پنجشنبه 15 مهر 1395-9:26 کد خبر:32241
مسئولان و نمایندگان مازندران پاسخ دهند:
چرا در لیست «استانهای پایلوت توسعه فضای پایدار در روستاها» نیستیم؟/«اگرها»یی که کاشتیم اما سبز نشد!
لیست موقعیت های از دست رفته مازندران آنقدر زیاد شده که می شود از آن یک شاهنامه نوشت اما فراموش نکنیم توسعه روستاها محتاج نگاهی عملگرایانه است نه شعاری.
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از عبارت، مازندران جزو 5 استان نخست کشور در نسبت جمعیت شهری و روستایی و همچنین تراکم و قابلیت اقتصادی روستاها است،وقتی نخستین بار طرح اصلاحات ارضی به جریان افتاد، اطرافیان شاه به صرافت افتادند که مازندران را به چنگ آورند.
زمین های حاصلخیز، همجواری با دریا، سرسبزی و آب و هوای خوش و نزدیکی به پایتخت روستاهای مازندران را بعد از قریه های اطراف تهران به بهترین هدف توسعه برای دولت مرکزی بدل کرده بود.
بررسی اخبار و اسناد دوران پهلوی دوم نیز نشان می دهد که حکومت وقت نگاه بسیار ویژه ای به روستاهای مازندران داشته است، چندانکه روستاهای این استان از میزان سواد جزو استان های برتر کشور بود و بسیاری از بزرگان سیاسی و فرهنگی وقت از مناطق روستایی مازندران مخصوصا در سوادکوه و کجور برخاسته اند.
البته حکومت مخالفتی جدی با بدل شدن روستاها به شهر داشت اما شیوه اجرای این ایده بسیار خوب آنقدر بد بود که نتیجه عکس داد.
بعد از انقلاب نیز روستاها هدف اصلی حکومت شد، اینبار اما توسعه درونی جای خود را به جذب نیروی انسانی و مهاجرت داد.
روستائیان که تا پیش از انقلال تقریبا "شهروند درجه دو" به نظر می رسیند و اسیر نگاه ارباب ـ رعیتی بودند، بدنه اصلی نیروی جنگ مازندران را در 8 سال دفاع مقدس تشکیل دادند.
مهاجرت گسترده از روستاها به شهر و ارتقاء بی سابقه روستائیان در جایگاه های مدیریتی و همزمانی این وقایع با مهاجرت گسترده شهرنشینان به تهران یا خارج از ایران باعث شد که توجه به روستاها در این استان بار معنایی تازه ای پیدا کند.
از آنجا که از دیرباز کشاورزی و دامداری شغل اصلی روستائیان به شمار می آمد، مازندران به واسطه برخورداری از وضعیت مناسب جغرافیی محلی برای رونق این دو شغل بود.
مازندران در تولید برنج، مرکبات،ماهی، خاویار، شیر، گوشت مرغ، تخم مرغ و سبزیجات که همگی ریشه در اقتصاد روستایی دارند از سرآمدان ایران است.
اما علی رغم همه این امکانات همچنان شاهد افزایش مهاجرت از روستاها و تغییر کاربری زیست انسانی و طبیعی در آنها هستیم،روستاهای مازندران نه تنها به ایده آل خود نرسیده اند، بلکه از منظر فرهنگی و معماری دچار تغییراتی کشنده و ویران کننده شدند.
کاهگل جای خود را به بلوک های زشت سیمانی داد، پراید جانشین تراکتور شد، راه های سنگی و شوسه، به آسفالت های کدر و بی روح بدل شدند و شلیته و جلیقه جایش را به مانتو و تی شرت داد.
برای نسل جدید روستائیان مازندران، کشاورزی و دامداری نوعی کسر شان است و همواره چشم به هم محلی های پُست گرفته شان( که کم هم نیستند) دارند تا به بدنه دولت راه پیدا کنند.
بر اساس آمارهای غیررسمی بیش از 65 درصد کارمندان دولت در مازندران روستایی هستند یا حداقل پدرانشان از روستا به شهرهای استان مهاجرت کرده اند. این تغییر ماهیت مخصوصا در نیروی انتظامی و آموزش و پرورش قابل مشاهده است.
اما تنها مانع توسعه روستاهای مازندران، بی تفاوتی نسل جدید به شغل های سنتی و بومی نیست. بی توجهی مدیران به روستاها و دست کم گرفتن آنها در محور توسعه پایدار و عدم تطبیق برنامه های رشد همسان با چشم اندازها باعث شد که نگاه سیاسی و خوش نشینی بر رویکرد اقتصادی و فرهنگی چیره شود.
به همین خاطر است که نام روستاهای مازندران بیشتر از آنکه به واسطه امور اقتصادی و فرهنگی ـ تاریخی مطرح شود به دلیل اخبار زمین خواری یا خسارت بحران های طبیعی رسانه ای می شود.
نگاه دولت مرکزی به روستاهای مازندران نیز نگاهی خودکفا است، آنها معتقدند ما خودمان از پس کار بر می آئیم چون آنقدر وضعمان خوب است که از لای آسفالت هایمان هم گیاه می روید.
