سه شنبه 6 خرداد 1393-22:9 کد خبر:210
سارینا فخرحسینی
توریسم ، توسعه پایدار و جهانی
گردشگری و جهانگردی امروزه به عنوان صنعتی قدرتمند و جذاب در جهان از جایگاه ویژهای برخوردار است وسـود حاصله از آن...
خزرخبر- گردشگری و جهانگردی امروزه به عنوان صنعتی قدرتمند و جذاب در جهان از جایگاه ویژهای برخوردار است وسـود حاصله از آن در بـــرخی از كشورها به عنوان پایهی ارزی و تولید ناخالص ملی محسوب میشود.
صنعت گردشگری علاوه بر ایجاد سلامت جسم و جان مردم میتواند در ارتقای فرهنگ اوقات فراغت، كاهش پدیده های ناهنجار اجتماعی و فرهنگی، تحكیم تفاهم ملی، منطقه ای و جهانی،گسترش اشتغال، توزیع درآمد، سرعت گردش پول و سرمایه، ارزآوری و گسترش صادرات و تولید صنایع منطقهای، معرفی خصوصیات اقلیمی-جغرافیایی و انتقال فرهنگ و هنر بومی، نقش مهمی را ایفا نماید.
جهانی شدن امروز مجموعهای از فرایندهای چند بعدی و پیچیده است که عرصههای متعددی از جمله اقتصاد، ایدئولوژی، سیاست، فرهنگ و محیط زیست را در بر میگیرد و موجب افزایش وابستگی کشورهای جهان به یکدیگر میشود. از منظر اقتصادی، سیر تاریخی جهانی شدن را میتوان به چهار مرحله داخلی، بینالمللی، چند ملیتی و جهانی تفکیک کرد. از منظر جهان بینی نیز چهار نوع طرز تفکر خود محوری، چندمحوری، منطقه محوری و جهان محوری در روند جهانی شدن مشاهده می شود.جهانی شدن دارای اثرات مثبت و منفی است و موافقان و مخالفان زیادی دارد. اصولا طرز تلقی و نگرش نسبت به جهانی شدن بستگی به این موضوع دارد که فرد، گره و یا جامعه خاص از وضعیت به وجود آمده، منتفع و یا متضرر شده باشد. بدیلهایی که برای جهانی شدن مطرح شدهاند عبارتند از: جنبش ضد جهانی شدن، جهانی شدن اصلاح شده و فلسفه توسعه پایدار.
عقلانیترین بدیل برای جهانی شدن، توسعه پایدار است که همزمان با توسعه اقتصادی و پیشرفت اجتماعی برضرورت توجه به محیط زیست و حفظ منابع طبیعی نیز تاکید می نماید. توسعه پایدار را میتوان مدیریت روابط سیستمهای انسانی و اکوسیستمهای طبیعی با هدف استفاده پایدار از منابع درجهت تامین رفاه نسلهای حال و آینده تعریف کرد. واقعیتها حاکی از آن است که دخالتهای نسنجیده بشر و بهرهگیری افراطی از منابع طبیعی، نظم اکوسیستم را مختل کرده است. از اینرو لازم است که کلیه کشورهای جهان، از فرصتها و امکانات برآمده از روند جهانی شدن بهرهگیری کنند و با اعمال نفوذ در روند مزبور، آن را در مسیر توسعه پایدار هدایت نمایند.
در دهه 1960 با پیروزی انقلابهای مختلف در كشورهای جهان سوم، موضوع توسعه در آن جوامع مطرح شد و برای این امر، دانشمندان آن زمان مطالعاتی در كشورهای جهان سوم انجام دادند تا چارچوب توسعه مشخص شود و بنیه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی كشورها ارتقاء یابد. در دهه 1970 و بهویژه دهه 1980، برنامههایی تدوین شد تحت عنوان "برنامه توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای ارتقاء و پیشرفت كشورهای عقبمانده یا كمتر توسعهیافته یا درحال توسعه"، اما در این فرآیند، كشورهای زیادی سوار این موج شدند تا به اهدافشان برسند؛ مثل اندونزی، مالزی، سنگاپور، هنگكنگ، كره جنوبی، هند و تركیه در قاره آسیا، تونس، مراكش، الجزایر، تانزانیا و نیجریه در آفریقا كه توانستند وارد فرآیند توسعه شوند و هنوز هم درحال توسعهیافتگی بیشتر هستند. در آمریكای جنوبی هم كشورهایی مانند كوبا، پرو، مكزیك و برزیل و در اروپا هم كشورهایی مانند یونان، پرتغال، یوگسلاوی، بلغارستان، لهستان و چكسلواكی كه عموماً از اروپای شرقی و مركزی بودند و در دهه 60 و 70 هنوز جزء كشورهای پیشرفته محسوب نمیشدند، وارد فرآیند توسعه شدند. در دهه 1980 برنامهریزان این كشورها تصمیم گرفتند با یك شكل اصولی و بر اساس ضوابط، چارچوب توسعه را كه از قبل تعیین شده بود، بهصورت علمی اجرا و پلههای توسعه را طی كنند و از عقبماندگی نجات یابند.
