سه شنبه 28 مرداد 1399-18:3 کد خبر:81597
آوای خزر گزارش می دهد:
شورای شهر ساری را چه شده است؟
اتاقهای بسته با آن دربهای عایق صدا، آنقدر مخوف هستند که از دلشان نامهای اختصاری بیرون بیاید و از (س.ن) تا (ق.ق) برسد، و به راستی شورای شهر ساری را چه شده است؟
خزرتیترخبر: شوراهای شهر و روستا را چه شده است، آمل، بهشهر، بابل، ساری و ...، خوب که میاندیشیم میبینیم «وامرهم شورا بینهم» تبدیل به شعار شده است، در همین عمارت شورای اسلامی شهر ساری با آن جلال و جبروتی که ساخته شد نه معنویت را حس میکنی، نه مشورت را، نه گرهگشایی خالصانه را و نه رعایت حقوق شهروندی را.
نشستهای شوراها ازجمله در ساری تنها به یک میتینگ و دورهمی تبدیل شده است که در آن شاهد سخنان نسنجیده، غیرفنی، و بعضاً رکیک هستیم، حرمت شورای اسلامی شکسته شده است و آن ابهت و شکوه خود را در برابر تکلیفی که شرع، عرف و قانون حاکمیتی بر آن مقرر دانسته و یا از آن انتظار میرود را از دست داده است.
اتاقهای بسته با دربهای آکوستیک و دفاتری که همچون گیت فرودگاهها و نهادهای اطلاعاتی امنیتی باید از آن عبور کرد واقعاً در شأن و جایگاه مردمی شوراهای اسلامی نیست، کاش این اتاقها و دربهای چوبی و مخوف! جای خود را به فضای شیشهای میدادند تا همهچیز مثل روز روشن و شفاف باشد...
بهراستی مگر قرار است پشت این دربها چه اتفاقاتی بیفتد که اینگونه با عایق صدا محکم شدهاند؟! ... مگر رسیدگی به کار مردم امنیتی و فوقسریست؟
چند سالیست که در کشور نامهای اختصاری زیادی میبینیم و هر کدام جرمی مرتکب شدهاند ... حالا این نامها شامل حال شورای اسلامی شهر ساری هم شده است! (س.ن) تا (ق.ق) و این وضعیت،حتماً نتیجه دربهای بسته، و نتیجه فقدان اتحاد و همدلی و بالاتر از همه نبود مشورت و اعتماد به خرد جمعی و اجماع است (تاکنون چهار عضو شورای شهر ساری به دلیل تخلفات گوناگون دستگیر شدهاند).
شورای اسلامی شهر ساری آنقدر درگیر حواشی شده که از وظیفه اصلی خود دور مانده است، کمتر اتفاق افتاده که در نشستهای شورای اسلامی فعلی شهر ساری اثری از کار تخصصی و جمعی باشد، نشستها به شوخی گرفته میشود، یک نفر در نشست رسمی اشاره میزند که گرسنه است و برایش نان و پنیر میآورند، کمیسیونها درگیر چه میدانمهاست، رئیس شورا حواسش پرت است، اتفاق افتاده که (ع.ز) نمیداند موضوع از چه قرار است و دستش را بیاختیار به علامت موافقت بالا میبرد و بعداً میفهمد موضوع از چه قرار بوده و بعدها میگوید: «من دیدم شماها دست خود را بالا بردید من هم دستم را بالا بردم... نه! من موافق نبودم!»، و حالا اتفاق افتاده که اعضای شورای شهر یک به یک مؤاخذه میشوند و یکی، دیگری را به دستگاه قضا میکشاند.
ای کاش در شورای شهر ساری و در تمامی شوراها کار تخصصی و جمعی انجام میشد و به معنای دیگر، یک تصمیم حاصل از اجماع را میشد بهواقع دید، اتفاق افتاده که حتی در تصمیمات اتخاذشده نیز حرف و تردید بسیار است و یک عضو شورا، دیگر عضو را نه به طور شفاهی بلکه در فضای مجازی و یا از طریق رسانهها زیر سؤال میبرد و فراموش میکند که جایگاهی به نام شورا وجود دارد و آنجاست که باید دور از هیاهو نشست و گفتگو کرد و به وفاق رسید.
اگر نگاهی به چرایی انحلال شوراهای شهر یا روستا در کشور بیندازیم میبینیم که نداشتن تعامل درونگروهی، تکرویها و عصیانگریها، دلیل اصلی این برچیدگیست... و ای کاش قانون در این زمینه سختگیرانهتر عمل میکرد و آنقدر بازدارنده بود که هیچ عضوی از شورای اسلامی شهر یا روستا و یا دهیار و شهردار و پرسنل مربوطه جرأت انجام تخلف را نداشتند...