يکشنبه 17 بهمن 1395-10:33 کد خبر:40803
خبرگزاری فارس گزارش میدهد:
تیشه به ریشه کهنترین جنگلهای جهان
بخشهای بزرگی از جنگلهای شمال کشور در دست بهره بردارانی است که از علم جنگل و محیط زیست هیچ نمیدانند و فقط تاجران خوبی هستند.
خزرخبر: در تاریخ آمده است که ایرانیان از دیرباز علاقهمند به کاشت درخت بودند، به همین دلیل است که در ایران بوستانها و باغهای باشکوه و زیبای بسیاری وجود داشته است.
از پاسارگاد، پایتخت کوروش، پایتختی در میان پردیسها میتوان نام برد که به گواه باستانشناسان، سیستمی از آبیاری با استفاده از جویها و حوضچهها را در آن جا نشان دادهاند.
پاسارگاد کهنترین باغ ایرانی است، در شاهنامه فردوسی بارها و باره از باغها و مرغزارهایی سخن گفته شده است که در پیرامون آتشگاه فیروزآباد وجود داشتند و منتسب به این معبد بودهاند.
ایرانیها در ساختن باغها و باغچه در حیاطها و دور و بر بناهای خود تبحر داشتند، درخت مظهر زیبایی و حیات و یکی از زیباترین و پرثمرترین نعمتهای بیکران خداوند است که بخش مهمی از نیازهای انسان را برآورده میسازد، اما هماکنون با این همه تأکید در شریعت اسلام و این پیشینه تاریخی چه بر سر این پردیسها و باغها و حتی جنگلهای زیبا و خدادادی ایران آمده است؟
در روایتی امیرالمؤمنان حضرت علی (ع) میفرمایند، از جمله عوامل افزایش عمر (طول عمر)، شامل پرهیز از مردم آزاری و قطع و نابود ساختن درختان سرسبز است.
از منظر علم و مدیریت جنگل، جنگلهای ایران که نزدیک به ۹ درصد از مساحت کشور را تشکیل میدهند به دو گروه جنگلهای شمال و خارج از شمال تقسیم شدهاند.
جنگلهای شمال به تمام ناحیه رویشی هیرکانی و خزری اطلاق میشود و جنگلهای خارج از شمال نیز در ۴ ناحیه رویشی، ارسباران، ایران و توران، زاگرس و خلیج و عمانی قرار دارند.
براساس پژوهشهای انجام شده، وضعیت جنگلهای ایران در دهه۱۳۲۰ با امروز تفاوت بسیاری از نظر سطح و کیفیت داشته است، مساحت کل این جنگلها در آن زمان در حدود ۱۸ تا۱۹ میلیون هکتار تخمین زده شده است که در حاضر نزدیک به۱۲ میلیون هکتار است؛ یعنی سالانه۵۰ تا۱۰۰ هزار هکتار از جنگلها از بین میرود.
همچنین طبق برآوردهای رسمی از حدود۸ تا۱۰ میلیون جنگل بلوط غرب، کمتر از ۳ میلیون هکتار باقی مانده است، اما مهندسان جنگلداری و منابع طبیعی حتی این رقم را نیز رقم صحیحی نمیدانند، به زعم آنها در حقیقت جنگلهای واقعی ایران در حدود 8.1 میلیون هکتار در دامنه های شمالی البرز و در استانهای شمال ایران قرار دارند.
طبق همین دادهها، جنگلهای شمال ایران در دو دهه گذشته 3.4 میلیون هکتار برآورد شده بود که امروز حدود 1.9 میلیون هکتار آن باقی مانده است.
جنگلهای شمال
دانشمندان علم جنگل، جنگلهای شمال ایران را کهنترین جنگلهای جهان میدانند که از نظر ذخایر ژنتیکی و تنوع گیاهی دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستند و باید از آنها بهعنوان میراث ارزشمند بشری، محافظت شود.
قدمت این جنگلها به دوران سوم زمینشناسی باز میگردد؛ در دوران چهارم زمین شناسی، با وقوع عصر یخبندان و پیشروی یخهای قطبی به بخشهای جنوبی، قسمت اعظم نیمکره شمالی زمین، زیر پوشش یخ و سرما قرار گرفت که بسیاری از گیاهان و گونههای درختی و برخی جانوران از بین رفتند.
