چهارشنبه 8 آذر 1396-8:57 کد خبر:48032
خبرگزاری فارس گزارش میدهد:
قصه کارگران فصلی همچنان با پایانی غمانگیز به سر میرسد
قصه کارگران فصلی سالهاست که ناتمام ماندهاست، کارگرانی که برای امرار معاش مجبور به پذیرفتن کار در شرایط سخت هستند و هنوز اقدامی برای بهبود وضع آنها انجام نشده است.
خزرخبر: قصه ناتمام کارگران فصلی سالهاست که تکرار میشود و همچنان با همان پایان دلگیر ادامه دارد، پایانی که کارگران مدتهاست در انتظار تغییر آن هستند و امید بهبود اوضاع خود را دارند.
همه ما در خیابانهای شهر در گوشه و کنار سکوت این کارگران، مردانی را دیدهایم که برای کسب هزینه زندگیشان مدتها به دیواری تکیه میزنند یا کنار جوی آبی مینشینند تا شاید فردی از راه برسد و به کارگر نیاز داشتهباشد تا آن روز با دست پُر به خانه بازگردند.
مردانی که در چهرهشان خستگی فریاد میزند، مردانی که در بین چین و چروک حک شده بر پیشانیشان، دنیایی از مشغلهها نهفته است و دستان مردانهشان نشاندهنده رنجی فراوان است.
در گرمای تابستان، ساعتها زیر خورشید سوزان به انتظار مینشینند و چشمشان به راه دوخته است، در سرمای زمستان در زمهریری جانسوز منتظر هستند تا شاید دریچه امیدی به رویشان گشوده شود.
اینروزها نیز شاهد کارگران فصلی زیادی هستیم که در گوشه و کنار شهر به چشم میخورند، فصل چیدن مرکبات فرا رسیدهاست و بسیاری از باغداران برای جمعآوری محصول از این کارگران استفاده میکنند.
کافی است کمی چشمانمان را باز کنیم، در خیابانها پشت وانتهای در حال حرکت، کارگران بسیاری را میبینیم که سرمای هوا وجودشان را فرا گرفتهاست.
کارگرانی که به دستمزد آن روز چشم امید دوختهاند، سرمای حاصل از نشستن پشت این خودروها را تحمل میکنند تا درآمد ناچیز خود را از دست ندهند.
بسیاری از این کارگران به دلیل شرایط نابهسامان کارگران فصلی، به دستمزدهای بسیار اندک رضایت میدهند و در شرایطی نامناسب به کار میپردازند.
برخی از این کارگران نیز در محل کار یا ساختمان در حال احداث از امنیت کافی برخوردار نیستند اما به دلیل مشکلات مالی مجبور به قبول کار در این شرایط میشوند.
مردانی که به فکر نشاندن لبخند بر روی چهره فرزندان خود هستند و میدانند که شب، هنگامی که پس از سپریکردن سختی فراوان به خانه باز میگردند، چشم اعضای خانواده به دستان پدر است، دستانی که زمختیاش از رنجی حاصل شدهاست که برای شادی فرزندان متحمل شدهاست.
این کارگران مردان خانوادهای هستند که برای سربلند شدن در برابر دیدگان فرزندانشان مجبور هستند ساعتها کنار خیابان بایستند، مردانی که آرزو میکنند تا روز به سر نرسد و با دست خالی به خانه باز نگردند.
در میان این افراد گاهی نوجوانان و جوانانی به چشم میخورند که به جای گذراندن روزگار جوانی، در کنار خیابان در میان کارگران نشستهاند و به امید کسب درآمد روزانه هستند، افرادی که شاید تنها مرد خانه باشند و چشم امید خانوادهای به دستان آنان دوخته شدهباشد.
در ایام تعطیلات مشکلات این کارگران چند برابر میشود، عید نوروز که فرا میرسد همه به دنبال دید و بازدید هستند اما گاهی این کارگران همچنان در کنار خیابان به چشم میخورند، گویی نوروز برای آنان هیچگاه از راه نمیرسد و هر روز باید نگران تأمین معیشت خانواده خود باشند.
شرایط سخت و طاقتفرسای مشاغل فصلی و بیکاریهای مداوم از یک سو و عدم پرداخت حقوق و بیمه قانونی کارگران فصلی توسط برخی کارفرمایان از سوی دیگر علاوه بر ایجاد نگرانی برای کارگران، آیندهای مبهم را در مقابلشان قرار دادهاست.
بیتوجهی مسئولان نسبت به وضع این کارگران نیز بر مشکلات آنان میافزاید و آینده آنان را برایشان به گونهای تاریک رقم خواهد زد.
وضعیتی که از گذشته تاکنون تغییر چشمگیری نکردهاست و همچنان شاهد نابهسامانی وضعیت اشتغال این گروه هستیم.
کافی است که تنها مسئولان مربوطه گاهی در سرمای زمستان به کنار خیابانها بروند و چشمان منتظر این مردان را بنگرند، مردانی که با ترمز زدن خودرویی به سمت آن میدوند تا نان شب خانواده را تهیه کنند.
کافی است به دستان پینه بسته این کارگران نگاهی بیندازند و به یاد داشته باشند که آنها نیز مرد خانوادهای هستند، کافی است گاهی در بین شادیهای خود به فکر پیرمردی باشند که در گوشه خیابان، زانو غم بغل گرفتهاست و چشم امید دارد تا شاید امروز درآمدی هرچند ناچیز بدست آورد، کافی است مسئولان گاهی به بغض مردی که شب را با نگرانی فردایش سپری میکند، بیندیشند.
قصه کارگران فصلی همچنان ادامه دارد و هنوز فکری برای بهبودی وضع اشتغال آنان نشدهاست، قصهای که هنوز پایان خوشی برای آن نوشته نشدهاست و امید میرود روزی این قصه از نو و با تدبیری درست به دست مسئولان نگاشتهشود.