جمعه 27 دی 1398-20:16 کد خبر:71093
عبارت گزارش می دهد:
امیدمان به قرمه سبزی بیشتر از برخی مسئولان است/ روایت سرمایه های کوچ کرده از مرز
رییس بنیاد نخبگان مازندران مدتی پیش گفته بود،با حمایت بنیاد نخبگان از روند مهاجرت ها کاسته شده اما به نظر افزایش قیمت دلار بیش از حمایت این بنیاد در کاهش مهاجرت مازنی ها تاثیر گذاشته باشد!
خزرتیترخبر: مهاجرت، کلمه ای آشنا برای گوش ما ایرانیان، از زمانی که یادمان هست همیشه صحبت از این بود که بخشی از نیروی کار و متخصص ما در فکر خروج از کشور بودند و رویای زندگی در دیگرممالک را در سر می پروراندند، این که ما جزو 10 کشور اول صدور مهاجر در دنیا باشیم یا نه آنقدر ها در اصل ماجرا تفاوت ایجاد نمی کند.
موضوع این است که این اتفاق رخ داده، می دهد و با این شرایط خواهد داد، آن ها چمدان هایشان را جمع می کنند و می روند،تلاش های خانواده و حس نوستالژیک وطن نیز مانع آن ها نخواهد شد.
مسئله این است که قشر مهاجر در این سال ها بیش از این که افرادی بدون تحصیلات و صرفا نیروی کار معمولی باشند، یا افرادی تحصیل کرده و اکثرا نخبه هستند و یا افرادی دارای سرمایه های فراوان برای ایجاد اشتغال و در نهایت رفاه اجتماعی، در واقع بیشترین افراد مهاجر را سرمایه گذاران و افرادی که قصد راه اندازی کسب و کار دارند تشکیل می دهند.
دانشجویان و نخبگان نیز در رتبه دوم قرار گرفته اند، تا وقتی تجار ایرانی که در کار صادرات یا واردات هستند هر روز باید نگران این باشند که سرمایه آنها به دلایل مختلف تلف نشود و یا اغلب تحصیل کرده ها در داخل ایران دنبال شغل مورد نظر و مرتبط حرفه خود باشند و نتوانند آن را به دست بیاورند چه خوشمان بیاید چه نیاید آن ها به مهاجرت فکر می کنند.
شاید در سال های ابتدایی اپیدمی مهاجرت که ما در آن قرار داریم اثرات این پدیده ی شوم آنقدر ها ملموس نباشد اما در گذر زمان بی شک با خسارات این اتفاق بیشتر دست و پنجه نرم خواهیم کرد.
به عنوان نمونه بنابر گزارش موسسه آموزش بینالمللی، این موسسه تخمین میزند دانشجویان ایرانی در سال ۲۰۱۵ بیش از ۳۲۰ میلیون دلار وارد چرخه اقتصاد آمریکا کرده باشند. این میزان سرمایهای که در سال ۲۰۱۵ از کشور خارج شده تقریباً نزدیک به ۵ هزار میلیارد تومان و برابر با نیمی از مبلغ معوقات وزارت آموزش پرورش در پرداخت حقوق طی ۱۵ سال گذشته است!
به گفته وزیر وقت تعاون،کار و رفاه اجتماعی در سال ۱۳۹۷ ایجاد هر شغل در کشور نیازمند ۶۰ میلیون تومان اعتبار است که با رقم فوق و با توجه به قیمت ارز، میتوان برای تقریباً ۷۴ هزار و ۵۰۰ نفر در سال اشتغالزایی کرده و چرخ تولید را رونق اساسی بخشید.
این گفته بدین معنی است که تنها مبلغ مورد نظر از کشور خارج نشده بلکه، فرصت اشتغالزایی برای نزدیک به ۷۴ هزار نفر از دست رفته است.