رشد صنعت گردشگری تاثیرات چند جانبه ای در کشورها به دنبال دارد. برقراری توازن و تعادل در وضعیت پرداخت ها، تنوع اقتصادی، افزایش درآمدها و ایجاد فرصت های شغلی از پیامدهای این صنعت به شمار می آید. دستیابی به رشد اقتصادی پایدار از شاخص های اصلی پیشرفت برای کشورهای در حال توسعه به شمار می آید. گردشگری بخش عمده ای از درآمد اقتصادی کشورها و 10 درصد از تولید ناخالص ملی آنها را شامل می شود. در حداقل یک سوم از کشورهای در حال توسعه گردشگران منبع اصلی در آمد بوده و در واقع مولد درآمد اقتصادی کشورها به شمار می آیند.
جهانی شدن مدافعان ومخالفان زیادی دارد. اصولا طرز تلقی و نگرش نسبت به جهانی شدن بستگی به این موضوع دارد که فرد، گروه یا جامعه خاص از وضعیت به وجود آمده، منتفع و یا متضرر شده باشد. با مروری برمتون و نوشته های موجود، میتوان اثرات مثبت و منفی جهانی شدن را به شرح زیر توصیف نمود:
الف- اثرات مثبت
یکپارچگی بازارهای جهانی از طرقی مانند کاهش موانع تجاری، بهبود ارتباطات، و سرمایه گذاری مستقیم خارجی، امکان جریان آزاد سرمایه را بین کشورهای مختلف جهان فراهم می آورد و این امر ممکن است سبب تسریع رشد اقتصادی کشورها شود. موافقان جهانی شدن براین باورند که کشورهای درحال توسعه از این طریق می توانند برسرعت توسعه خود بیفزایند(Farlex, 2009).
جاگدیش باگواتی از مشاوران سازمان ملل معتقد است که جهانی شدن یک نیروی بسیار قوی و موثر در رهاسازی کشورها از ورطه فقر و نداری است زیرا موجب تسریع رشد اقتصادی آنها می شود(Bhagwati,2005). به نظر او در اثر جهانی شدن، برای کارگران آموزش دیده کشورهای درحال توسعه حق انتخاب بیشتری فراهم شده است و این کارگران میتوانند برای دریافت دستمزد بالاتر دربازار جهانی رقابت کنند و از شرایط کاری بهتری بهره مند شوند.
دسترسی بیشتر و آسان تر مردم جهان به کالاهای سایرکشورها، ظهور بازارهای مالی و امکان بهرهگیری ازمنابع اعتباری خارجی، ایجاد بازار مشترک جهانی که تحت تاثیر آزادی تبادل کالاها و خدمات به وجود آمده است و امکان رقابت در بازار مشاغل جهانی از پیامدهای مثبت جهانی شدن قلمداد شدهاند(Reich,1992).
درعرصه سیاسی، جهانی شدن تحولاتی در اقتدار دولتها پدیدآورده و به نظم بخشی به روابط بین حکومتها پرداخته است(Farncesco, Wickipedia).
درزمینههای فرهنگی، امکان دسترسی به تنوع فرهنگی در اثر جهانی شدن افزایش یافته و این امر به ارتقای درک و تفاهم متقابل بین افرادکمک کرده است. درعرصه اجتماعی نیز جهانی شدن به بسط و گسترش سازمانهای مردم نهاد به عنوان یکی از مهمترین عوامل در سیاستگذاری جهانی منجر شده است.
ب- اثرات منفی
جهانی شدن موجب فرار مغزها از کشورهای درحال توسعه شده است. فرصتهایی که در کشورهای پیشرفته موجود است استعدادها را از کشورهای فقیر به سوی خود می کشاند و این کشورها را دچار اضرار و خسران مینماید. به عنوان مثال، کشور هند سالانه متجاوز از ده میلیارد دلار بابت فرارمغزهای دانشجویان هندی متضرر می شود.
