دوشنبه 7 مهر 1393-6:56 کد خبر:958
صادقعلی رنجبر/عضو هیئت علمی دانشگاه
زمانی برای خود ارزیابی مدیران مازندران/از چه باید کردها تا عملکردها!
عوامل و موانع موفقیت ها و ریشه های ناکامی ها، کدام اند و راهکارهای اساسی برای برون رفت از بن بست های دم دستی و فرادستی را در کجا باید جست و سیکل دستیابی به بهترین روش های اصلاحی و اقدامات مؤثر مدیریتی از چه فرمولی تبعیت می کند؟
خزرخبر به نقل از انگیزه:اگر چه در اول پاییزیم و در فولکلور ما ایرانی ها گفته شد که جوجه ها را آخر پاییز می شمارند، اما پاییز، خبر از پایان برخی فعالیت ها داده و در اصل فصل محصول شماری و یا همان زمان سرشماری کاری مشاغل و فعالیت های خاصی مثل کشاورزی، گردشگری و موارد دیگر است که طبعاً به انگیزه بهبود عملکرد گذشته در دوره فعالیتی آینده انجام می پذیرد.
ما در فصلی قرار گرفته ایم که اولاً پیک گردشگری به پایان رسیده و ثانیاً بسیاری از محصولات کشاورزی برداشت شده و اگر به جستجوی بیشتری بپردازیم، باز هم می توانیم پایان تابستان و آغاز پائیز را زمان بازخوردگیری بسیاری از فعالیت ها دانسته و بطور جدی به فکر بازپردازی گذشته به منظور بازسازی نقائص و ایرادهایی باشیم که تکرارش، ملال آور و غیرقابل تحمل است.
استانی مثل مازندران که مثلاً در گردشگری، میزبانی بیست میلیون گردشگر تابستانی را تجربه کرده است، باید بداند که تا چه اندازه توانسته است رضایت گردشگران را برای تکرار سفر در فرصت های آتی جلب کند و علاوه بر آن سهم نفع و ضرر او از این میزبانی استثنائی و سهم اشتغالزائی و درآمدائی اش چه میزان بوده است؟
استانی مثل مازندران که مرکز مهارت های مربوط به صنایع دستی است، تا چه اندازه توانسته است با استفاده از ظرفیت گردشگری، نظر گردشگران را جلب کرده و صنایع دستی را توسعه داده و نیز به درآمد کلان برسد؟
استانی مثل مازندران که در غالب محصولات کشاورزی، بیش از نیمی از نیازهای کشور را تأمین می کند، با چه مشکلات فلج کننده ای مواجه بوده است؟
استانی مثل مازندران که دارای یکی از استثنایی ترین جنگل های جهان است، تا چه اندازه قادر به بهره برداری درست از ظرفیت های این سرمایه بزرگ و انفال گسترده الهی است؟
استانی مثل مازندران که دارای زیرساخت های قابل اعتنای صنعتی است، تا چه اندازه توانسته ضمن توسعه همه جانبه صنعت، فرصت های جدید شغلی ایجاد کرده و فرصت های شغلی موجود را نیز حفظ کند؟
عوامل و موانع موفقیت ها و ریشه های ناکامی ها، کدام اند و راهکارهای اساسی برای برون رفت از بن بست های دم دستی و فرادستی را در کجا باید جست و سیکل دستیابی به بهترین روش های اصلاحی و اقدامات مؤثر مدیریتی از چه فرمولی تبعیت می کند؟
نظر به اینکه مدیران، تعیین کننده ترین عناصر پیشرفتی و پسرفتی سازمانها و جامعه اند، طبعاً ارزیابی عملکرد آنها برای ایجاد تغییرات مثبت در سازمانها، از اولویت کاملی برخوردار است و در این میان آسان ترین ارزیابی، در اصل همان خود-ارزیابی مدیران است که با توجه به خلق تنگ بسیاری از مدیران و ناراحتی زودرس آنها از برخی رسانه ها و یا منتقدین، جای ناراحتی باقی نمانده و پذیرش نتایج این ارزیابی خودخواسته راحت تر است.
