پنجشنبه 4 آذر 1395-14:48 کد خبر:34828
مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟
مازندران گرفتار وعدههایی که محقق نمیشود
ماجرای برف و دیگر حوادث طبیعی و غیرطبیعی در استان همواره نشان داده متأسفانه با وجود همه شعارها وقتی زمان عمل میرسد، تازه متوجه عدم هماهنگی میشویم.
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از فارس، ماجرای برف، باران، آبگرفتگی، سیل و دیگر حوادث طبیعی و غیرطبیعی در استان همواره نشان داد متأسفانه با وجود همه شعارهای داده شده و جلسات و تصمیمگیریها، وقتی زمان عمل میرسد تازه متوجه مشکلات، عدم هماهنگی، انسجام و توان میشویم.
گاهی هم در برخی از جلسات شاهد هستیم که برخی از مسئولان نه تنها برنامه بلکه حتی حرفی برای گفتن ندارند و تنها شنونده هستند و در جلسه به عنوان مسئول حضور دارند که این نیز خود جای بحث است.
نمیتوان و نمیباید انتظار داشت حتی یک بحران کوچک هم به درستی مدیریت شده و یا از دامنهدار شدن آن جلوگیری شود.
سوالی که برای شهروندان ایجاد شده این است مگر در جلسات متعدد و مختلف ستادهای بحران در این زمینه بحث و تبادل نظر و اخذ تصمیم نشده و نمیشود؟
و سوال دیگر اینکه چرا در زمان غیر بحران و در وضعیت عادی همان بحثها و پیشبینیها و اقدامات پیشگیرانه عملی و اجرایی نمیشود و در زمان بحران و بروز حادثه همه غافلگیر شده و هماهنگی برای مقابله و رفع مشکل با تشکیل جلسات و بسیج امکانات به دنبال رفع مشکل هستیم و بلافاصله پس از عبور از این بحران مجددا همه چیز فراموش میشود تا بحران و حادثه دیگر و کسی هم حتی به فکر جبران خسارات نیست و بیشتر در حد شعار باقی میماند...
چرایی نامناسب عمل کردن ستاد مدیریت بحران و عدم کارآمدی تصمیمهای اخذ شده و مصوبات آن از دیگر نگرانیها است و باید.
به شهروندان حق داد که انتظار داشته باشند در کنار این ستادهای بحران، ستاد بحران دیگری برای هدایت و رهبری و رسیدگی به بحران ایجاد شده در این ستادها را مطالبه کنند.
مردم با امید به اینکه دهها دستگاه و مسئول به واسطه مسئولیت و وظیفه قانونی، اداری و حکومتی که دارند و جلسات متعددی برگزار و ساعتها وقت گذاشته میشود تا دغدغهشان کاهش یافته و با خیال آسوده سر بر بالین بگذارند و صبحی دیگر را با امید سر از بالین برداشته و امور روزمره خود را از سر گیرند، به مأمن خود و نزد خانواده میروند ولی ناگهان با بحرانی مواجه میشوند که اگر خود نتوانند بخشی از آن را مدیریت کنند، امیدی به مسئولان ندارند.
البته تلاش مسئولان و ادارات خدماتی در زمان بحران را نمیتوان نادیده گرفت، بسیج عمومی مسئولان و دستگاهها در زمان بحران ستودنی است اما چرا باید منتظر ماند تا حادثه و اتفاقی رخ دهد تا این بسیج و هم افزایی صورت گیرد و از طرفی میزان وقت، هزینه، نیروی انسانی و توان لجستیکی که برای رفع بحران صرف میشود قطعا چند برابر زمان قبل و بعد از بحران است.
تلاش برای رفع بحران به جهت بسیج امکانات و نیروها و توان مدیریتی در منطقه بحران گاهی سبب اختلال در سایر امور، خدماترسانی و امور روزمره و نیز پاسخگویی به سایر موارد و انتظارات مردمی میشود و امکان خدماترسانی به شهروندان و دیگر هموطنان در این زمان کاملا محدود شده و همین امر سبب نارضایتی هم میشود.
نارضایتی مردمی در زمان بحران نیز از دیگر مواردی است که به دلیل کندی خدمات، نداشتن امکانات و محدودیت دسترسیها و همچنین سوء استفاده برخی افراد سودجو در زمان بحران ایجاد میشود نیز مدیریت بحران و مسئولان را زیرسؤال برده و موجب افزایش نگرانی از عدم مدیریت درست میشود.
متاسفانه برخی افراد هم با سوءاستفاده از فضای مجازی به این امر دامن زده و با پخش اخبار نادرست و متناقض نگرانیها را بیشتر میکنند.
با این گفتار ضرورت مدیریت بحران در همه امور به خوبی روشن میشود و تاکید میشود مسئولان و ستادهای مدیریت بحران، دستگاههای خدمات رسان از قبل برای مقابله با بحران آمادگی داشته و در زمان عادی به فکر اصلاح، ترمیم و تقویت زیرساختها باشند تا با ریزش نخستین برف، باران و باد و ... خدمات قطع نشود و ساعتها و روزها مردم غرق مشکلات عدیده نشوند.