از نظر رقابت در بازار جهانی کار، جهانی شدن اثرات منفی بر کشورهای درحال توسعه داشته است. کارکنان دانشی مانند مهندسان، وکلا، مدیران، مشاوران، به خوبی میتوانند در بازارهای جهانی رقابت کنند و دستمزدهای بالاتری را طلب نمایند، اما کارگران ساده از چنین امکانی برخوردار نیستند. در بسیاری از کشورهای فقیر کارگران موافقت می کنند درشعب شرکتهای جهانی با دستمزدهایی کمتر از سطح دستمزد در کشورهای غنی و در شرایط کارگاهی نامناسب کارکنند.
به طور کلی مخالفان معتقدند که جهانی شدن در خدمت منافع شرکتهای بزرگ و به ضرر شرکتهای کوچک عمل میکند (Farlex,2009). درقلمرو سیاسی به نظر برخی از صاحبنظران، جهانی شدن موجب ظهور مراکز تصمیمگیری جهانی نامرئی شده و به تهدید کشورهای ضعیف پرداخته است.
درعرصه فرهنگی و اجتماعی، جهانی شدن به عنوان یک خطر فرهنگی که همانند سازی سبک زندگی را در سطح جهان گسترش داده قلمداد شده است، عدهای براین باورندکه این هجوم موجب از بین رفتن ویژگیهای بومی و فرهنگی در سطح کشورهای جهان می شود. برخی نیز معتقدند جهانی شدن جرم و جنایت در سطح جهان را گسترش داده و از جمله برمیزان قاچاق انسان و به ویژه قاچاق زنان و کودکان افزوده است.
ازمنظر زیست محیطی، مخالفان جهانی شدن آن را به مصرف بی رویه ونسنجیده منابع متهم می کنند. به نظر آنها ظرفیت اکولوژیکی جهان پاسخگوی جاه طلبیهای کشورهای جهان به ویژه آمریکا، اروپا، ژاپن، چین و هند نیست و روند فعلی قابل دوام نخواهد بود(Booming nations,2006).
امروزه باید بپذیریم که برای نیل به اهداف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی به این صنعت نیازمند هستیم. و در عصر حاضر هیچ راه گریزی برای نادیده گرفتن این صنعت وجود ندارد. گرچه برخی از کشورها چون عربستان سعودی به درآمدهای نفتی خود بیشتر تکیه کرده اند، اما میتوان گفت که درآمدهای نفتی، درآمدی ناپایدار است اما درآمدهای حاصل از صنعت توریسم، رشد اقتصادی پایدار را فراهم می کند، من معتقد هستم که باید چاهای نفت را پلمپ کرده و درهای پلمپ شده را در عرصه جذب گردشگر فک پلمپ کنیم. درواقع برای جذب گردشگران خارجی، باید درهایی را که به روی آنان مسدود شده است را بگشاییم، محدودیتهایی را حذف کنیم و امکاناتی را در سطح کلان در ابعاد ایمنی، حمل و نقل مدرن، محیط زیست پاک و در نهایت محیطی سالم و امن را برای گردشگران فراهم آوریم. سودآوری در این صنعت چنان است که می توان کشوری را در بعدهای گوناگون متحول کرد. صنعتی که تنها از نگاه اقتصادی بازخوردش دولتها را به شگفت وا می دارد و اهمیتش فرای وصف و توصیف است. در عرصه بین المللی صنعت توریسم حافظ صلح در جهان است و ملل گوناگون را به گفتگو و دوستی وا می دارد. در عرصه واردات و تجارت، امروزه واردات توریست و جذب گردشگر پردرآمدترین واردات در جهان محسوب می شود.
در يك ارزيابي كلي از آنچه تاكنون ذكر آن رفته است ميتوان چنين نتيجه گرفت كه كشورهاي در حال توسعه هم اينك نيز با مشكلات ريز و درشت و بيشماري مواجه هستند . بسياري از نابسامانيهاي سياسي و اجتماعي ريشه در اقتصاد نه چندان تواناي اين كشورها دارد . دولتهاي كشورهاي در حال توسعه بدنبال يافتن فرصتهاي جديد در جهت كسب درآمدهاي ارزي و همچنين ايجاد اشتغال، كسب درآمد و دسترسي به توسعه منطقهاي ، تلاشهاي وسيعي را براي توسعه اين صنعت آغاز كردهاند . به نوعي دسترسي به رشد وتوسعه اقتصادي در برخي از كشورها موكول به توجه عميق آنها به سرمايهگذاري در صنعت جهانگردي است . تحقق برنامههاي از پيش تعيين شده مستلزم همسوئي سياستگزاريها است و اين موضوعي است كه اكنون بسياري از دولتها توجهي ويژه به آن دارند .
