جمعه 28 دی 1397-11:59 کد خبر:65279
بحران در ارشاد مازندران و غیبت ۱۵ روزه مدیرکل:
نمونه آشکار یک مدیر اشتباهی/ ضرورت واکنش استانداری و وزارتخانه
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران بنا به دلیل نامعلوم به مدت 15 روز در محل کارش حاضر نشده است.
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از عبارت،محمود شالویی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی بیش از دو هفته است که پایش را به اتاق محل کارش نگذاشته است.
به احتمال زیاد در این شرایط دشوار اقتصادی نیاز چندانی به فرهنگ و هنر احساس نمی شود، وگرنه باید حداقل اعتراضی از سوی مقامات بالاتر نظیر استانداری یا وزارت فرهنگ و ارشاد شنیده می شد یا اینکه مشکلاتی اساسی در روند فرهنگی مازندران به وجود می آمد که نیامد.
اینکه دلایل عدم حضور «شالویی» چیست را نمی توان نیت خوانی کرد اما آنچه دیگر بر همگان واضح شده این است که او از آغازهم تمایلی به قبول این مسئولیت نداشت و بعد از اینکه «جاودانی» با فشارهای مختلف ناچار به ترک مازندران و قبول مدیرکلی تهران شد شالویی در عمل انجام شده قرار گرفت.
نکته جالب درباره تغییر در اداره کل ارشاد استان این است که جاودانی مایل به حضور در انتخابات مجلس است و از آن طرف شالویی نیز قصد همین کار را در خوزستان دارد، حالا جاودانی از حوزه انتخابیه مدنظرش دور شده و با آمدن شالویی به مازندران همین بلا بر سر او هم آمده است.
شالویی به احتمال زیاد دوست دارد به خوزستان برگردد تا فرصت کافی برای استفاده از موقعیت دولتی اش برای تبلیغ انتخاباتی را داشته باشد، درست همان دلیلی که باعث شد احمدی لاشکی؛ نماینده نوشهروچالوس و مخالفان جاودانی خواستار برکناری او از ارشاد مازندران شوند.
سودای بهارستان در تمام راهروهای تنگ و تاریک ساختمان ارشاد همچون نسیمی مرموز در جریان است.
شالویی که تمام ملاقات هایش به شب شعر بدل می شد از مدل احمدی نژاد استفاده کرده و سر کار نمی رود تا صدای اعتراضش شنیده شود،البته وی در گفتگو با ایرنا دلیل این غیبت را آنفولانزای شدید اعلام کرده که انشالله هرچه زودتر بهبودی حاصل شود اما باید پرسید دلیل عدم حضور کامل تر در استان در این مدت به دلیل کدام بیماری بوده است؟
در این غیبت مدیریتی در اداره کل ارشاد، خسروسینایی کارگردان شهیر ایرانی که اهل ساری است به مازندران آمد اما خبری از مدیریت فرهنگی مازندران نشد.
ماجرای فشار مافیای کنسرت ها به اداره کل و افزایش نگرانی معاونان این اداره هم باعث نشده آقای مدیرکل تارسیدن به نقطه مطلوبش حداقل به شکل صوری هم که شده سری به مازندرانی ها بزند.
جشنواره بین المللی فیلم وارش نیز درست در یکی از حساس ترین برهه های زمانی اش رئیس شورای سیاستگذاری خود را از دست داد و این درحالی است که مهدی قربانپور روی شالویی حساب ویژه ای بازکرده بود.
شالویی اعلام کرده باز می گردد و با قدرت کار می کند، این خبر خوبی است اما حکایت آب ریخته شده در ارشاد و پچ پچه های فراوان را په باید کرد.
یکی از دلایلی که درباره غیبت شالویی شنیده می شود بلاتکلیفی مالی در اداره کل فرهنگ و ارشاد مازندران است، برخی مشکلات بین ذی حسابی و معاونت مالی موجب شده است که اداره کل فرهنگ استان دچار سردرگمی اقتصادی شود،شالویی به جای حل این مشکل بعوان مدیرکل همه تقصیرها را به گردن جاودانی انداخت و محل بازی را ترک کرد.
حالا علی مانده و حوضش، اما حوضی که اگرچه ماهی در آن شنا نمی کند اما حداقل چند مسئله بسیار مهم و اسفبار را بر همگان آشکار کرد.
غیبت طولانی شالویی نشان داد که بود ونبود یک مدیرکل می تواند یکی باشد،این مرگ فرهنگ و هنر تشکیلاتی و دولتی در مازندران را نشان می دهد.
درس دیگر این اتفاق این است که مسئولان بالادستی و اصلی مملکت به نوعی "بی تحرک" شده اند و هیچ نگرانی خاصی از حواشی و گرفتاری های بی دلیل ندارند، انتظار از آقای حسین زادگان این است که به شکلی ویژه به این مسئله وارد شده و نشان دهد این بی تحرکی او را هم مبتلا نکرده و به اهالی فرهنگ و هنر پاسخ دهد نتیجه این بلاتکلیفی چیست و قرار است تا چه زمانی ادامه پیدا کند.
اگر سکوت استانداری و وزارتخانه ادامه پیدا کند موجب بی اعتمادی اهالی فرهنگ و هنر استان به دولت خواهد شد.
این غیبت همچنین مسئله ناگوار دیگری را نیز آشکار کرد که همانا از هم گسستگی تشکل های فرهنگی و هنری مازندران است، هیچ صدای اعتراض معناداری از دل جامعه فرهنگی استان به این ماجرا شنیده شد، هرچند بی تحرکی از همان نخستین رزهای حضور شالویی کاملا واضح بود و همان روزهایی هم که در محل کارش حاضر بود تغییر و تحول چندانی جز درست شدن آسانسور مجتمع فرهنگی و هنری و نورانی تر شدن آسانسور اداره کل دیده نشد.
البته قراردادهای مشترک بسته شد یا برنامه های روتین پیش رفت اما همه اقدامات انجام شده نشان می دهد هدفگذاری درست نبوده و جزیره سرگردانی ارشاد مازندران بدون قطب نمایی که بر اساس چشم اندازی کلی جهت را معین کند، همچنان با نقطه مطلوب فاصلخ دارد.
بزرگترین نشانه اش نیز اینکه آقای شالویی هنوز یک نشست خبری با اهالی رسانه برگزار نکرده اند، این درحالی است که به گفته خود شالویی وی در این شش ماه بیش از ۷۰ جلسه برگزار کرده که سهم شاعران مستقل، روزنامه نگاران، تحلیگران و مفسران هنری و بسیاری دیگر از اهالی اثرگذار هنر و فرهنگ استان در آن صفر بوده است.
بی شک محمود شالویی مدیری توانمند و شخصیت فرهنگی پخته ای است وگرنه نمی توانست در اروپا آنهم در کشورهایی که بن مایه های نژادپرستانه در آنها بالاست کار فرهنگی اثرگذاری داشته باشد و حتی دست به ترجمه بزند، او شعر را دوست دارد، به هنرمندان احترام می گذارد و به احتمال زیاد نباید آدم بدی باشد اما از آن واضح تر این است که او به درد مدیریت فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران نمی خورد.
این حقیقتی است که خود شالویی به چندین زبان بارها آن را اعلام کرده اما از آنجایی که فرهنگ و هنر یکی از بی اهمیت ترین بخش های جامعه در دولت دوم حسن روحانی است، آب از آب تکان نخورد.