ماندگار جذاب در دنیای ادبیات است و خودش را نگاهبان یک دشت تقریبا خیالی میداند.
شخصیتی با رفتاری خلاف قاعده اما دلنشین،آقای مظفری، نمیدانم این رمان را خواندهاید یا نه ولی به نظرم شما هم به نوعی و براساس وظیفهی سازمانیتان باید ناتورِ دشت رسانههای مازندران باشید،به نظرتان هستید؟
اصلا دلتان میخواهد که باشید؟ یا دلخوشید به یک سری نشستها و گفتارهای کلیشهای که خیلیها قبل از شما برگزار کردند و گفتند و خیلیها بعد از شما هم برگزار خواهند کرد و خواهند گفت که هرگز هم نتیجهی مثبتی به همراه نداشته و نخواهد داشت.
حالا شاید قیاس معالفارق به نظر بیاید اما اگر روزی خواستید هولدن کالفیلد رسانههای مازندران باشید به من اطلاع دهید تا یک نسخه از این کتاب را به شما قرض بدهم،شمارهام را که حتما دارید جناب آقای مظفری؟!