جلب مشاركت عمومي و همچنين خصوصيسازي نيز به نوعي به توسعة اين صنعت كمك كرده است . دولتها از موضوع انفعال خارج شدهاند و نقش هدايتگر خود را كم و بيش ايفاء ميكنند . جالب اينجاست كه برعكس تصورات عمومي هميشه نيز هدف اصلي از توسعة توريسم كسب درآمد نيست . نمونه بارز آن كشور عربستان سعودي است كه براي تنوير افكار عمومي و نشان دادن چهرهاي خوشايند از خود، كارشناسان خارجي را براي برنامهريزي در زمينه توسعه توريسم دعوت به همكاري كرده است ، و البته اين موضوع نمونة بارزي از مداخله دولت در توسعه توريسم است .
مفهوم واقعی جهانی شدن، افزایش وابستگی متقابل بین کشورها است. ما درجهانی زندگی می کنیم که از سویی بسیار کوچک و یکپارچه و از سوی دیگر بسیار بزرگ و متنوع است. جهان ماکلیت واحدی است که هرگونه کم و زیادی در هر یک از اجزای آن بر سایر اجزای متشکلهاش تاثیر میگذارد. وقایعی که در کشورهای شمال اتفاق میافتند. سرنوشت کشورهای جنوب را تحت تاثیر قرار میدهند و رویدادهای کشورهای شرقی، آینده کشورهای غربی را رقم میزنند. به قول آنتونی گیدنز، جهانی شدن در واقع به معنای درهم گره خوردن رویدادهای اجتماعی و روابط اجتماعی سرزمینهای دوردست با تار و پود موضعی یا محلی جوامع دیگر است(گیدنز، 1990)
انتقال سریع و آسان سرمایه، جریان بیوقفه اطلاعات و آمد و شد روزافزون افراد در سراسر جهان، موجب انتقال بحرانهای اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی و اجتماعی از یک کشور به سایر کشورها میشود و انجام فعالیتهای مختلف تولید در نقاط پراکنده جغرافیایی نیز بر وابستگی کشورها به یکدیگر میافزاید.
بنابرآنچه گذشت، جهانی شدن سرنوشت محتوم آینده بشریت است. حال پرسش اساسی این است که چگونه میتوان از فرصتها و امکانات برآمده از روند جهانی شدن بهره گرفت و با تهدیدهای ناشی از این روند، مواجهه عقلانی و حساب شده انجام داد. به عبارت دیگر چگونه میتوان به جای رهاسازی مهار جهانی شدن، ضمن اتخاذ دیدگاهی راهبردی و عقلانی، به اعمال نفوذ در روند جهانی شدن پرداخت و آن را در مسیر توسعه پایدار هدایت کرد. دراین زمینه پیشنهادهایی مطرح می شود که امید است با کاربست آنها حرکت به سوی توسعه پایدار تسریع و تحقق هدفهای آن تسهیل شود.
پیشنهادها
1- ضرورت مدیریت فرایند جهانی شدن
روند فعلی جهانی شدن در خلاف جهت مبانی و فلسفه اساسی توسعه پایدار حرکت میکند. این روند نمیتواند تداوم داشته باشد زیرا از یک سو فاقد چهره انسانی است و از سوی دیگر مخرب محیط زیست و مغایر با هنجارهای پایداری است. چنانچه این روند با همین وضع ادامه یابد به طور حتم بحرانزا شده و ما را به ورطه نابودی خواهد کشاند.
