دوشنبه 10 آذر 1393-2:13 کد خبر:4236

صادقعلی رنجبر/عضو هیئت علمی دانشگاه

به بهانه تکرارها در هشدارهای مدیریتی/هشیاری اولیه بهتر از هشدارهای ثانویه است!

آقایان گرامی! انتقاد از مدیران خودکاشته و خود داشته، تف سر بالا، گل به خودی و نوعی خودزنی است و اینکه الان فصل انتقاد و اولتیماتوم رسانه ای نیست و تردید نکنید که اگر این اولتیماتوم دهی هایی که تعمداً به رسانه ها کشیده شده اند، باب شود، مقامات بالاتر به بهانه لشکری از انتظارات و مطالبات، هشدارها و اولتیماتوم های به مراتب جدی و وسیع تری از شهروندان مازندرانی دریافت خواهند کرد و این اصلاً سنت حسنه ای نیست!


خزرخبر و به نقل از انگیزه: اسلام دین توجه به مقدمه هاست و بسیاری از حرام ها و حلال ها در حوزه مقدمه ها شکل گرفته است و اگر نیک بنگریم، در می یابیم که اسلام، هشیاری مقدماتی و یا همان سیاست پیشگیرانه و بهداشتی را بر اقدامات درمانی و پس از ابتلاء ترجیح می دهد و بطور نمونه باید متذکر شد که مثلاً حضور در مجلس لهو و لعب، حضور در مجلس قمار، حضور در مجلسی که شراب وجود دارد، حضور در مجلس فساد، نگاه حرام، کلام حرام، نیت حرام، سفر حرام، شنیدن غیبت، دادن نزول، رفتن به جاهای حرام و دهها مورد مشابه دیگر حرام شده است و این حرام ها هنوز به ارتکاب عمل حرام که قطعاً حرام مطلق است منجر نشده و تأکید اسلام حتی بر حرمت مقدمه ای است که به حرام می انجامد و نیز همین گونه است که اسلام به نیت خیر، اجر می دهد، حتی اگر به عمل خیر منجر نشود و یا عرفا به دقت در وضو، برای درک هر چه بیشتر نماز، تأکید مؤکد دارند و تمام قوانین اسلامی مثل دادن خمس و زکات و صدقه و وقف و نذر و سایر احکام و سفارشات دینی، مقدمه ای برای جلوگیری از فجایع اجتماعی مثل فقر و بیکاری و سایر ابتلائاتی است که می تواند به فروپاشی جامعه بیانجامد و اگر ما بخواهیم به خیل مثالهای دیگر رجوع کنیم، قطعاً "مثنوی هفتاد من کاغذ شود" و ما با اتکاء به این تک مصرع که "اگر در خانه کس است، یک حرف بس است"، اکتفاء می کنیم!

منظور این است که آقایان هشداردهنده اعم از استاندار محترم، نمایندگان محترم مجلس، ائمه محترم جمعه، رسانه های خبری و تحلیلی و تشکلات و جناحهای سیاسی که هر از جندگاهی به مدیران اجرایی استان و شهرستان ها هشدار می دهند، در مقدمه ها یعنی به هنگام حمایت از بعضی ها و تلاش ها و لابی گری ها برای انتصاب افرادی که حداقل قوی ترین گزینه برای قرار گرفتن در مصادر و مناصب مدیریتی استان و شهرستان نبوده اند و به تعبیر نگارنده برخی ها اصلاً گزینه مناسبی برای این سمت ها نبوده اند، دقت و حساسیت لازم را بخرج داده و بجای برخورد جناحی و ستادی و رفاقتی و غیره، مسئولانه و حرفه ای برخورد می کردند، امروز مازندران به ورطه تکثیر و تکرار هشدارها فرو نمی غلطید و با گذشت یکسال و چند ماه از شروع بکار دولت محترم یازدهم، تا این اندازه احساس رکود و کم تحرکی در عرصه های مدیریتی و اجرایی نمی کردیم.

باید به این آقایان هشداردهنده و بعضاً پرخاش کننده به مدیران اجرایی استان که دست پرورده، معرفی شده، بزرگ شده، حمایت شده، لابی شده و خط قرمز های خیلی از همین آقایان اند، با صراحت هر چه تمام تر گفت که: اونوقت که جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت بود؟!

