آخرین عناوین

پنجشنبه 13 شهريور 1393-23:56 کد خبر:828

صادقعلی رنجبر/عضو هیئت علمی دانشگاه

مدیران محترم، لطفاً جای خالی میز کار رسانه ای تان را پُر کنید!

عدم حضور مدیران در پشت میز کار رسانه از مصادیق کم کاری مدیریتی در دنیای امروز است و در آن شرایط اگر رسانه ای دچار بیماری ابهام افکنی، غلط پیمایی و یا بدپردازی به مدیران و سازمان های متبوعه شد، آنها حق جزع و فزع نداشته و نباید فریاد اعتراضشان را بر سر رسانه ها بلند کنند!


خزرخبر به نقل از انگیزه:در عصری که به عصر انفجار اطلاعات شهرت یافته و دنیای بزرگ را به اندازه یک دهکده جهانی، کوچک کرده و اطلاع رسانی به یک نهضت جهانی مبدل شده است، هر مدیری باید بداند و یا بپذیرد که علاوه بر میز کار ستادی، دارای یک میز کار رسانه ای نیز هست که اگر به هر دلیلی آن را پر نکند و یا پشت تریبون آن با مردم و نمایندگان افکار عمومی حرف نزند و گزارش ندهد و یا ابهامات را برطرف نکند، آماج بمباران خبری رسانه ها قرار گرفته و خودش و سازمان تحت امرش را به نابودی خواهد کشاند!

عدم حضور مدیران در پشت میز کار رسانه از مصادیق کم کاری مدیریتی در دنیای امروز است و در آن شرایط اگر رسانه ای دچار بیماری ابهام افکنی، غلط پیمایی و یا بدپردازی به مدیران و سازمان های متبوعه شد، آنها حق جزع و فزع نداشته و نباید فریاد اعتراضشان را بر سر رسانه ها بلند کنند!

این روزها، رسانه های خبری-تحلیلی کشور از جمله رسانه های مکتوب و مجازی مازندران، در کنار اندک خبرهای مثبت، آکنده از تیترهای منفی علیه مدیران ارشد و استانی شده اند که در نهایت به مثابه تیرهای مهلک، پیکره نظام را در افکار عمومی زخمی می سازند و رفته رفته شاهدیم که این سلسله تحلیل ها و زنجیره های خبری، قطعاً ناخواسته به پروژه های شوم رسانه های بیگانه و بیگانه پرست در شکل گیری منفی ماهیت عملکردی نظام در اذهان عمومی کمک می کنند و کارآمدی مدیران جامعه را دچار تشکیک کرده و زیر سؤال می برند!

تیترهایی که مدیران جامعه را با عناوین متعدد، متنوع و متواتر اختلاس و ارتشاء مالی، ندانم کاریهای مدیریتی، دروغ پراکنی خبری، تناقضات آماری، کج فکری سیاسی، تصمیمات غلط، قانون گریزی، بیگانه گرایی، ساده لوحی دیپلماسی، سرمایه گذارستیزی، پیری و کم تحرکی، جنگ شهرها و زادگاه گرایی، انتصابات غلط مدیریتی، مصوبات ناکارآمد تخصصی، فقدان تدابیر مدیریتی، عدم مهارت کاری، تخصیص ناعادلانه بودجه و اعتبارات، تبعیض ستادی، فامیل بازی و آشنابازی، عدم قاطعیت، عدم تعویض کامل مدیران سابق، عدم توجه کافی به اصلاح طلبان، عدم  اعتدال و تدبیر، افراط در اصلاح طلبی و بکارگیری فتنه گران، کنارزدن نیروهای اصولگرا و ارزشی، اشدّاء بینهم و رحماء بالکفّار و صدها شلیک دیگر هدف قرار داده اند، اگر چه می توانند بطور کاملاً محدود و معدود، صحت و مصداق هم داشته باشند، اما فراگیر کردن، لجاجت، بزرگ نمایی، سیاه نمایی و یا استمرار بخشیدن به اینگونه منفی نگری ها، اولاً روحیه شکنی در مدیران را رقم زده و ثانیاً به ترویج بی انصافی و ندیدن اغلب نکات مثبت منجر می شود و این اصلاً با روح  مواضع جانبدارانه و مرّ دیدگاههای حمایتی و نظارتی مقام معظم رهبری از دولت مستقر و مدیران دستگاههای اجرایی انطباق ندارد.