از این رو لازم است که به آن افسارزده شود و تحت کنترل قرار گیرد. کشورها و شرکتهای بزرگی که در حال حاضر در عرصه جهانی به تاخت و تاز مشغول هستند و از مزایای فرایند جهانی شدن منتفع میشوند باید بدانند که این بهرهستانیها موقتی است. تنها زمانی استمرار بهرهگیری از جهانی شدن امکانپذیر میشود که با ارتقای همکاریهای بینالمللی همراه باشد. مجموعه جامعه جهانی باید با مشارکت فعالانه و آگاهانه بر روند جهانی شدن نظارت کند، بر جهتگیریهای آن اعمال نفوذ نماید و با اعطای کمکهای مالی و تخصصی به کشورهایی که از امکانات کمتری برخوردارند نظامی را مستقر کند که کل جامعه بشریت از ثمرات آن بهره برند. در غیراین صورت گستره نابرابری و محرومیت، سراسر جهان را فرا خواهد گرفت و تبعات منفی و ناخواسته آن خشک و تر را باهم خواهد سوزاند. مدیریت بر فرایند جهانی شدن باید با هدف همخوانی با هنجارهای توسعه پایدار انجام شود تا کلیه کشورهای جهان از نتایج آن مستفیض گردند.
2- ریشه کنی فقر در سطح جهان
فقر یک مانع اساسی در تحقق هدفهای توسعه پایدار است. فقر حاد در بسیاری از کشورهای در حال توسعه موجب تنزل کیفیت محیط زیست، تخریب جنگلها و آسیب رسانی به منابع طبیعی شده است. یکی از صاحبنظران معتقد است که فقرا، اقلیتهای نژادی، مهاجران و پناهندگان از عوامل عمده تخریب محیط زیست هستند(Alam,2000). به نظر وی دلیل عمده این تخریب نیز عدم توجه به نیازهای گروههای مذکور و دسترسی نداشتن آنان به کانالهای رفاهی و بهداشتیِ متداول است. اصولا فقر و بدبختی درهر کجای جهان که باشد تهدیدی جدی برای رفاه و نیکبختی در هر جای دیگر خواهد بود و درنهایت کل گیتی را به بحران خواهد کشاند.
امحاء فقر، مسئولیت مشترک همه کشورهاست. آنها که امکانات بیشتری دارند باید مسئولیت بیشتری بپذیرند. کشورهای توسعه یافته و ثروتمند و شرکتهای بزرگ جهانی که از روند جهانی شدن بسیار منتفع شدهاند نه تنها از نظر اخلاقی وانسانی مسئولیت دارند که نسبت به محو فقر تلاش کنند بلکه به خاطر بقای بلند مدت خودشان در جهان ناچارند به این مسئله اساسی بیندیشند. فقر معضلی جهانی است و راه حلی جهانی میطلبد. دراین میان آنها که غنیترند مسئولترند؛ زیرا برای احراز موقعیت برتر خود، از محیط زیست جهانی بهرهی بیشتری گرفتهاند( زاهدی، 1386).
از این رو لازم است که برنامه فقرزدایی در سطح جهان به گونهای ریشهای و اساسی اجرا شود و سازمانهای بینالمللی، دولتها، شرکتهای جهانی، کلیه فعالان عرصه محیط زیست و باورمندان به فلسفه توسعه پایدار مسئولیت این امر مهم را بپذیرند و صادقانه و متعهدانه سهم خود را برای ریشه کنی فقر انجام دهند.
3- احترام به قانونمندیهای طبیعت
هرگاه انسان در طبیعت و مولفههای اساسی آن یعنی آب، هوا، خاک، صوت و دما مداخله نماید، به طریقی به توازن موجود درآن خدشه وارد میسازد. روند جهانی شدن باعث شده است که شتاب تخریب و عمق مداخله بشر در طبیعت افزایش یابد و به جای سازش با طبیعت به هجمه بر طبیعت و استثمار عنان گسیخته منابع آن تبدیل شود. امروزه روند تخریب طبیعت شدت یافته و نظام ارزشهای مصرفی و مسابقه بین خواستن و داشتن تا عمق جوامع بزرگ و کوچک انسانها رخنه کرده است. جست و جوی روز افزون برای کشف دارائیهای طبیعت، تلاش بیوقفه برای رفاه بیشتر و فرهنگ مصرف پایانناپذیر، همگی باعث مداخله افراطی بشر در طبیعت شدهاند و تعادل و توازن محیط طبیعی را برهم زدهاند تا بدان حد که هم اینک زندگی خود بشر نیز به مخاطره افتاده است. گرم شدن زمین، افزایش تغییرات آب و هوایی در سطح جهان، افزایش آلودگیهای آب، خاک، هوا و انقراض سریع گونههای زیستی هشدارهایی از عدم تعادل درطبیعت هستند که توجه جدی ما را میطلبند. ما به خاطر بقای خود ملزم به توجه به هشدارهای مذکور و شناسایی بایدها و نبایدهای طبیعت هستیم. امروز دیگر فرصتی نمانده و در واقع بسیار هم دیر شده است. ما موظفیم از هم اکنون اطلاعات مبتنی بر واقعیت را مبنای عمل آگاهانه قرار دهیم، روند تخریب را معکوس کرده و به بازسازی و محافظت از منابع طبیعی و محیط زیست خود بپردازیم.