 به هر حال باید پذیرفت که شهروندان مازندرانی، بر سر سفره دست پخت های متنوع و گوناگون همین آقایانی نشسته اند که امروز گاهی در نقش منتقد و گاهی هم در نفش کاربلد، افاضه جلساتی و رسانه ای می نمایند و این اصلاً کار درستی نیست! زیرا انتقادها و هشدارها، عمدتاً نصیب کسانی است که احتمالاً در لیست انتصاب ها و حمایت های منتقدین قرار ندارد و آقایان بر این اعتقادند که انتقاد آنها به مدیرانی است که هرگز از حمایت و لابی آنها برخوردار نبوده و نیستند، غافل از آنکه مدیران تحت حمایت آنها نیز توسط دیگر آقایانی به باد انتقاد گرفته شده و می شوند که اتفاقاً تحت حمایت و لابی این ها نبوده اند و این چرخه اشتباه و یا همان تسلسل باطلی است که اولاً انتها ندارد و ثانیاً فایده ای ندارد و ما نمی توانیم از پَروزن ها، انتظار بلندکردن وزنه های سنگین داشته باشیم!

سنت حسنه و مدیریت پسندیده ای که در باشگاههای ورزشی در سراسر جهان وجود دارد این است که آنها علاوه بر چینش بازیکنان آماده و ارنج اصلی تیم و یا اجازه تعویض سه گانه در هر بازی، می توانند پس از ارزیابی عملیاتی بازیکنان در چند بازی اولیه و مشخصاً در نیم فصل ها، اشتباهات اول فصل خود را جبران کنند و طی آن اولاً خریدهای اشتباه خود را پس گرفته و به عبارتی بازیکن های نامناسب و یا ناهماهنگ خود را در لیست فروش بگذارند و یا به شکل قرضی به باشگاههای دیگر واگذار کنند و ثانیاً بر اساس نیازهای ملموس و آنالیز شده، به خریدهای جدیدی بپردازند که در ابتدای فصل بنا به دلایلی از آنها غفلت ورزیده بودند!

فلذا در شرایطی که ما به دو سالگی فرصت دولت محترم یازدهم نزدیک می شویم، پیشنهاد می شود که تیمی بی طرف و کارشناسی و فارغ از باندبازی ها و ستادگرایی ها، عملکرد مدیران اجرایی را بررسی کرده و بر اساس معیارهای از قبل تعیین شده، به آنها امتیاز دهد و طبعاً آنانی که توفیقی نداشته اند را از لیست حذف کنند تا نظام مدیریتی استان با این پوست اندازی ها بتواند تکانی خورده و تجدید حیات کند و مردم نیز امیدوارتر از گذشته به آینده نظر کنند!

در این رابطه باید از خودکامگی ها و خودمحوری ها رها شده و تسلیم واقعیت ها و یا همان کارنامه عملکردهایی باشیم که مدیران استان و شهرستانها با معیارهای ثابت به دست می آورند و ملاک میزان رضایتمندی هایی باشد که آقایان توانستند از مردم، شهروندان و ارباب رجوع بدست آورند.

البته امیدواریم که این هشدارها از سه آفت مزمن مصون باشند، یعنی اولاً ناشی از حب و بغض های جناحی و سیاسی نباشند، ثانیاً بنوعی مربوط به فرافکنی های مافوق ها از قصورها و قربانی کردن دیگران زیر پای ناکامی های نهایی خود آنها نباشند و ثالثاً بخاطر عدم تمکین مطالبات شخصی و عصبانیت های ناشی از آنها انجام نشده باشند که طبعاً هر سه گزینه، مرضی رضای خداوند نخواهند بود که البته نگارنده بر اساس شناخت شخصی از بسیاری از منتقدین، بسیار بعید می داند که چنین باشند!

آن روزهای آغازین عزل ها و نصب ها، ما گلوهایمان را دریدیم که عزل و نصب های جناحی، سیاسی، ستادی، شهری، فامیلی و  محفلی، درمان دردهای مدیریتی مازندران نیست، اما گوشی شنوای حرف های ما نبود!