در نگاهی کلی تر می توان گفت که این حالت، حالت آچمز و به عبارتی، نگه داشتن مدیران اجرایی جامعه از جمله مازندران روی نردبان های لرزان رسانه ها در افکار عمومی است و همه اینها در حالی است که ما باید برای رسیدن دولت و مجموعه مدیران کشوری و استانی به بام آرامش و کاهش چالش و تنش کمک کنیم!

متأسفانه در ایام اخیر شاهد ایجاد موج های قصور و تقصیر در عرصه رسانه های مکتوب و مجازی و حتی گاهی در رسانه ملی بوده ایم که این امر جدای از خط و خط بازی های کهنه شده در کشورمان که گاهی عدالت و انصاف را هم قربانی منافع و مطامع جناحی و باندی و فردی می کنند و مختص یک جناح خاص هم نیست، می تواند به کم تحرکی رسانه ای مدیران ارشد در برگزاری روتین و هفتگی مصاحبه های خبری با رسانه ها و یا همان خالی نگه داشتن میزکار رسانه ای مدیران مربوط باشد که متأسفانه هنوز به عنوان یک فرهنگ مدیریتی، نهادینه و ملکه ذهنی مدیران نشده است.

در حاشیه مراسم پرشکوه تشییع جنازه سیدالعلمای مازندران مجاهد نستوه مرحوم آیت الله جباری، نماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه فقید بهشهر، که توفیق هم صحبتی با رفیق قدیمی و برادر گرامی ام آقای یونسی معاون سیاسی، امنیتی و انتظامی و اجتماعی استانداری مازندران یافته ام و به عنوان نمونه توضیحات وی را در باره میزبانی جشنواره فیلم یاس که با تلاش یک مدیر ملی مازندرانی می خواست بدون دیگر چشمداشت های مالی، بنام مازندران تثبیت شود تا در کنار جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان که بنام شهرداری اصفهان ثبت شده و جشنواره فیلم فجر که با میزبانی سالانه تهران انجام می پذیرد، مازندران را نیز در ردیف تهران و اصفهان، مشمول حمایت های مشوقانه این جشنواره مبنی بر تقویت نهضت صنعت فیلمسازی و ترویج کلاس ها و دوره های آموزشی سینماگری و سایر مزایای آن از جمله انتقال تجربه های فعالان سینمایی، حمایت های ملی و نیز بستر و محل فیلمبرداری فیلم های سینمایی نماید، کاری که مدیران ملی اصفهانی و خراسانی و آذری و غیره از چند دهه گذشته تاکنون انجام داده و می دهند و سهمیه های دریافتی استان خود را از مواهب ملی ارتقاء می بخشند!

البته قبل تر از آن مستمع گلایه های ویژه استاندار محترم در جشنواره روز خبرنگار در بابلسر نیز بوده ایم که وی در سخنان مکتوب خویش، مواضع انتقادی اش را تبیین نموده و خواهان رعایت انصاف حرفه ای از سوی اصحاب رسانه شده بود.

اگر چه بنده نیز تا حدود زیادی با این دغدغه ها و نگرانی های مدیران آشنا بوده و با قاطبه مدیران به شدت احساس همدردی می کنم و معتقدم که فشارهای رسانه ای و افکار عمومی اگر مدیریت نشوند، می توانند موجبات استیصال و حتی دلسردی بسیاری از مدیران را فراهم آورند، اما در عین حال و جهت مزید استحضار استاندار و معاون محترم ایشان تأکید می کنم که بلاتردید کمبود آگاهی و کمیابی خبری در جامعه که یکی از مهم ترین تهدیدات برای بهداشت خبری است، قطعاً زمینه ساز آلودگی رسانه ها به ویروس گمانه زنی ها و ابهام آفرینی های تحلیلی و یا محاسبات نادرست آنالیزی و آماری خواهد بود، بنابر این باید پذیرفت، اگر چه درصدی از این قصور، متوجه رسانه هاست، لیکن الزاماً نمی توان تنها و تنها رسانه ها را مقصر کامل دانست، چرا که بخشی از این تقصیرها قطعاً متوجه مدیران ما نیز هست که اولاً اغلب آنها فاقد روابط عمومی های قوی، مشرف و مسلط اند و ثانیاً خودشان نیز فاقد روحیه پاسخگویی رسانه ای و دادن گزارش های کاری و آماری به رسانه ها و افکار عمومی اند.

