سه شنبه 6 خرداد 1399-13:51 کد خبر:79230
عبارت گزارش می دهد:
جستجوی رویای کودکی در سطل های زباله
در سالهای اخیر و بر اثر بی تفاوتی مسئولان ، فقر و آسیب های اجتماعی روز به روز در کشور افزایش می یابد و انگار کسی هم حوصله ی پیگیری این معضلات را ندارد!
خزرتیترخبر: به طور حتم کودکان آیندهسازان و سرمایههای انسانی آینده جامعه هستند و هر نوع کوتاهی در تربیت و آموزش آنان منجر به از دست دادن این گروه از جامعه میشود، آنان اثرپذیرترین، انعطافپذیرترین و در عین حال آسیبپذیرترین گروه جامعه انسانی میباشند، آنها پتانسیل قابل توجهی برای یادگیری دارند و آنچه فرد در کودکی یاد میگیرد، دارای آثار بلند مدت در طول حیات اوست، تولد و زندگی در بستر آسیبهای مختلفی که خانواده، محله و جامعه پیرامونی کودک را احاطه نموده است، می تواند مراحل طبیعی رشد و شکلگیری هویت کودک را با اختلال مواجه کند.
در سالهای اخیر و بر اثر بی تفاوتی مسئولان که اغلب از قشر مرفه جامعه هستند، فقر و آسیب های اجتماعی ناشی از آن روز به روز در کشور افزایش می یابد و انگار کسی هم حوصله ی پیگیری این معضلات را ندارد!
انقدر در رسانه های موافق گفتند و شنیدند که ما خوبیم و همه بد گویی خودشان هم باور کرده اند! مدیریت های سراسر ضعف منابع مالی کشور، بیشتر جمعیت ایران را در حال طناب بازی روی خط فقر قرار داده و آثار این موضوع چیزی جز جامعه ای سرشار از کجتابی های اجتماعی نیست، کودکان کار و پدیده ی زباله گردی از جمله دستاوردهای مدیریت "حرف" در این سال های ایران است.
کودکان کار و خیابان، کودکانی هستند که بیشترین ساعات زندگی خود را در کوچه و خیابان میگذرانند،آنها بهرغم داشتن خانه و خانواده، ناخواسته کانون خانواده و مدرسه را ترک کرده و در محیط ناامنی چون خیابان، زندگی پرمخاطرهای را سپری میکنند.
آنها کودکانی هستند که دنیای معصومانه کودکی را رها کرده و به دنیایی قدم نهادهاند که بسیار بیرحم است، کودکان خیابانی با عقدههای روانی بزرگ میشوند، در حاشیه همین خیابانها، تبعیض را درک میکنند و با بیتوجهیها، کدورتها، بیتفاوتیها و حقارتها بزرگ میشوند،آنها کینهای را نسبت به جامعه در درون خود حس میکنند که شاید سالها بعد در جایگاه یک شهروند نامتعارف، یک سارق و حتی یک قاتل، از زبانشان شنیده شود.
قشر کودکان کار را کودکان بیسرپرست، بدسرپرست، کودکان اعتیاد، طلاق و ... تشکیل میدهند که در معابر عمومی و پشت چراغ قرمزهای پرترافیک با روحی رنج دیده به فعالیتی کاذب میپردازند،قبل از هر چیز، سوء تغذیه و مشکلات ایمنی به ویژه در میان کودکان دستفروش، درصد بالایی دارد، آنها به خاطر کار کردن و خوابیدن در کنار خیابان و مناطق از هر نظر ناامن، مواجه با مخاطرات اجتماعی، جسمی و روانی فراوانی هستند.
براساس آمارهای سازمان جهانی گفته میشود، سالانه بیش از 250 میلیون کودک 5 تا 14 ساله در دنیا به نوعی محروم از کودکی میشوند که از این تعداد حدود 120 میلیون نفر از آنها وارد بازار کار میشوند.