مازندران نیز همواره به عنوان استانی که تعداد مهاجرین بالایی را به خود اختصاص می داد شناخته شده است و در آمار های غیر رسمی گاهی آن را بعد از تهران پرمهاجر ترین استان کشور اعلام کرده اند، دست بر قضا این استان از لحاظ علمی نیز جایگاه بالایی در کشور دارد و به نوعی می توان آن را مناسب ترین مکان برای صادرات دانشجو و فارغ التحصیل به خارج از کشور دانست!
باید درنظر داشت که همین نخبگان برای رسیدن به جایگاه اجتماعی و علمی در داخل کشور با مسائل و مشکلات زیادی روبرو هستند وعدم توجه به شایسته سالاری در جذب نخبگان یکی از این مشکلات است.
رییس بنیاد نخبگان مازندران مدتی پیش گفته بود که این استان با داشتن ۱۵۰ نخبه نوپدید، بالاترین آمار را پس از استان تهران به خود اختصاص داده است.
البته محسن جهان شاهی گفت در سال های اخیر و با حمایت بنیاد نخبگان از روند مهاجرت ها کاسته شده اما به نظر افزایش قیمت دلار بیش از حمایت این بنیاد در کاهش مهاجرت مازنی ها تاثیر گذاشته باشد! عدم وجود امکانات و همچنین حمایت نشدن تحصیل کرده ها آن ها را ابتدا به پایتخت می فرستد تا جایی که مازندرانی ها با یک و نیم میلیون نفر جمعیت پس از آذری زبان ها دومین قوم مهاجر به پایتخت هستند، پس از آن نیز بعد از این که دیدند در تهران هم همین آش است و همین کاسه تصمیم به ترک وطن و سفر به شهر فرنگ می گیرند.
بنیاد نخبگان مازندران همچنین از تسهیلات خود برای نخبه های استان گفته بود میانگین پرداخت تسهیلات به دانشجویان تا سقف ۴۷۰ میلیون ریال و برای سطوح کارشناسی ارشد ۵۷۰ میلیون ریال و دکتر تخصصی را یک میلیارد و ۳۵۰ میلیون ریال است.
یعنی به ترتیب داشجویان یک پراید کارکرده ی دور رنگ ، سطوح کارشناسی یک پراید صفر و دکتر تخصصی نیز می تواند با این تسهیلات استثنایی یک 206 صفر خریداری کند! خودتان مقایسه کنید با حقوق یک سال این افراد در کشور های دیگر که تازه آن ها را به عنوان مهاجر می پذیرند و گاها حتی شهروند درجه یک نیز به حساب نمی آورند!
هر دولتی که می خواهد بر سر کار بیاید صحبت از اقدامات فراوان مد نظرش به منظور تشویق نخبگان برای برگشت به کشور می کند و وقتی آن موجود زحمتکش از پل گذشت یادش می رود که نخبه را با کدام (خ) می نویسند!
با این حساب باید امیدمان به بوی قرمه سبزی بیشتر از حمایت های دولتی باشد زیرا احتمال این که نخبگان ما از سر دلتنگی برای عطر قرمه سبزی مادرشان و جگرکی های بازار تصمیم بازگشت به کشور را بگیرند بیشتر از آن است که این وام های نجومی و حمایت های خلاصه در کلام آن ها را ترغیب کند!
به گفته دورکیم* جامعهشناس فرانسوی، نوع پیوند اجتماعی فرد با جامعه میتواند سر منشا بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی باشد.مهاجران ایرانی تنها ترک وطن نمیکنند تا پول بدست بیاورند، چرا که میتوان در ایران هم پول بدست آورد، از اینرو به نظر میرسد آن ها به دنبال ارتقای اجتماعی و تحصیلی هستند، که همین امر موجب فرار مغزها می شود.
گفتنی است در حال حاضر 3500 نخبه تحت پوشش در مازندران وجود دارد که حضور تک تکشان تضمینی است برای روشن تر ساختن آینده ی این مرز و بوم.