در یک جمع بندی و نظرخواهی سرانگشتی هم می توان ادعا کرد که همه مدیران و اصحاب رسانه و حتی آحاد کاربران و سایر اقشار جامعه وقوف کامل دارند که در دنیای امروز، وقتی در سرّی ترین پروژه های ملی مانند تکنولوژی هسته ای نمی توان حتی یک تحرک و تحول را مخفی نگه داشت، باید اذعان کرد که دیگر امر غیر شفافی وجود ندارد و از طرفی درهای بسته و انحصار اخبار مدیریتی در بولتن ها هم تقریباً برای همیشه به امر منسوخی مبدل شده است و در دگر سوی، مطالبات خبری افکار عمومی نیز حداکثری است و اگر به درستی تأمین خبری نشوند، طبعاً به اخبار آلوده مثل شایعات، خیالات و نیز دروغ ها اعتماد کرده و به همین راحتی و سرعت، رویکردهای مثبت، منفی می شوند!

فلذا راهکارهای بنده به عنوان یک فعال رسانه ای برای مدیران ارشد و استانی مازندران عبارت است از:

1-با پرهیز از ایجاد حجم های متملقانه و غیرمفید مربوط به مدیران در سایت های اختصاصی خود، تا هر اندازه که ممکن است آنها را خبری تر و آماری تر نگه دارند و رسانه ها را مشحون از عملکردهای امیدبخش خود نموده و فضای جامعه را شورانگیز و نشاط بخش نمایند.

2-برنامه مصاحبه های خبری خود را با خبرنگاران و اصحاب رسانه بطور هفتگی روتین کرده تا با پاسخگو نگه داشتن سازمان در برابر تمامی سؤالات خبرنگاران و فعالان رسانه ای، تمامی منفذهای غیرقانونی خبری را مسدود نمایند.

3-بدون درگیری های لفظی و یا تهدیدها و  پیگردهای انتظامی و قضایی، با استفاده از فرجه های قانونی، بلافاصله به درج تکذیبیه های مستند در رسانه هایی که احتمالاً اولین درج کننده های اخبار غلط اند، مبادرت ورزیده تا دیگر رسانه ها به نقل از آن رسانه های اولیه به انتشار گسترده اخبار نادرست اقدام نکنند.

4-برای مراسم، بازدیدها، کلنگ زنی ها، افتتاحیه ها، سفرها، میزبانی از مقامات، جلسات عمومی، توضیحات و سایر تجلیات خبری، اصحاب رسانه در ردیف مدعوین اصلی قرار گرفته و با انسدادها و ممانعت های غیرمتعارف و غیرمنطقی و یا حتی در سیکل دعوت از اصحاب رسانه، نباید اهانتی به حرفه و شخصیت آنها به عمل آید.

5-با استفاده از سامانه های پیامکی، تغذیه روزانه خبری اصحاب رسانه را در دستور کار قرار داده و همواره بر کیفیت و کمیت این ارتباطات، نظارت مدیریتی اعمال شود و به عبارتی، روابط عمومی و یا دفتر، معیارها و معبرهای انحصاری ارزیابی عملکرد خبری و تحلیلی رسانه ها در خصوص سازمان های متبوعه محسوب نشوند.

6-آخرین راه حل یعنی ارائه شکایت و پیگرد انتظامی و قضایی را به عنوان اولین راه حل برخورد با رسانه های خطاکار تلقی نکرده و مدیران نه خودشان احساساتی باشند و نه تابع رفتار احساساتی مدیران و کارشناسان میانی خود که طبعاً برخورد با رسانه ها، مهارت ویژه ای را می طلبد.

7-تبعیضی در تخصیص پیام های بازرگانی برای رسانه های خاص و به عبارتی نورچشمی سازی و  و سوگلی گرایی وجود نداشته باشد، چرا که رسانه ها مخصوصضاً در مازندران با کف استانداردهای درآمدی، در شرایط بخور و نمیر به فعالیت های خود ادامه می دهند و شاید تحمل کمبودها را داشته باشند، اما قطعاً تحمل تبعیض ها و سیاست های دوگانه و یک بام و دو هوا را نخواهند داشت.

8-مشکلات جاری اصحاب رسانه مثل مشکلات بیمه ای، وام مسکن، وام خودرو و دیگر تسهیلات مرسوم در نظام اداری باید با حمایت مدیران ارشد و مدیران ذیربط در رند قانونی قرار گرفته و  خلق خبرنگاران را برای انجام کار حرفه ای تنگ نکرده و یا از آنها متأثر نسازد.