همان نگاه همیشگی، یعنی: «مازندران؛ استان برخوردار» که ما را از توسعه صنعتی محروم کرد، باعث شد دستمان به بودجه های اقتصادی و فرهنگی در توسعه روستایی هم نرسد.
در نمونه ای تازه سعیدرضا جندقیان بیدگلی؛معاون سازمان شهرداریها و دهیاریها كشور در نشست ماهانه بخشدار با دهیاریهای بخش مرکزی چالوس كه در سالن اجتماعات فرمانداری ای شهرستان با تاکید بر اینکه باید زمینه توسعه فضای پایدار در روستاها را فراهم کرد، گفت: در این زمینه سه استان آذربایجان شرقی، کرمان و لرستان را بهصورت پایلوت انتخاب کرده و با انتخاب بیش از ۱۰۰ روستا در هر استان در مجموع ۳۶۴ روستا برای تعیین محورهای توسعهای بررسی و قابلیتهایش احصا شد.
وی همچنین با اشاره به ارائه پیشنهاد توسعه و اشتغالزایی در سطح روستاها تصریح کرد: در این زمینه وزارت کشور نیز قبول کرده تا در سه استان مذکور(آذربایجان شرقی، کرمان و لرستان) پایلوت ۵ کار برای رساندن روستاها بهحد خودکفایی صورت پذیرد.
براساس این گزارش، اینکه چرا مازندران علی رغم همه شایستگی هایش به علاوه رشد اشتغالزایی در بخش کشاورزی و احصای ظرفیت های دیده نشده گردشگری در این لیست مهم قرار نگرفته سوالی است که مسئولان باید به آن جواب دهند.
این انتظار وقتی موجه تر جلوه می نماید که بدانیم روستاهای مازندران از ظرفیت بسیار بالایی برای گردشگری مواجهند که مراحل رشد ابتدایی خود را پشت سر می گذارند.
البته برای مازندرانی ها دیگر عادت شده است که جای خالی شان را به نظاره بنشینند اما وقتی مدیرکل جهادکشاورزی مازندران از رشد بی سابقه اشتغال در کشاورزی استان سخن می گوید، استانداری مدام درباره روستاها حرف میزند و نمایندگان منتخب نیز در دوره مبارزات انتخاباتی روستا به روستا برای رای جمع کردن وعده دادند توقع به جایی است که حالا از آنها بپرسیم چرا اظهارات و وعده های شما با واقعیت ها انطباق ندارد.
اگر نمایندگان مازندران که اتفاقا یکی از آنها یعنی دکتر علی محمد شاعری ریاست کمیسیون کشاورزی را به عهده دارد و یکی دیگر یعنی علی اصغر یوسف نژاد در هیات رئیسه است، مشاورانی رسانه ای داشتند که مواردی از این دست را پیگیری کرده و در لحظه موعود آنها را باخبر می کردند.
شاید رایزنی و دخالت و فشار آنها باعث می شد مازندران نیز در این لیست قرار بگیرد تا از آن 5 وعده دولت برای رسیدن به خوئدکفایی بهره مند شوند،یا حداقل از نهادهای مربوطه بپرسند که چرا مازندران را انتخاب نکرده اند!
اگر استانداری مازندران و اداره کل امور روستاییِ این نهاد، طرحی ویژه در زمینه بررسی قابلیت ها و ظریفت های ملی برای روستاهای استان در دست داشتند با رجوع به تقویمشان می توانستند طرحی درست و مجاب کننده تهیه کرده ودر اختیار سازمان شهرداریها و دهیاریها كشور قرار دهند تا حداقل شانس مان را امتحان می کردیم و اگر انتخاب هم نمی شدیم بابت کم کاری خودمان را سرزنش نمی کردیم.
اگر اداره کل تعاون و کار مازندران با استفاده از ظرفیت بالای تعاونی های روستایی و موانع تاریخی و بورکراتیک آنها برای جبوه گری بیشتر، در این امر دخالت می کرد و اطلاعات کافی را در اختیار سامانه های ملی قرار می داد شاید امروز ما هم در این لیست بودیم.
به این اگرها می توان فرمانداری ها و دهداری ها و سازمان صنعت و معدن و... را هم اضافه کرد.
«اگرها» هم زیاد است و هم تکراری و چقدر عجیب است که می توان مثل ردیف در شعر کلاسیک فارسی آن را به هر موضوع دیگری نیز در مازندران ارتباط داد.
فعلا که لیست حسرت ها و موقعیت های از دست رفته مازندران آنقدر زیاد شده که می شود از آن یک شاهنامه نوشت اما فراموش نکنیم توسعه روستاها در نگاه نخست نیازمند طرحی تبارشناسانه و مطالعاتی و سپس محتاج نگاهی عملگرایانه و واقعی نه شعاری و تزئینی است.
در ادامه برخی از اطلاعات و آمارهای روستایی در مازندران را مشاهده می کنید:
جمع بندی آمار و اطلاعات روستایی استان مازندران در سرشماری سال 90
حوزه باغداری:
بهره برداری های دارای فعالیت باغداری به تفکیکی استان ـ ۱۳۹۴
مقدار تولید محصولات دائمی کشور به تفکیک استان ۱۳۹۴
مساحت باغ و قلمستان به تفکیک استان 1394