آخرین عناوین

سه شنبه 29 خرداد 1397-8:41 کد خبر:61378

تیتر امروز گزارش می دهد:

دختران کتاب فروش سیار و نگاه منفی جامعه به آنان/ سو استفاده به بهانه مطالعه از صیغه تا تجاوز

برخی از بازاریان وقتی متوجه می شوند زنان به علت مشکلات مالی مجبور به فروش کتاب شده اند، از آنها شماره تلفن می خواهند اما با گرفتن این شماره تماس ها مزاحمت ایجاد می کنند.


خزرتیترخبر: انگار هر روز در این دنیای مدرن که می گذرد، شغل های خاص دخترها و زن ها بیشتر می شود، پیشترها دخترها اصلا نباید کار می کردند، بعدها دخترها معلم شدند و آرایشگر و مربی کودک و کم کم این دایره گسترده تر شد تا امروز که شغل های دخترانه و زنانه مختص خود این قشر ایجاد شده است.

البته نه همه از سر رضایت باشد که نیست، بسیاری از روی اجبار است و برخی از روی احتیاج، این به عزت نفس انسان ها باز می گردد که می خواهد و یا می تواند دستش جلوی کسی دراز باشد یا نه.

امروزه دستفروشان دختری را میبینیم که از اقصی نقاط ایران چند سالی است در همه ی شهرها و روستاها و همچنین مازندران به فروش کتاب مشغول هستند، دختران در خیابانها قدم می زنند، بار سنگین کتاب را با کوله پشتی حمل می کنند، مقابل هر اداره، مغازه و یا مجتمعی می ایستند به داخل می روند و باز می گردند.

بیشتر دانشجویانی هستند که برای تأمین هزینه تحصیل خود کتاب می فروشند و بعضی از آنها نامزد دارند و برای تهیه جهزیه کار می کنند، بیشتر ناشران و شرکتهای پخش کتاب، دختران و زنان جوان را با خود همراه میکنند و خود نقش لیدر را بر عهده دارند، ساعت 8 صبح در شهر پراکنده می شوند و ساعت 2 بعد از ظهر جمع شده و به جای خود بر میگردند.

دخترانی که از یک شهر دیگر می آیند کتاب می فروشند و عصر به شهرشان باز می گردند و حتی از استان دیگر به مازندران می آیند و برای عرضه کتاب های گوناگون در نقاط مختلف استان سوئیت اجاره می کنند، در این میان دختران و زنانی را نیز می بینیم که بصورت انفرادی نیز با شرکتها کار می‌کنند، همه شان کار می کنند تا معاششان را با درصدی که از فروش کتاب نصیبشان می‌شود، تأمین کنند.

مشتریانشان از همه سن‌ها و طبقات مختلف مثل کارمند، نجار، نقاش، مکانیک، تراشکار و ... هستند، معمولاً کتاب‌های داستانی و رمان بیشترین فروششان را تشکیل می‌دهند و برخی از مردم نیز کتاب‌های خاصی را سفارش می‌دهند تا آن را برایشان تهیه کنند.

خودشان می دانند که همه از روی علاقه به کتاب، از آنها خرید نمی کنند، بخاطر دختر بودن، دستفروش بودن و اینکه زنی در گرمای یک روز جهنمی کوله پشتی بر پشت و ساک مسافرتی دسته دار پر از کتاب در دست کیلومترها پیاده می رود، درخواست می کند که کتابی بخرید از آنها کتاب می خرند، برخی هم کتاب های نقاشی کودکان را می خرند تا با یک تیر دو نشان زده باشند؛ هم از خجالت زن در آمده باشند، هم کودکشان را خوشحال کرده باشند.

برخی از مردم خوب استقبال می‌کنند و بعضی از مغازه‌دارها همان بدو ورود، مانع از حضورشان می‌شوند و حتی برخی از بازاریان و مغازه دارانی که متوجه می شوند زن از روی مشکلات مالی به خیابانها آمده و مجبور به فروش کتاب شده است، از آنها شماره تلفن می خواهند تا در صورت نیاز به خرید کتاب با آنها تماس بگیرند، اما با گرفتن این شماره تماس ها مزاحمت ایجاد کرده، بی احترامی می کنند و حتی شنیده شده در بی اطلاعی خانواده ها دخترانی مورد تجاوز نیز قرار گرفتند.

همچنین برخی از مشتریان، تقاضای کتاب هایی دارند که یا از چرخه چاپ خارج شده‌اند یا به نوعی وجود آنها در کشور غیرمجاز است؛ کتاب‌هایی که سال‌هاست دیگر در کتابخانه‌ها موجود نیستند و نام‌های نویسندگان و شاعرانی را می‌بینیم که سال‌هاست نام آنها خط قرمز بازار نشر و چاپ شده است. بله این زنان و دختران هر روزه با جماعتی از انسان های مختلف رو به رو می شوند.

یکی از دستفروشان می گوید:مردم این روزها برای هر کالایی به دنبال دستفروشان هستند و از آنها خرید می‌کنند، مردم اصولاهر کتابی را که بیشتر به نظرشان جالب باشد، می‌خرند.