و در همین راستا راهکارهایم برای اصحاب محترم رسانه عبارتند از:

الف-بصیرت رسانه ای و درک پیشاپیش بازتاب های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی هر خبر یا تحلیل، می تواند مهمترین عامل هدایت قلم و کنترل گفتار باشد که به عنوان اولین توصیه به اصحاب رسانه تقدیم می شود.

ب-عدم درج اخبار به هنگام عصبانیت های فردی و یا کشمکش های غیرحرفه ای که طبعاً می تواند بوی انتقام و گروکشی رسانه ای را به مشام رسانده که این با فضای عدالت محور رسانه ها منافات کامل دارد.

پ-عدم درج اخبار ناقص، پیگیری نشده، ارزیابی نشده، غیرمستند و نقل قول های واسطه ای و فاقد اعتبار منبع خبر که هر کدام از آنها احتمال عدم صحت و یا ایجاد برداشت نادرست را در ذهن ها تقویت می کنند.

ت-عدم استفاده از عناصر غیرحرفه ای به عنوان همکاران رسانه ای و یا حداقل عدم اعتماد قطعی به ناشی ها و تازه به دوران رسیده های احساساتی، زودباور و تأثیرپذیر که موجب دوگانگی روشها و پوشش ها می شوند.

ث-پرهیز از تیترکردن غالب منفی ها در صورت کثرت مطالب مثبت در یک واقعه یا مصاحبه و غیره که متأسفانه به بهانه افزایش جاذبه خبر و تکثیر کلیک خوری مطالب به راحتی انجام می پذیرد.

ج-پرهیز از استمرار منفی نویسی از سازمان ها و مدیران خاص و درج همزمان مطالب مثبت به انگیزه اثبات بی طرفی یک رسانه حرفه ای و جلوگیری از اتهام تأثیرپذیری، تطمیع پذیری، تهدید پذیری، گرایشات جناحی و ...

چ-پرهیز از اضافه کردن مواضع شخصی در متن خبر و یا تحت تأثیر قرار دادن خبر با القائات اضافه ای که مانع از استقلال فکری مخاطبان می شوند و در مجموع رسانه را شبیه یک ارگان حزبی خواهد کرد.

ح-غش نکردن های افراطی و خارج از واقعیت، له یا علیه مدیران خاص و عدم ایجاد دادگاه برای محاکمه رسانه ای مدیران و یا کافه گلاسه برای تملق و چاپلوسی هر یک از مدیران که آفت مهم کار رسانه ای است.

خ-داشتن معیارهای ثابت برای ارزیابی مدیران و پرهیز از دخیل کردن پیش داوری ها، تعصب ها و نگرش های قومی و شهری و جناحی که موجب دوگانگی رفتارها می شوند.

د-غالب کردن نگرش ارزشی، انصاف و عدالت در مواقعی که منافع فردی اصحاب و یا فعالان یک رسانه تأمین نشده ،ولی رسانه با توجیه مخالفت با تبعیض میدان داری می کند، در حالیکه تکدّر خاطر رسانه، بخاطر عدم لبیک آن مدیر به مطالبات شخصی است که البته این موارد در مازندران مشاهده و یا لااقل گزارش نشده است.

به هر حال اگر چه مطمئنم که جو منفی نگاری و یا انتخاب و درج تیترهای منفی، حاشیه سازی و حاشیه پردازی، یک آفت کشوری در عرصه کاری برخی رسانه هاست و شاید هم نان خیلی ها در همین نوع رویکردها باشد، اما برای آنکه رسانه های ما به یکی از حلقه های مکمل زنجیره های خبری غرب تبدیل نشده و بجای رکن چهارم دمکراسی، نقش ستون پنجم را ایفاء نکنند، تغذیه خبری رسانه ها بر مدیران امر واجبی است و اگر قرار بر تعیین سهم تقصیر و معرفی مقصر باشد، اینجانب رأی به نسبت پنجاه-پنجاه خواهم داد.

 در پایان ضمن اینکه همانند گذشته خودم را نیز به ادامه رعایت احتیاط و نسبیت اعتماد مجاب نگه داشته و طی آن نقد و پردازش را در کنار هم ارائه خواهم کرد، از رسانه ها نیز می خواهم در صورت افزایش تحرک و فعالیت خبری مدیران و روابط عمومی ها، بی طرفی رسانه ای خود را در کلیه تیترها و صفحات به نمایش گذاشته تا همواره در ذهن مسئولین استان، به شکارچیانی که در کمین اخبار و حواشی منفی نشسته اند، تعبیر نشوند.

درود بر مدیران پاسخگو و رسانه های حقیقت گو!

نام فرستنده :
ایمیل گیرنده :