اما جنگلهای ناحیه خزری که به جنگلهای هیرکانی مشهور هستند به علت وجود اعتدال در آب و هوای منطقه و عدم یخبندان، پس از عقبنشینی دوران یخ بندان، محفوظ ماندند.
برخی از کارشناسان دانشگاهی در حوزه جنگل، منشا جنگلهای اروپایی به ویژه اروپای شرقی را پس از عصر یخبندان، به جنگل های خزری هیرکانی- نسبت میدهند.
عوامل نابودی جنگلهای شمال
بهرهبرداریهای با جواز و بیجواز، تغییر کاربری برای کشاورزی و احداث صنایع، اجرای ناموفق و غلط برخی طرحهای جنگلداری، آتشسوزیهای عمدی و غیرعمدی، حضور دام و زندگی در برخی در روستاهای در حاشیه جنگلهای کشور از جمله عوامل این کاهش سطح هستند.
اما پرسش این است که آیا سهم این عوامل در تخریب و نابودی جنگلهای ایران با هم برابر است؟ و آیا تبر روستایی همان قدر جنگلها را تخریب میکند که اره موتوریهای بهرهبرداران؟
تبر روستایی و قاچاقچی چوب
روستاییان باعث نابودی جنگلهای شمال ایران شدهاند این، عبارتی است که بارها از زبان برخی از مدیران و معاونان حوزه جنگل بیان شده و در طرحهای خارج کردن روستاییان از جنگلها و حواشی آن نیز لحاظ شده است، اما اگر به قلب جنگلهای ایران سفر کنید به اشتباه بودن چنین برداشتی پی خواهید برد.
پروفسور علی یخکشی فوق دکترای مدیریت محیط زیست از دانشگاه گوتینگتن آلمان در این باره میگوید: روستایی اگر هم درختی را قطع کند از سر ناچاری است،علاوه بر اینکه معمولاً روستاییان هنگام زدن درخت برای تهیه هیزم، به خیلی از موارد توجه میکنند، اما طبیعی است وقتی که مسئولان به فکر تامین سوخت برای روستاهای حاشیه جنگل نباشند، روستایی مجبور است برای گرم کردن خود و خانوادهاش در آن سرما و رطوبت دهشتناک جنگل، اجبارا در طی زمستان چند درخت را قطع کند، اما مگر تبر یک روستایی چقدر قدرت دارد؟
یخکشی معتقد است اگر براساس علم جنگلداری، از کارکردهای جنگل استفاده شود میتوان در تمام روستاها از یکسو جنگلها را توسط خود روستاییان حفظ کرد و از سوی دیگر با برداشت پایدار و علمی از زمین، خاک، آب و جنگل، تمام مایحتاج روستاییان را فراهم آورد.
همه روستاییان حاشیه جنگلهای شمال را که با هم سرجمع کنی، قدرت تخریب تبرهایشان به قدرت یکی از اره متوریهای یک کارخانه نئوپان و چوب نمیرسد، آنها میتوانند در یک چشم بر هم زدن، چندین درخت را بر زمین بزنند،این را یک جنگلبان میگوید و تاکید میکند طی چند دهه گذشته، به جای صدای پرندگان و زوزه باد، غالب اوقات در جنگل، صدای غرش اره موتوریها به گوش میرسیده است،که متأسفانه بسیاری از آنها در اغلب طرحهای بهرهبرداری و با مجوز بوده است!
طی دهههای گذشته قاچاق چوب، یکی از دلایل عمده نابودی جنگلهای شمال ایران بوده است، به طوریکه صدها و هزاران هکتار از منحصر به فردترین گونههای این درختان، خوراکی برای چرخیدن چرخهای کارخانههای نئوپان بوده است.
این کارخانهها که در ابتدا و در هنگام گرفتن موافقت اصولی، استفاده از غوزه پنبه را یکی از اصلیترین مواد اولیه خود برای ساخت نئوپان عنوان میکنند و موافقت اصولی میگیرند، بعضاً در ادامه کار این تعهد را زیر پا گذاشته و بهترین درختان منحصر به فرد شمال را از دم تیغ میگذرانند.
