يکشنبه 25 بهمن 1394-23:23 کد خبر:19525
آیت الله محمدحسن گلی شیردار
شاخصهای کارآمدی خبرگان رهبری از منظر قرآن کریم
تخصصگرایی و تراز ماموریت را بر اساس واجدیّت تخصصهای لازم تعریف کردن، در منظومة مدیریت حرف پسندیده است.
خزرتیترخبر: جامعه امروز ما، با وجود تنوعِ سلایق سیاسی، به یک رشدی رسیده است که میتواند در فرآیند مدیریت جامعه، نهادهای اصلی مدیریت را با حاکمیت اراده، در موقعیتهای مناسب، ترسیم صحیحی بدهد.
در نظامهای سیاسی جهان، مدلهای متنوعی را میبینیم که میتوانند در مدیریت همه پتانسیلهای موجود در جامعه، سلایق خود را تنظیم و ارائه دهند، در بین کشورهای پیشرفته، تحلیلهای گوناگونی از نظام سیاسی وجود دارد که نظام سیاسی ما، برگرفته از آموزهها و منابع اصیل دینی، تعریف بسیار مترقی را در تنظیم نظام اجتماعی ارائه داده است و مدعی است که میتواند در یک دنیای کاملا متنوع، به لحاظ سلایق نظام حکومتی و اجتماعی، بهترین فرمول را به جامعه جهانی ارائه دهد.
حضرت امام(ره) با ارائه یک فرمول بهروز و مدرن و مدلهای برگرفته از نظام حکومتی در درون متن دین اسلام، یک تئوری دقیق سیاسی، اجتماعی و حکومتی را به دنیای امروز معرفی کرده است،چرا که روشن است اگر مکتبی مرا می خواهد در میان افکار و نخبگان و در میان ظرفیتها و دانش روز، ادعای مدیریت کلان جامعه را داشته باشد بایستی بر مبانی و شاخصههای عمیقی قرار گیرد و باید با جامعیت کامل و پیوند عقلانی بین تمام ظرفیتها و تعریفِ ساز و کار لازم، برنامه و هندسة جامعه را تنظیم کند.
معمار کبیر انقلاب با یک نگاه جامع و عمیق به منابع و مصادر دینی، توانسته است شاخصهای دقیقی را در پویایی و زنده بودن جامعه، با استفاده از تکنیکها و تکنولوژی بهروز ارائه دهد این نکته بسیار مهمی است که توجهدانشمندان و نخبگان را به خود جلب میکند.
در کشورما، نظام حکومتی برمبنای دین و عقلانیت و شناسایی همه ظرفیتها، به یک دیدگاه عمیق رسیده است و آن عبارت است از نظام ولایت مطلقه فقیه، این درحقیقت مغز و هستة دین را در تنظیم رفتار و ظرفیتهای جامعه شکل داده است و محوری است که همه دانشروز را با یک منظومة دقیق ارائه داده، و میتواند نبض کنترل جامعه را بدست بگیرد و این را در نگاه قرآنی میشود ملاحظه کرد.
در مسئله حضرت یوسف(ع)، در یک فرآیند دقیق و کارآمد، چهار شاخصهی اصلی مطرح شده است،حضرت یوسف(ع) بعد از آن همه تلاشها و اختبارهایی که کشیدهاند و بعد از آن که ثابت گردید اراده ایشان که عنصر اصلی و شاخصة مهم در احراز صلاحیت ایشان است، در مدیریت جامعه آن زمان بود پادشاه مصر خود وزارت را به ایشان پیشنهاد دادهاند، تعبیر پادشاه مصر این بود «أَسْتَخْلِصْهُلِنَفْسِي» که این کارآمدی و توانمندی حضرت یوسف (ع) را نشان میدهد و سپس پادشاه مصر میگویند«قَالَإِنَّكَالْيَوْمَلَدَيْنَامِكِينٌأَمِينٌ». و این بعد از آن است که حضرت یوسف(ع) اعتمادسازی کرده و پادشاه مصر امنیت را در مواجهه با یوسف احراز کرده است،سپس حضرت یوسف(ع) میفرماید«قَالَاجْعَلْنِيعَلَىخَزَآئِنِالأَرْضِإِنِّيحَفِيظٌعَلِيمٌ»یعنی حالا که به من اعتماد کردی من را برخزائن ارض مسلط کن و نبض اقتصاد و معیشت مردم را در اختیار من قرار بده، بخاطر اینکه بنده هم مدیر هستم و هم دانش و تخصصش را دارم.