فرمول این ارزیابی نیز بسیار ساده ارزیابی شده و از کلیدواژه های ذیل تشکیل شده است:
1-کارکرد سازمان تابعه چه بوده و چه عملکردی ارائه شده است؟
2-در مقایسه با مدیران قبل از خود در مدت مشابه چه کارنامه ای ارائه شده است؟
3-تا چه اندازه توانست به مطالبات و نیازهای مخاطبان و مشتریان اصلی سازمان پاسخ دهد؟
4-تا چه اندازه توانست انتظارات همگانی و افکار عمومی پیرامون جایگاه خود را تأمین کند؟
5-از خودش چه انتظاراتی داشته و تا چه میزان، انتظارات خودش را برآورده ساخته است؟
6-چه کارهایی را می توانست انجام دهد، اما به هر دلیلی آنها را انجام نداده است؟
7-چه کارهایی را می خواست انجام دهد، اما بخاطر ناتوانی و فقدان مهارت، قادر به انجام آنها نبوده است؟
8-آیا انتصاب و استقرارش بر کرسی مدیریت به نفع سازمان است، یا سازمان را متضرر کرده است؟
9-ادامه حضورش بر کرسی مدیریت، ضامن منافع فردی اوست، یا منافع گروهی و سازمانی را تأمین می کند؟
10-آیا ادامه حضورش بر کرسی مدیریت، تکلیف الهی است یا به اصرار خود بر این کرسی تکیه زده است؟
11-چه خلاقیت ها و نوآوری هایی را برای سازمانش به ارمغان آورده است؟
12-چه گره های کور و بزرگی را باز کرده و از سدّ چه مشکلاتی عبور کرده است؟
13-بلحاظ آماری و آنالیزی، منشاء چه تحولاتی در سازمان بوده است؟
14-تا چه میزان توانست رضایت کارکنان و مافوق خود را جلب کرده و سازمان نیز متضرر نشده باشد؟
15-آیا موفق به عبور از بحران ها شده و اگر عبور کرده، رمز موفقیتش چه بوده است؟
حاکم کردن رکود و یکنواختی در سازمانها و اتخاذ سبک حرکت لاک پشتی، هرگز نمی تواند پاسخگوی نیازهای سازمانها در شرایط بحرانی باشد و جامعه امروز ما که دچار بحرانهای تورم، رکود، تحریم، کارشکنی، فشار، کمبود، بی پولی، رقباء، توجیه گری، خیانت، اختلاس، ارتشاء، سندسازی، سوءمدیریت، تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، ناتوی فرهنگی، جنگ فرهنگی، سونامی فرهنگی و دهها گزینه منفی مشابه بوده و مستلزم عبور از مناطق و ارتفاعات صعب العبور اقتصادی و فرهنگی است، نمی تواند با مدیرانی به سمت اهداف بالادست حرکت کند که آنها حتی قادر به پیاده روی در مسیرهای هموار پایین دست هم نیستند!
استان مازندران که متأسفانه وارث عقب ماندگی های محرز سه دهه گذشته است، در این دوره زمانی، بیشتر از سایر استانها نیازمند کار مضاعف و همت مضاعف و به عبارتی واجب الجهاد اقتصادی و فرهنگی است و اگر دیرتر بجنبد، هرگز قادر به جبران این همه کارهای نکرده و راههای نرفته نیست، فلذا از الزامات انکارناپذیر در عرصه مدیریت، در مرحله اول، همین خود-ارزیابی بی تعارف و تأثیرگذار مدیران از خود و در مرحله دوم، وجین علف های هرز و هرس درختان پرشاخه و نهایتاً حذف زوائد و تکیه بر فوائد است!
استاندار محترم و تیم مدیریتی ایشان باید بدانند که هرگونه تأخیر و تعارف در هر نوع ارزیابی دقیق مدیران میانی و دانی از سوی آنها، می تواند گریبانگیر خودشان شده و علاوه بر افت نمره ارزیابی، عمر مدیریتی آنها را نیز کاهش دهد و اصرار بر حفظ ناتوانها و یا ابرام در دفاع از عملکردهای ضعیف، پافشاری بر افت و عزل خویش است.
خود-ارزیابی مدیران در مرحله اول و انطباق آنها با ارزیابی مدیریتی مدیران ارشد استان از عملکرد مدیران میانی و دانی، مهمترین گام در آغاز اقدامات اصلاحی است که لازمه بقاء و اثربخشی مدیران در سازمان هاست.
به هر حال، مازندران از استانهای خسارت دیده مدیریتی در غالب ادوار گذشته است و رمقی برای ادامه تحمل زلزله ها و پس لرزه های ناشی از ناتوانی ها و ندانم کاری های مدیریتی در پیکره اش ملاحظه نمی شود و از این رو مازندران شایسته تعجیل در این ارزیابی تکمیلی خودخواسته است.
در پایان و با استفاده از قانون آئینه خود اجتماعی و نیز خود دگرسان تأکید می شود که مدیران می توانند در لحظه ارزیابی عملکرد خود، نسبت به خود احساس شخص ثالث پیدا کرده و طی آن خود را موقتاً جای کسی بگذارند که توسط او در حال ارزیابی است و هیچگونه عاطفه ای، بین او و واقعیات، پرده حائل ایجاد نمی کند.
- چهارشنبه 9 مهر 1393-12:9
اصلا تا حالا فکر کردین چرا همچین جریانی باید پیش بیاد و رسانه ایش کن؟؟
چون بعد از 35 سال انقلاب هنوز تو دکان هیچ عطاری همچین جنسی پیدا نشده... شایدم اصلا تولید نشده...
اصلا داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ - چهارشنبه 9 مهر 1393-11:57
بقول خودمون مازندرانیا که
باریک الله شعبون کدخدا باریک الله...
نه بابا ازین چیزام بلد بودن ما نمیدونستیم تاحالا کجا بودن این حضرات با این افکار مدرن و اسلامی....؟؟؟