آخرین عناوین

شنبه 16 دی 1396-11:26 کد خبر:49661

محمد درخشنده/کارشناس رسانه:

مخاطبانی که انتظاردارند؛ مسئولانی که انتظارندارند!

می گویند روزنامه نگار چشم و گوش مردم است؛ می گویند نمی توان افکارعمومی را فریب داد؛ همه این ها را می دانیم؛اما نمی دانم که چرا برخی اوقات چشم برواقعیت ها می بندیم وگوش هایمان خوب نمی شنوند!


خزرخبر: می گویند: روزنامه نگار چشم وگوش مردم است؛ می گویند مطبوعات رکن چهارم دموکراسی است؛ می گویند نمی توان افکارعمومی را فریب داد؛ افکارعمومی موجودی زنده است!

همه این ها را می دانیم ؛ اما نمی دانم که چرا برخی اوقات چشم برواقعیت ها می بندیم وگوش هایمان خوب نمی شنوند! وتوقع داریم که دیگران مخاطب پروپا قرص ما باشند!

مخاطب حق دارد که ازما شاکی باشد! نون والقلم ومایسطرون ورد زبانمان شده و اما درعمل چه؟ این قلم حرمت دارد؛ درقرآن کریم به ارزش قلم سوگند خورده شده و آنچه ازآن تراوش می کند!

آیا ما نیزحرمت قلم را نگاه داشته ایم؟ قلم برکاغذ می آید تا درد مردمان را بنویسیم؛ مسئولان را اگرکم کاری کردند به محکمه و جدانشان ارجاع دهیم و... آیا این چنین می کنیم؟

اینها و یک دنیا پرسش های بی جواب دغدغه من و بسیاری گشته ودغدغه پدرمرحومم که اینک در خاک آرمیده و هیچگاه به جوابی روشن نرسید و هزاران روزنامه نگار دیگری که یا به رحمت خدا رفته اند و یا این که دراین دنیای وانفسا نفس می کشند و دلشان خوش است که اصحاب قلم اند و با آثارخویش برافکارعمومی تاثیرمی گذارند!

با دغدغه هایمان ازخواب بیدار می شویم و با دلنگرانی هایی ازجنس اصحاب رسانه روزی می گذرانیم و با همین دغدغه ها و شاید هم بیشتر به خواب می رویم و به قول زلزله ای ها خوابمان هوشیارانه است ونه عمیق؛ آخر دغدغه ها نمی گذارند خواب درست و درمانی داشته باشیم؛ انتظارات مردم و مخاطبان را برآورده نماییم و یا درمقابل برخی مسئولان وعزیزان روابط عمومی صف آرایی کنیم و... آخر ماهم زندگی داریم وباید پاسخگوی خیلی ها باشیم؛ آخرباید زندگی کنیم! باید درمیدان رقابت بمانیم ! و آنگونه که برخی ها می گویند که: زندگی مسالمت آمیز!!

ازحال و روز کارگرانی که 4 ماه است حقوق نگرفته اند و دفترچه بیمه اشان توسط تامین اجتماعی تمدید نمی شود؛ بنویسیم یا سکوت کنیم؟ وظیفه امان را انجام می دهیم و یا به گفته بعضی ها بزرگ نمایی می کنیم!

ازحال و روز بازنشستگانی که بعد ازعمری کارکردن و پرچم کشور را بالا بردن؛ اینک شرمنده اند! بگوییم یا نه؟

ازاوضاع و احوال پریشان کارخانه ها بنویسیم یا نه؟ بنویسیم که نفس صنعت در مازندران به شمارش افتاده یا خیر! بنویسیم که بانک ها با صنعت و کارآفرینان چه کرده اند و چه می کنند یا خیر!

بگوییم که دراین سالها مسئولان محترم استان چه کرده اند یا خیر! بگوییم که جوانان استان از فرط بیکاری به مرزجنون رسیده اند یا خیر!

بگوییم آقای استاندار! شما که جهادی شروع کردید چرا جهادی ادامه نمی دهید و برخی مدیران ناکارآمد را تحمل می کنید؟

بگوییم که درسالی که به نام سال "اقتصاد مقاومتی؛ تولید واشتغال" نام گرفته مسئولان محترم استان سختشان است گزارشی ازعملکرد خود ارایه دهند!

بگوییم که برخی مسئولان ما را"بچه" فرض می کنند و انتظاردارند روزنامه نگار عصا به دست و با یک من ریش و پشم خدمتشان برسد تا گفت وگو کنند! بگوییم که دراستان اگر دل ها یکی باشد؛ همه مشکلات استان حل خواهدشد!

بگوییم که فلان مسئول محترم برای اطلاع رسانی و تنویر افکارعمومی که وظیفه اش است؛ تاقچه بالا می گذارد وهر روز وعده فردا می دهد؛ فردایی که خیلی وقت پیش گذشته وشاید حالا حالاها فرا نرسد!

این همه دغدغه را چه کنیم؟ بازهم خود را گوش و چشم جامعه بدانیم؟ بازهم پز دهیم که رکن چهارم دموکراسی هستیم!

شرمنده مخاطبانی باشیم که حق دارند بدانند و یا با مسئولانی جدال کنیم که اعتقادی به این حق وحقوق ندارند!

خدایا چنان کن سر انجام کار

تو خوشنود باشی و ما رستگار

نام فرستنده :
ایمیل گیرنده :