شنبه 6 آذر 1395-9:5 کد خبر:34853
مقایسه عملکرد استاندار مازندران در بحران سفید سال ۹۲ و ۹۵!!
چه شد آن چکمه ها و لباس هلال احمر؟/ مردی که قرار بود استان را عوض کند آن را به حال خود رها کرده!
در بحران اخیر هیچ خبری از فلاح نشد،اگر سری به سایت استانداری بزنید حتی یک مصاحبه خشک و خالی هم پیدا نخواهید کرد.
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از عبارت، هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است، نه زلزله آمده و نه سیل، نه سونامی و نه فوران آتش فشان! فقط اندکی برف زیبا بعد از سال ها بر زمین نشسته است تا مردم را خوشحال کند، اما همین برف اندک باعث شد بلایی بر سر برخی از مناطق مازندران بیاید که بعد از 11 سپتامبر بر سر نیویورک آمد.
آب و برق و گاز قطع شد، راه ها بسته شدند، پروازها کنسل شد، نانوایی ها تعطیل شد، مرکبات از بین رفت و بسیاری از خدمات عمومی دچار مشکلاتی جدی شدند، آنهم به خاطر باریدن اندکی برف!
حتما در این مدت بارها انتقادات فراوانی را از رسانه های مختلف خوانده اید، اینکه مثلا مگر نمی شد دیروز فکر امروز را کرد یا اینکه چرا انقدر دیر وارد مدیریت بحران شدیم و ... .
اما من فکر کردم بد نیست نگاهی بیاندازیم به رفتار و عملکرد فلاح به عنوان نماینده عالی دولت و شخص اول مدیریت استان.
اگر به یاد داشته باشید درست در زمستان 1392 و در نخستین ماه های استانداری وی شاهد بحرانی مشابه بودیم که البته هم وخیمتر بود و هم طولانی تر و البته قابل انتظار(چون در زمستان حادث شد) در آن روزها استاندار مازندران چکمه پوش به دل برف زد، لباس هلال احمر پوشید،تا ارتفاعات رفت، از بیمارستان ها سرکشی کرد و مستقیما مدیریت بحران را به عهده گرفت.
اما حالا بیائیم به پائیز 1395 و چند ماه مانده به پایان دولت، در بحران اخیر که در قیاس با حادثه طبیعی زمستان 92 تقریبا هیچ بود هیچ خبری از فلاح نشد،نه با لباس هلال احمر عکسی انداخت و نه چکمه هایش را که گویا بعد از زمستان 92 به دیوار آویخته بود به پا کرد،اگر سری به سایت استانداری بزنید حتی یک مصاحبه خشک و خالی هم از ایشان درباره بحران سفیدِ فصل زرد پیدا نخواهید کرد.
تنها یک خبر از جلسه مشترک با رئيس سازمان مديريت بحران كشور روی خروجی قرار گرفته و در خبرگزاری ها هم از هرکسی که فکرش را بکنید اظهاراتی منتشر شده جز استاندار مازندران.
چرا فلاح نتوانست کیفیت سه سال پیش را حفظ کند و همان مردی باقی بماند که قرار بود چهره استان را عوض کند،به عیقده من ریشه همه مشکلات را باید در همین بخش دید، وقتی مدیر همه مدیران یا همان مدیر ارشد نتوانسته است از پس کارها بربیاید، چه انتظاری از یک فرماندار، شهردار یا بخشدار می رود.
برخی از فرمانداران مازندران بابت مشکلات پیش آمده عذرخواهی کردند اما استاندار مازندران حتی به روی خودش هم نیاورد،این اتفاق به نظر من برای دولت روحانی در مازندران به بدی انتخاب ترامپ بود چون اعتماد عمومی مردم را خدشه دار کرد، وقتی شبکه استانی دوربینش را مقابل شرکت گاز مازندران برد و انتقادهای به حق مردم را ثبت کرد در واقع داشت ناتوانی ربیع فلاح جلودار را به نمایش می گذاشت.
به نظر می رسد استاندار مازندران که توانست به انواع ترفندها و علی رغم همه ضعف ها و ناکامی ها خود را در این سه سال حفظ کند، حالا که به ماه های پایانی اش رسیده و خیالش هم از عدم تغییرش راحت شده است استان را به حال خود رها کرده است.
مشکل قیمت برنج و مرکبات حل نشده است،گردشگری مازندران هیچ تکانی نخورده و وعده ناکام گردشگری دریایی نقطه تاریکی در پرونده دولت در استان است، در حوزه زنان، جوانان و سیاست هم همچنان گلایه ها به قوت خود باقی است و حالا هم بحران مدیریت بحران را باید به این لیست ناکامی ها اضافه کرد.
قصد داشتیم به خاطر نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری و جلوگیری از خدشه دار شدن چهره دولت، انتقاد از استانداری مازندران را متوقف کنیم و سعی نماییم با ارائه پیشنهاد و مشورت های آشکار و پنهان به استانداری که نماینده عالی دولت است کمک کنیم، اما متاسفانه برخی از ضعف ها آنقدر آشکار است که از کنار آن گذشتن به معنای بستن چشم بر حقیقتی آشکار است و این رویه ما نیست.