دوشنبه 22 خرداد 1396-17:1 کد خبر:43537
خبرگزاری فارس گزارش میدهد:
کودکانی که چهرهشان به جای رنگی شدن با بازی کودکانه با دود ماشین و زبالهها سیاه میشود
جهان پُر است از کودکان کاری که به جای رنگی شدن چهرهشان با بازیهای کودکانه با دود ماشین و کثیفی زبالهها چهرهشان سیاه شدهاست.
خزرخبر: جهان پُر است از زیباییهایی که آرام بخش دلهاست؛ زیباییهایی که آسایش را به ذهنها روانه میکند و آرامش را در جان آدمی جای میدهد.
در کنار تمام زیباییهای چشمنواز، گاهی صدای دردی شنیده میشود که چنگ میاندازد بر تمام این آرامشها، دردی که از ناله جانسوز کودکی برخاسته میشود که اندوه را با خود به هر سمتی میکشاند و سنگینی دنیا تماماً بر دوشهایش سنگینی میکند.
کودکان کار همان کودکان جا مانده از کودکی هستند که نه تنها کودکی را نمیفهمند بلکه در همان کودکی بزرگ میشوند و رنگ سختی به خود میگیرند؛ کودکانی که به جای دویدن در کوچه پس کوچههای کودکیشان، در بین مردم پرسه میزنند و عاجزانه از آنها درخواست میکنند که یک فال از آنها بخرند.
کودکانی که بهجای جیغ زدن از روی شیطنت و دویدن میان جویهای کودکانه خود، کنار زبالهها مشغول جدا کردن جعبهها و بطریها هستند؛ کودکانی که بهجای خوردن بستنی کودکی و پاک کردن صورت آبنباتیشان، از دود ماشینها و کثیفی زبالهها چهرهشان سیاه شده است.
12 ژوئن روز جهانی مبارزه با کار کودکان است، روزی که جهان خواهان کودکی کردن کودکان است،در دنیای ما در همین نزدیکی انبوهی از کودکان هستند که بزرگی میکنند و کودکیشان در دنیای پُر از هیاهو گمشده است.
مردانی در پیکر کودک که روحشان سراسر درد و رنج است، خطوط دستان این کودکان، روزگارشان را فریاد میکند؛ کودکانی که برای لقمه نانی یا با زور و تهدید پدر و مادر خود، مجبور میشوند شب و روز خود را در میان کار کردنها بگذرانند.
شاید هیچگاه رنگ آن عروسک و ماشینی که برای کودکان، بزرگترین آرزوی کودکی است را ندیدهاند، شاید هیچگاه ذوق کودکانه دویدن با کفشهایی که از تازگی برقق میزند را حس نکردهباشند و شاید غذا خوردن بر سر سفرههای گرم خانواده و لبخند از ته قلب خانواده را ندیده باشند.
کودکانی که دنیا را با کار کردن میشناسند و گاهی با حسرت به کودکانی که زمین تا آسمان با آنها تفاوت دارند و از صورتشان شادی کودکانه میبارد، نگاه میکنند و ذهن معصومانهشان دلیل این نابرابری را نمیفهمد.
خیابانها، رنگ این کودکان را هر روز به خود میبیند، هر چه گذشت نه تنها از تعداد این کودکان کم نشد بلکه بر شمارشان افزوده شد؛شاید یک موجی بزرگ نیاز است تا تمام زشتیهای این ساحل زندگی را با خود بشوید و محو کند؛ شاید گام من و تو همان موج نجات این کودکان بازمانده از کودکی شود که آرزوی نشستن پشت میز مدرسه و گشودن دفتر کودکی را در دلهایشان پنهان کردهاند.
عدم توجه کافی به کودکانی که آینده کشورمان خواهند بود، تنها نابودی آیندهای است که امروز با دستان خود آن را رقم میزنیم؛ فرهنگسازی درست در خصوص منع کار کردن کودکان و احداث مراکزی برای تحت پوشش قرار دادن آنها میتواند گامی شود که رنگ کودکی به زندگی آنها دهد و آیندهای درخشان را برایشان رقم زند.
کودکانی که شاید با بیتوجهیهای بسیاری روبهرو هستند و گاهی به فراموشی سپرده میشوند؛ توجه مسؤولان استانها به معضل کودکان کار و برداشتن گامی مثبت برای حل مسأله آنها، میتواند کابوس شبهای این کودکان را پایان دهد و دویدن کودکانه را بار دیگر به آنهاا هدیه دهد، دویدن کودکانهای که به فراموشی سپرده شده است.
کاش یاد بگیریم کمی هم میشود با آنها مهربانتر بود، کاش بفهمیم که شاید فقر و گرسنگی یا غفلت و سهلانگاری پدر و مادر آنها باعث شد که امروز این کودکان اینطور زندگی کنند.
کاش هر فردی با هر توانی برای رفع مشکلات اقشار نیازمند و آسیبپذیر جامعه گامی بردارد تا رنگ جهان ما رنگ ایثار شود و تمام کودکان دنیا در هوای کودکی نفس بکشند و فریاد کودکانه سر دهند.