4- رعایت کارایی اکولوژیکی
کارایی اکولوژیکی در مورد به کارگیری منابع محیطی برای پاسخگویی به نیازهای انسانی مطرح می شود و حاصل تقسیم مجموع ارزش افزوده اقتصادی بر مجموع فشارها و اثرات زیست محیطی است. فلسفه اساسی کارایی اکولوژیکی تولید کالاها و خدمات بیشتر با مصرف منابع، ضایعات و آلودگی کمتر است (Zadedi, 2010). از منظر اکولوژیکی بهترین نوع تولید، تولید بدون پسماند است، همان گونه که در هزاران سال عمرنظام طبیعت، پسماند هر ارگانیسم خوراک ارگانیسم دیگر را تشکیل داده است و اصولا پسماندی تولید نمیشود که بدون مصرف باشد. برای تحقق کارایی اکولوژیکی کلیه کشورهای جهان اعم از توسعه یافته و درحال توسعه باید این امر مهم را در استراتژیهای تجاری خود بگنجانند و یافتهها و ابتکارات خود را در صرفهجویی منابع و کاهش آلایندهها و پسماندها در اختیار سایرین قرار دهند. به این ترتیب الزامات توسعه پایدار در روند جهانی شدن لحاظ می شود و دغدغه کسب دستاوردهای کوتاه مدت و سود آنی جای خود را به تلاش برای حصول نتایج بلند مدت و بقای طولانیتر خواهد داد و این به نفع همه موجودات درجهان هستی خواهد بود.
5- تدوین و اجرای قوانین جهانی
پویایی بی حد و مرز تولید در جوامع صنعتی آن چنان ساماندهی شده است که ظهور نیازهای مادی جدید بسیار سریعتر از آماده سازی شرایط برای برآوردن آن نیازهاست. به قول اوتر اولریش، نظام صنعتی پیشرفته کنونی در حقیقت نوعی انگل خطرناک در سطح زمین است. انگلی که نظیر آن در هیچ یک از دورههای حیات کره زمین دیده نشده است؛ انگلی که به چپاول منابع طبیعی کره زمین میپردازد (اولریش، 1376). شرکتهای جهانی در حال حاضر به صورتی عنان گسیخته دامنه فعالیتهای خود را در هر گوشه جهان که سود بیشتری را عاید آنها سازد گسترش میدهند و از امکانات و منابع کل زیستکره بهره میگیرند. این عمل به جز با مرام منفعت طلبی، با هیچ ایدئولوژی و مکتب دیگری سازگار نیست. زمین و منابع آن متعلق به همه جهانیان است و کلیه موجودات باید از آن بهرهمند شوند. متاسفانه این میراث جمعی بشریت، درحال حاضر مصروف پاسخگویی به نیازهای پایانناپذیری که به آز تبدیل شدهاند، میگردد. این روند تخریبی باید به وسیله همه جهانیان متوقف شود. پیتر دراکر در سال 1991 گفته است که بحث درباره نگرانیهای اکولوژیکی جهان مستلزم عمل و قانون بینالمللی است. نگارنده نیز در این زمینه معتقد است که باید در مقاوله نامهها و توافقهای جهانی به ویژه در قوانین تجاری، به ممیزی اکولوژیکی اولویت داده شود و سازوکارهای مناسبی، از قبیل لحاظ کردن هزینه های زیست محیطی در سیستمهای مدیریت مالی و حسابداری، و رسیدگی و ارزیابی مستمر فعالیتها، فرایندها و تجهیزات مورد استفاده در سطح جهان پیشبینی شود و تمهیدات موثری نیز برای ضمانت اجرای مفاد قوانین مزبور فراهم گردد. این ضمانتها باید به طور جدی اعمال شوند تا از ثروتی که با شتاب فزایندهای رو به تحلیل است صیانت شود. زمان چندانی در اختیار نیست، باید فرصت باقیمانده را مدیریت کرد.
سارینا فخر حسینی
کارشناس مدیریت جهانگردی و هتلداری
کارشناس ارشد جغرافیا توریست