دستفروش دیگری می گوید:هر انسانی نیازمند گذران زندگی است و راه امرار معاش من هم از این طریق است، مگر زندگی ما نباید بگذرد؟ اغلب کتاب‌هایی را می‌آورم که برای مردم خواندن‌شان جالب باشد، خودم این کتاب‌ها را به مرور و هرکدام را از جاهای مختلف می‌خرم و برای فروش می‌آورم، هرچند این کتاب‌ها دیر به فروش می‌رسد ولی به این مسأله هم آگاه هستم که این کالا کتاب است و نان یا سبزی نیست که مردم هر روز به آن نیاز داشته باشند.

از طرفی دیگر، کتاب‌های دست‌دوم نیز در این کتاب‌ها وجود دارد که فروش دوباره با قیمت پایین‌تر موجب می‌شود کسانی که توانایی خرید کتاب نو با توجه به این اوضاع گرانی کتاب را ندارند، بتوانند بدین وسیله، کتاب موردنظر خود را تهیه کنند.

نقـد جـدی که در پایان خواهم داشت، کتابفروشی خیلی کار خوبیست بهتر از هزاران دست فروشی است که آشغال ترین اجناس ممکن را به مردم می فروشند، اما کوله بری کتاب شأنیت اجتماعی بانوان را در حد نگاه های تحقیرکننده و ترد کننده پایین آورده تا جایی که احساس شغل های کاذب در ذهن ها تداعی می شود و مراجعات مکرَّرِ بانوانِ کوله برِ کتاب، گاهی منجر به احساس مزاحمت و یا تداعی عناصر منفی جامعه را تقویت می کند.

طی تحقیقاتی که انجام شد، دستفروشی کتاب رشد زیادی طی سالهای اخیر در سراسر ایران، استان ها و مخصوصاً استان مازندران داشته بصورتی که صاحبان کالاهای دیگر مثل پتو، ظرف، پارچه و را نیز به فروش کالاهای خود بصورت کتاب در ادارات و انواع مغازه ها واداشته تا جائی که ادارات و بازار مملو از دستفروشان زنی هستند که امنیت آنان تضمین شده نیست و هیچ نهادی نیز با آنان برخوردی نمی کند.

به نظر می‌رسد بهترین و کم‌هزینه‌ترین راهکار در برخورد با پدیده دستفروشی کتاب، ساماندهی آن است زیرا بدین ترتیب که با تعریف ساز و کارهای مناسب حداقلی از نظارت بر دستفروشان کتاب اعمال شود و در ازای آن، برخی خدمات و تسهیلات به دستفروشانی که به این سطح از نظارت تن داده و از ساز وکارهای قانونی پیروی می‌کنند، ارائه شود.

همچنین باتوجه به اینکه برخی دست فروشان افرادی ناآگاه و بی سواد هستند که فقط برای امرار معاش به این کار تن داده اند، نهادهای فرهنگی باید برای جمع آوری دست فروشان و دلالان یار مهربان تدابیری بیاندیشند تا آنها بتوانند در مرکزی مشخص مانند جمعه بازارها اقدام به فروش کتاب های خود کنند، در این میان تبلیغ هم بشود و با نظارت های مستمر نیز مانع از عرضه کتاب های یاد شده شوند.

امیدوارم روزگاری برسد که برای رساندن کتابهای خوب در دست مردم، رقابتی عجیب راه بیافتد اما نه به شکل دستفروشی و پخش کتابهای قاچاق و زیر سؤال بردن شخصیت زنان!

انشاألله مسئولان به فکر این معضل باشند و برای آن چاره جویی کنند و اقدامی عملی بیابند.

نام فرستنده :
ایمیل گیرنده :

  • علی
    چهارشنبه 4 مهر 1403-11:20


    نویسنده شیطنت کردی نوشتی دنیای مدرن
    این مشاغل ربطی به دنیای مدرن نداره بلکه نتیجه فقر و پسرفت یک ملته

    • چهارشنبه 1 آذر 1402-19:43


      خریدی که با ترحم باشد گدایی است نه شغل

      • موسوی
        پنجشنبه 4 خرداد 1402-22:4


        10 تا اشکال داره ویه دونه حسن.
        شان وشخصیت دختر ایرانی این نیست که تو گرما وسرما راه بیافته کیلومترها و بعضا تا ۵ روز هیچ کتابی نفروشه.
        منفعتش وپشت صحنه اش کیا هستن.
        متمرکز کنن یه جا و این روش رو جمع کنن
        که بعضا آسیب پذیر میشوند.

        • مهدی
          پنجشنبه 11 اسفند 1401-11:37


          اگر کتاب با مجوز باشه چه اشکالی داره !دختری که در جامعه ما متاسفانه هزاران پیشنهاد غیر اخلاقی میبینه چه اشکالی داره با این کار شرافتمندانه هزینه هاشو پوششش بده ، سعی کنیم در جامعه جلوی گدا پروری بگیریم، نه کار کردن .چشم هارو باید شست

          • مرتضی
            سه شنبه 29 خرداد 1397-21:54


            "دختران کتاب فروش سیار و نگاه منفی جامعه به آنان/ سو استفاده به بهانه مطالعه از صیغه تا تجاوز" واقعا جای تاسف دارد که در کشور ایرانی اسلامی امنیت زنان حتی از کشورهای غربی کمتر و شان زنان پایین تر جوامع دیگر شده و هر روز حصار امنیت کوتاه تر و کوتاه تر میشود و نیست مسئولی که بتواند سخن این زنان بد سرپرست را به گوش بالا دستیها رسانده و دردی از آنان درمان کند