طرحهای جنگلداری و بهرهبردار غیرتخصصی
این طرحها، با جاری شدن سیلابهای ویرانگر در شمال و جنوب کشور در اثر کاهش سطح پوشش گیاهی، طی سالهای اخیر بهتدریج به سوی علمیتر شدن چگونگی برداشتها، راه پیموده است.
اما به این اتفاق در شرایطی افتاده که دیگر کار از کار گذشته است و در شرایطی اجرا میشود که بهرهبرداران، جنگلها را تُنُک کرده و بسیاری از گونههای گرانبها و ارزشمند نابود شده است.
متأسفانه بخشهای بزرگی از جنگلهای شمال کشور در دست بهرهبردارانی است که از علم جنگل و محیط زیست هیچ نمیدانند و فقط تاجران خوبی هستند.
آنها میخواهند در کمترین مدت سرمایهگذاری، بالاترین میزان سود را به دست بیاورند و از تمام۱۸ مورد ارزش جنگلها، تنها ارزش تولید چوب آن را میشناسند؛ در حالی که در علم جنگلداری، جنگلها از ارزشهای بسیاری برخوردارند که از جمله میتوان به تولید اکسیژن، جذب کربن، جذب گرد و غبار، ذخیره آب در ریشهها، جلوگیری از فرسایش خاک، مقابله با سیل و کارکردهای بسیار دیگر اشاره کرد.
تغییر کاربری جنگلها
تا همین چندی پیش غالب تغییر کاربریها یا به منظور انجام کشاورزی بود و یا ساخت ویلا که البته بسیاری از ارزشمندترین گونههای گیاهی و جنگلهای هیرکانی را به کام مرگ کشید.
اکنون، چند سالی است که منابع طبیعی ایران با دشمنی جدید مواجه شده است، ساخت کارخانههای صنعتی، طی چهار سال اخیر بخشهای بزرگی از جنگلهای گیلان را قربانی کرده و جنگلهای گلستان و مازندران را با تهدید جدی مواجه کرده است.
جنگلهای سراوان رشت نخستین قربانیان اجرای مصوبه ساخت شهرکهای صنعتی در استان گیلان بودند، در گلستان درختان پارک ملی، بارها و باره در خطر تهدید جدی قرار گرفتهاند و جنگلهای کهنسال مازندران نیز از این بلایا در امان نماندهاند.
مجید مخدوم، استاد محیط زیست دانشگاه تهران معتقد است:در پنج سال اخیر، به دلیل شتاب گرفتن مصوبات احداث طرحهای صنعتی و احداث شهرکهای صنعتی جدید، و همچنین توسعه شهرکهای صنعتی موجود، پاکتراشی و تغییر کاربری جنگل شتاب بیشتری گرفته است.
تغییر کاربری و سدسازی
درختها می میرند تا سدها برافراشته شوند این، واقعیتی انکارناپذیر است. براساس گزارشها و مستندات موجود، تمام سدهایی که طی دو دهه گذشته احداث شدهاند بدون توجه به استانداردهای زیست محیطی ساخته شده و برای ساخت مخزن، تاج و یا آبگیری، دهها و گاه صدها هکتار از جنگلهای هیرکانی بکر و ارزشمند را قربانی کردهاند.
این طرحها در حالی اجرا میشوند که براساس طرح صیانت از جنگلهای شمال، پروژههای عمرانی در دست اجرا، نباید منجر به کاهش سطح جنگل شود.
حوادث غیرمترقبه نظیر آتشسوزی، سیل و نیز زباله و چرای دام در جنگل،جادهسازی و راهسازی در جنگلها، عبور لولههای گاز، بخشی دیگر از عواملی است که آسیبهای جبرانناپذیری به جنگلهای باقیمانده کشور میرساند.
به نظر میرسد تا تغییر نگرش تمامی وزارتخانهها و دولتمردان نسبت به مقوله منابع طبیعی و جنگل، ماجرای نابودی جنگلهای ایران همچنان ادامه دارد و تنها در صورتی میتوان به پایان این روند تخریبی امید داشت که دستاندرکاران به اهمیت جنگل در زندگی بشر و سلامت زمین پی برده و آن را در سیاستهای راهبردی و سپس مصوبهها منتقل کند.