سه شنبه 8 خرداد 1397-12:48 کد خبر:61044
وضعیت زباله مازندران فوق بحرانی شد:
نکند آرزو کنیم کاش در عصر حمله مغولها می زیستیم/گندش را در آوردید!
وضعیت فوق بحرانی است و این را گفتیم تا اگر زبانشناسی پیدا شد که زبان باستانی مسئولان ما را بفهمد این را برایشان ترجمه کند تا ببينيم عکس العملشان چیست؟
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از عبارت، دبیر ستاد توسعه انرژی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری با تاکید بر اینکه مازندران و گیلان از لحاظ میزان زباله و پسماند در وضعیت «فوق بحرانی» قرار دارند، گفت: زبالهسوزها در انتهای زنجیره امحاء قرار دارند و لازم است فناوریهای مورد نیاز برای زنجیره مدیریت پسماند به کار گرفته شود تا میزان باقیمانده زباله کمتر شود.
این مقام مسئول خواهان برخورد فوری و ضربتی با معضل زباله در مازندران و گیلان شد و تذکر داد اگر هرچه سریعتر اقدامی عاجل نشود با انفجار زیست محیطی در این دو استان مواجه خواهیم شد.
براساس این گزارش، این اظهارات تازگی ندارد و پیشتر بارها از زبان دانشمندان، فعالان محیط زیست و رسانهها مکرر شده اما انگار کشور در وضعیتی قرار گرفته که خطرناک بودن یک موضوع با بیتفاوتی نسبت به آن رابطه مستقیم دارد.
درباره گیلان اطلاعات دقیقی در اختیار ما نیست اما وضع بغرنج مازندران اظهرمن الشمس است، از دل جنگل های بکر رامسر تا عمق دشت های گلوگاه مملو از زباله است.
چندسال پیش بحران در مرکز جغرافیایی این استان به حدی بالا گرفت که نوری ها تهدید کردند زبالهها را به دریا میریزند تا آب آنها را به ساری بیاورد، مگر اینکه بالاخره توجه کسی جلب شود.
در همان ایام مسئولان وقت از راهاندازی زباله سوزها در آینده نزدیک خبر دادند اما انگار هر یکسال مردم عادی در تقویم مسئولان یک روز است!
هنوز نوشهر و ساری و شرق مازندران در انتظار راهاندازی زباله سوز هستند.
آمل و نور در وضعیت بحرانی قرار دارند و جنگل های غرب مازندران با زباله پیوندی راهبردی در راستای نابودی بشر برقرار کرده است.
در تمام این مدت کوچکترین ایدهای درباره زنجيره زباله مطرح نشد، تنها کار به دردبخورعقد قرارداد با دانشگاه نوشیروانی برای تصفیه شیرابه ها بود که اصلا معلوم نیست در چه مرحله ای قرار دارد و تاثیرش بر کنترل آلودگی چه بوده.
حدود ۲۰ درصد از آلودگی های محیطی حاصل از زباله در مازندران به انتقال زباله از مبدا به محل دفن یا امحا مربوط میشود که در راستای رفع آن هیچ قدمی برداشته نشده است.
نه کامیون ها مناسب سازی شدهاند و نه نیروهای متخصص مشغول کارند،از آنطرف بودجه قطره چکانی و دیرهنگام میرسد و در موازات آن تفکیک زباله به کندی هرچه تمام تر پیش میرود و حتی شهرداری ساری هم علیرغم اجرای چندین طرح در حوزه فرهنگسازی تفکیک نتایج مدنظر را حاصل نکرده است.
حالا که رسما اعلام شده که مازندران در وضعیت فوق بحرانی قرار دارد تکلیف چیست؟ دیگر باید وارد چه وضعیتی شویم که مسئولان به فکر چاره همه جانبه باشند.
گندش را درآوردید آنقدر به گندی که همه زدهایم ( و حالا نامش زباله است) بی تفاوت بودید!
اگر میفهمیدیم که اثر منفی بحران زباله به مراتب بیشتر از بحران ارزی است آنوقت شاید فرجی میشد، اما تا هنگامی که اهمیت این فاجعه را درک نکنیم باید هر لحظه منتظر حمله زباله باشیم، حملهای که حداقل دروازه های مازندران به راحتی دربرابر آن شکست خواهد خورد و لشگر دشمن را به درون خانه راه خواهد داد، آنوقت است که آرزو میکنیم ای کاش در عصر حمله مغول ها به ایران میزیستیم اما این فاجعه را تجربه نمیکردیم.
بیماری های عفونی، تهدید بنیان های شهر نشینی، کمبود شدید منابع آبی سالم، نابودی خاک و تغییر اقلیم بخشی از نتیجه شکست ما در جنگ با زباله هاست.
بنا به اظهارات رسمی مسئولان آمار شیوع بیماریهای مختلف رابطه معناداری با میزان زبالهها دارد و نتایج تحقیقات نیز بیانگر همین مطلب است و این امر هشدار خطرناکی برای ما است که در این زمینه اقداماتی برای رفع این مشکل اتخاذ شود؛ ولی تاکنون به دلیل نبود اعتبارات، عدم سرمایهگذاری دولت و مشارکت بخش خصوصی و عدم قیمتگذاری مناسب این طرحها اجرایی نشده است.
براساس این گزارش، متاسفانه ما آنقدر نسبت به این بحران بیتفاوت بودیم که حتی ماده ۱۹۳ قانون برنامه پنجم توسعه را اجرا نکردیم.
بر این اساس باید تا پایان سال چهارم اجرای این برنامه( یعنی سال ۹۴) دفن پسماند در شهرهای ساحلی و شمالی با جمعیت بیش از۲۰۰ هزار نفر باید ممنوع میشد اما هرروز هزینههای میلیاردی برای جمعآوری زباله از محیط شهری مازندران و دپوی آن در خارج از شهر صورت میگیرد.
خلاصه اینکه عزیزان وضعیت فوق بحرانی است و این را گفتیم تا اگر زبانشناسی پیدا شد که زبان باستانی مسئولان ما را بفهمد این را برایشان ترجمه کند تا ببينيم عکس العملشان چیست؟ شاید این بندگان خدا هم مقصر نباشند، بعید نیست اختلاف زبانی ملت و مسئولان مایه سوءتفاهم شده باشد، ها؟!