آن روزها ما فریادهای خود را بلند کردیم که طبق روش واکسیناسیون ضد اصل پیتر، حداقل اگر نمی توانید در برابر نصب مدیران سفارشی و غیره مقاومت و مخالفت و ممانعت کنید، پس بیایید اینها را با آموزش ها و دوره های کارورزی و نیز الزام و اجبار به راه اندازی اتاق های فکر و جلسات هم اندیشی، با مأموریت هایشان و نیز انتظارات مردم و مقامات ارشد استان، مأنوس و اشنا کنید تا آنها را با مهارت افزایی به محدوده قابل قبول و یا قابل تحمل اعتلای وضعیت دهید، اما بجای پردازش به آنها، ما را چشم غرّه رفته و در برخی جلسات از منتقدین انتقاد و حتی پرخاش کردید!

آن روزها ما گفتیم و نوشتیم و سماجت بخرج دادیم که با گذشت موج اول عزل ها و نصب ها، در موج دوم و موج سوم، طمأنینه بیشتری بخرج داده و راه اشتباه دولت قبل را با رفیق بازی ها و رودر وایسی ها نپیمائید، اما باز هم وقعی به ما ننهاده و در برخی مواقه با رسانه ها قهر و حتی با قوه قهریه برخورد کرده اید!

ما در همه این احوالات و با بصیرت رسانه ای خویش، همه این روزها و حتی روزهای بدتر آینده را نیز می دیدیم و می دانستیم که آش به حدّی شور خواهد شد که داد آشپز هم بلند خواهد شد، اما شما باور نمی کردید!

حالا می گویید مدیری که دارای تفکر جهادی نیست، قادر به تحقق اقتصاد مقاومتی نیست! حالا می گویید که مدیری که ....!! خوب مگر ما در گذشته چه می گفتیم که اعصابتان به هم می ریخت و مثل همین چند روز پیش، زیاده خواهی و روحیه معامله گری و یا دروغ پراکنی یکی دو رسانه مجازی یا مکتوب را بهانه قرار داده و به کل رسانه های مجازی و مکتوب می تاختید و آتشی از عصبانیت و تخریب راه می انداختید که مگر مثلاً اقشاری را بترسانید و دلهایی را بلرزانید!؟ شاید گمانتان بر این بود که با داد و هوارتان، رسانه ها رسالت دینی و اجتماعی خود را روی کول خود گذاشته و فرار را بر قرار ترجیح می دادند!؟ نه هرگز این اتفاق نمی افتد و ما بر اساس رسالت دینی و ولایی خویش، هر وقت که لازم باشد حرف خواهیم زد و با تنویر افکار عمومی، به بیداری اجتماعی جامعه از طریق اطلاع رسانی و آگاهی بخشی، کمک خواهیم کرد و البته این بار هم تقوا و عزت نفس بخرج داده و از ذکر نام مدیرانی که ناکارآمدند، استکاف کرده و به مبهم نکه داشتن اسامی، بسنده می کنیم!

آقایان گرامی! انتقاد از مدیران خودکاشته و خود داشته، تف سر بالا، گل به خودی و نوعی خودزنی است و اینکه الان فصل انتقاد و اولتیماتوم رسانه ای نیست و تردید نکنید که اگر این اولتیماتوم هایی که تعمداً به رسانه ها کشیده شده اند، باب شود، مقامات بالاتر به بهانه لشکری از انتظارات و مطالبات، هشدارها و اولتیماتوم های به مراتب جدی و وسیع تری از شهروندان مازندرانی دریافت خواهند کرد و این اصلاً سنت حسنه ای نیست!

فلذا توصیه ما، اولاً کمک رسانی کارشناسی و امداد و نجات مدیریتی به مدیرانی است که یا خودشان ناشی اند و یا مجموعه تحت امر آنها با آنها خوب همراهی نمی کنند و مسئولیت ها و مأموریت ها در این زلزله های فشارها و مطالبات بر آنها آوارشده اند و ثانیاً یاد بگیریم که بجای این شلوغ بازی ها و فرارهای رو به جلو، باید ضرب العجل های درون جلسه ای و غیررسانه ای را باب کرد و ثالثاً باید از طریق سلسله مراتب کشوری در سازمان ها و وزارتخانه های متبوعه، آنها را مجاب به تحرک هوشمندانه تر و پاسخگویی بیشتر و سریعتر کرد.