قانون کار جمهوری اسلامی، اشتغال افراد زیر ۱۵ سال را ممنوع کرده و فعالیت کودکان ۱۵ تا ۱۸ ساله را فقط با رعایت شرایط ویژه بدون اشکال دانسته است، آخرین گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار از وضعیت فعالیت کودکان ۱۰ تا ۱۷ ساله نشان میدهد که در سال ۹۶ از حدود ۹ میلیون کودک، حدود ۴۹۹ هزار نفر، کودک فعال هستند؛ به عبارتی حدود ۵۰۰ هزار کودک شاغل یا در جستجوی کار هستند، از میان این کودکان ۴۱۰ هزار نفر شاغل و ۸۹ هزار کودک نیز در جستجوی کار بوده اند.
تعداد کودکان شاغل در سال ۹۶، نسبت به سال ۹۵ به میزان ۱۱.۵ درصد و نسبت به سال ۹۴ نیز ۱۰.۲ درصد افزایش را نشان میدهد، بررسی این آمار همچنین نشانگر آن است که، تعداد کودکان فعال در سال ۹۶ نسبت به سال ۹۵ به میزان ۶ درصد و نسبت به سال ۹۴ نیز ۹.۶ درصد افزایش یافته است، به عبارتی هرقدر که در کارآفرینی برای جوانان ناکام بودیم در عوض برای کودکان ، کارهای فراوانی را دست و پا کرده ایم.
این آمار با توجه به افزایش فقر در جامعه و اضافه شدن بسیاری از افراد قشر متوسط به طبقه ی فقیر، حداقل در مشاهدات میدانی که افزایش چشمگیری داشته است البته اگر در آمارهای رسمی کاهش را شاهد بودیم نباید آنقدر ها هم تعجب کنیم، حتما مصلحتی در آن است، ما عادت کرده ایم که صورت مسئله را پاک کنیم و وقتی کارد به استخوان رسید تازه به فکر حل موضوع بیفتیم.
تعداد کوکان کار در استان های مختلف کشور بسته به مسائل فرهنگی، اجتماعی و حتی جغرافیایی متفاوت است، به طوری که بر اساس یک تحقیق در کلان شهرهای کشور در شهر تهران به ازای هر۵۳۰ نفر جمعیت "یک" کودک کار و خیابان وجود دارد و این در صورتی است که در شهرستان تبریز به ازای هر ۱۶ هزار نفر جمعیت "یک " کودک کار و خیابان وجود دارد.
بنا برگزارش بهزیستی مازندران، سال گذشته فقط در شهرستان ساری ۲۰۱ کودک کار جمع آوری و ساماندهی شد که ۱۶۶ نفر پسر و ۳۵ نفر دختر بودند که گفته می شود این تناسب تقریبا در همه جای استان مازندران یکسان است، از آمار دقیق کودکان کار مازندران و حتی کشور آمار دقیقی در دست نیست و فقط جسته و گریخته تعداد کودکانی که ساماندهی شده اند را اعلام می کنند بدون اینکه به این موضوع اشاره شود که چند درصد این بچه ها بعد از این به اصطلاح ساماندهی باز به جمع کودکان کار می پیوندند.
جمع آوری زباله و ضایعات که از آلوده ترین کارها حتی برای بزرگسالان است بیشترین میزان اشتغال کودکان کار در استان مازندران به خصوص پسران را به خود اختصاص داده و بیشترین رنج سنی آنان نیز ۱۲ تا ۱۴ سال است.
همچنین فعالیت تکدی گری، گل فروشی ، واکس زنی و دیگر موارد در رتبه های بعدی جای دارد که شمار آنها بسیار کمتر از جمع آوری ضایعات است.
به گفته ی مسئولان بهزیستی مستمری هر کودک در ساماندهی کودکان کار (همان جمع آوری سابق!)، برای هر نفر حدود 170 هزار تومان است، اینکه تا چه حد می شود با این پول از کار کردن این قشر معصوم جامعه که به علت درگیری با مشکلات عدیده مالی مجبور به کار شده اند جلوگیری کرد را باید از مصوب کنندگان این میزان درامد پرسید اما این را می شود گفت که حداقل اعلام نکنید با این کار می خواهیم آنها را به چرخه تحصیل برگردانیم! در حالی که از سوی دیگر سخن از عدم وجود بودجه برای بازگرداندن کودکان عادی بازمانده از تحصیل می کنید، ما را قبول اما خودتان را چرا گول می زنید.