تخصصگرایی و تراز ماموریت را بر اساس واجدیّت تخصصهای لازم تعریف کردن، در منظومة مدیریت حرف پسندیده است، لذا قرآن ترسیم صحیح جامعه بشری را اینگونه تالیف میکند، بنابراین اگر بخواهیم جامعة کلان امروز را به نحو صحیح اداره کنیم باید این دو ملاک را در افراد جستجو کنیم.
لذا مردم جامعه ما باید تشخیص بدهند که کارآمدی یک نهاد به چیست؟ خوب روشن است که کارآمدی هر نهادی باید با توجه به مسئولیتهای آن تالیف بشود، یعنی در مورد خبرگان رهبری، باید دید مسئولیت خبرگان چیست و آنگاه در بستر مسئولیت خبرگان است که مردم ارادههای خود را تجلّی میدهند،لذا نیازمند است که در تشخیص موقعیتها، دقت لازم بخرج داده شود.
خبرگانی که بتواند در نظام سیاسی و ترسیم صحیح اقتدار یک حکومت دینی نقش آفرینی کنند، نیازمند این است که خود را به عنوان یک مرجع و ملجا همه سلایق سیاسی ببیند.
این طور نیست که خبرگان رهبری در عرصه مدیریت کلان کشور بدون شناخت لازم،بتوانند موفقیت را تحقق بخشد.
لذا افرادی باید با اراده ملت پیوند بخورند که توانمندی تجمیع قدرت و قابلیتهای امروز جامعه را در سطح جوانان و نخبگان و ... بایک پیوند صحیحی مدیریت کند.
خبرگان جامعه کسانی هستند که با تعیین رهبر واجدِ شرایط، نبض کنترل جامعه را در دست میگیرند این خبرگان با نگاه کلان و فراجناحی به همه جهتگیریهای سیاسی، عرصه رشد را برای جامعه فراهم میکنند.
بنابراین مسئله اصلی این است که باید موقعیتشناسی کرد و فرآیند حکومت راشناخت و سپس با جهتدهی صحیح ارادههای موجود، افرادی تعیین بشوند که بتوانند عناصر اصلی و نظامند حاکمیت دین را باتعیین یک رهبری قابل، مدیریت کنند همچنان که در طول عمر نظام اسلامی همین گونه بوده است.
نکته اساسی دیگر این است که مدیریتها با دانش متناسب با او باید هماهنگ شود، و باید با نکته تخصصگرایی و داشتن جامعیت لازم در عرصه اجتهاد دینی و شناخت اهرم لازم در جهت ترسیم حکومت دینی، افرادی را برگزینیم که با تخصصهای لازم بتوانند فرد بسیار تاثیرگذار را در حکومت دینی تعیین کند.
لذا اگر بخواهیم خبرگان موفق و کارآمدی داشته باشیم ضروری است که خبرگان، دانش و تخصص لازم را در انتخاب فرد شایسته و صالح برای این منصب داشته باشند، به همین خاطر هست که امروزه میگویند کسانی می توانند در عرصه خبرگان فعالیت کنند که مجتهد باشند.
نتیجتاً برای اینکه جامعهای پویا و مترقی داشته باشیم، مردم باید مدیران خود را براساس واقعیتهای جامعه و با شناسایی ظرفیتهایموجود در مدار دین انتخاب کنند.
همچنانی که مردم جامعه ما با تلاش، جهد و درایت خود، فضای جامعه را یک فضای مترقی، با فرهنگ غنی و رو به رشد تبدیل کردهاند.