اما آنچه که این روزها برای ما مهم تر است و کمتر انجام می پذیرد، توقف عزل ها و نصب های غیرکارشناسانه ای است که متأسفانه حتی برای اندک فرصت های موجود نیز تعصب مدیریتی و کارشناسی وجود ندارد و هنوز هم که هنوز است، جابجایی های احساسی، جایگزین انتصابات کارشناسی می شوند و این در شرایطی است که نظام مدیریتی استان، از سترونی و نازایی عملکردی منصوبین گذشته اش رنج می برد، منصوبینی که هنوز نتوانسته اند کارهای بزرگی را که در شأن مدیریت جهادی باشند، ارائه کنند!

خدا را شکر که استاندار محترم، صادقانه تر از دیگران، از پشت پرده ها و آمارها و عملکردهای نارضایتی آور حرف می زند و حداقل به جزء دخیل دانستن خود در وجود چنین مدیرانی، افکار عمومی را روشن می سازد، اما مشکل ما با سلامت نفس و صداقت مقامات ارشد و مدیران اجرایی استان و شهرستانها حل نمی شود، چرا که در مدیریت، بحثی با عنوان "شخصیت های آفت زده" وجود دارد که در آن به افرادی اشاره می شود که بدون مسئولیت، افراد خوب و قابل قبولی اند، اما در سمت های مدیریتی آنقدر بد عمل کرده و تغییر شخصیت می دهند که دیگر نمی توان حتی به خوبی های گذشته و قبل از مسئولیتشان نیز اشاره مستقل داشت و تنها راه نجات آنها، دورکردن آنها از مسئولیت های بزرگتر از ظرفیت آنهاست!

به هر حال در همین فرصت لازم است به نقش نظارتی نمایندگان محترم مجلس، ائمه محترم جمعه، اصحاب محترم رسانه و قاطبه شهروندان اشاره شود که آنها نیز بدون استفاده از واژه های اولتیماتوم دهنده، به یاری مدیریت استان بشتابند تا در حالیکه در رسانه ها از زبان نرم و لیّن استفاده می کنند، در جلسات اختصاصی، شدت عمل به خرج داده و مدیران کم کار و یا ناآماده را به کار بیشتر وادار کرده و در صورت ناامیدی، از آلترناتیوهای قوی تر که شاید بی جهت در حاشیه نگه داشته شده اند، استفاده گردد.

مازندران که در روزهای نه چندان دور و برای عبور از محورهای کوهستانی و صعب العبور مدیریت، مولّد مدیران ملی بوده است، حقش نیست که در سطوح مدیران ارشد اجرایی استان، از مدیران شهرستانی و یا تازه کار بهره برده و حتی در برخی مواقع و موارد، قادر به عبور از جاده های کفی مدیریت نیز نباشند!

آخر ما متوجه نشدیم که چه کسی باید سر چه کسی داد بزند؟! مقامات استان سر مدیران اجرایی و یا مردم سر مقامات ارشد استان؟ یادمان نرود که مسئولیت ها از مصادیق حق الناس اند و ما باید در پیشگاه خداوند پاسخگو باشیم که بر اساس چه فرمولی، ما برخی از مدیران را شایسته انتصاب تشخیص دادیم در حالیکه عدم احراز صلاحیت آنها اظهر من الشمس بوده است؟!

علیهدا در پایان ضمن اذعان به برخی از انتصابات قوی و قابل اعتماد در استان و تأکید بر حمایت محکم از آنها، از مقامات استانی که نمایندگان دولت محترم تدبیر و امیدند، انتظار می رود بدون توسل به بازارگرمی های رسانه ای، با استفاده از اقتدار مدیریتیِ جایگاهی که در اختیار آنهاست، مدیران اجرایی ناکارآمد و یا کم تحرک را در حلسات کارشناسی، به چالش کشیده و با یقه کشی های منطقی و مستند، حساب کشی مقیاسی و یا انتزاعی کنند و نگذارند که دود آتش سیاست های مدیریتی "بگذار تا بگذرد" آنها، به چشم مردم امیدواری برود که درآمدشان اندک، هزینه های آنها زیاد، فرزندانشان بیکار و گرفتاری های آنها بیشمار است