شنبه 17 تير 1396-19:4 کد خبر:43889
خبرگزاری مهر گزارش میدهد:
مردان آهنین ایران فراموششدهاند / حقمان پیکرهای سوخته نیست
گلوگاه شهری است که از آن بهعنوان «دکل بندان» ایران یاد میشود و بیکاری و نیاز معیشتی جوانان را به سمت این حرفه سوق داده است؛ اما این مردان آهنین فراموششدهاند.
خزرخبر: هر بار که از دکل برق بالا میرود، انگار نبردی را آغاز میکند؛ نبردی میان نور و ظلمت! روشنایی که گاه به قیمت جان، حاصل میشود و چشمان نگران مادری به اشکی همیشگی مینشیند، همسری که رنج تنهایی بر سختی گذران زندگیاش افزوده و هراس کودکی، گرفتار شبهای پُرغم یتیمی میشود.
این زندگی یک دکل بند است؛ قهرمان مبارزهای که دستاورد پیروزیاش نیز، یک زندگی پر هول و خطر، درآمدی ناچیز و آیندهای مبهم و نامطمئن است.
دکل بندی حرفهای است که با شهر گلوگاه پیوندی عجیب دارد و به جرأت میتوان گفت که بیشتر دکل بندان کشور از این شهر برخاستهاند؛ سالهاست که تنها مسیر رزق حلال بسیاری از جوانان این شهر، از مسیر پُرمخاطره دکل بندی میگذرد، اشتغالی کمدرآمد، ناایمن و پرخطر که پایانبخش زندگی جوانان این شهر شده و نگرانی مادران، تنهایی همسران و هراس کودکان گلوگاهی، نسل به نسل منتقل میشود.
طعم غربت و مرارت
هرروز در گوشهای از این سرزمین پهناور، بر بلندای دکلهایی که در دشتهای وسیع یا کوهستانهای سرسخت، قد میکشند، دکل بندان طعم غربت را همراه با مرارتهای بیشمار میچشند.
بیکاری و نیاز معیشتی مهمترین عاملی است که جوانان گلوگاهی را به سمت این حرفه میکشاند؛ نیاز مالی، آنها را وادار به پذیرش سختیها و مخاطرات این حرفه میکند، حرفهای که نه ایمنی دارد، نه درآمد مناسب و نه آیندهای مطمئن... حتی صنفی هم برای حمایتشان وجود ندارد.
پنج فرزند دارد اما هنوز هم که از فرزندش حرف میزند، داغش تازه است، مگر میشود که داغ مرگ فرزند کمرنگ شود؟
نگاهش غمی تمامنشدنی دارد، فرزند جوانش را بر اثر دکل بندی ازدستداده و فرزند دیگرش نیز در همین حرفه مشغول است، میگوید: مسئولان وعده میدهند اما تاکنون عملی نشده و نمیدانند این ما هستیم که به خاطر فرزندانمان هرروز میمیریم و زنده میشویم.
این مادر داغدیده میگوید: پیمانکاران نیز تنها به فکر سود خودشان بوده و این فرزندان ما هستند که در سختترین شرایط و با حقوق کم کار میکنند و جانشان نیز در امان نیست.
وی در رابطه با فرزند دیگرش که هنوز در این شغل کار میکند، میگوید: هرچند دوری از فرزند سخت است اما اگر لااقل، اطمینان داشتیم که جانشان درخطر نیست، خاطرمان کمی آسوده بود، اکنون تا هر بار که زنگ بزند و خبر سلامتیاش را بشنوم، نگرانم و دلم پر از آشوب است.
نه ایمنی داریم و نه درآمد
۲۳ سال دارد و یکی از دکل بندان گلوگاهی است که انتخاب این شغل را انتخابی از سر ناچاری میداند و میگوید: بعد از اتمام سربازی به خاطر نبود شغل دیگری وارد این حرفه شده است.
وی میگوید: باوجود مخاطراتی که هرلحظه در این شغل ما را تهدید میکند اما از حداقلهای مزایا نیز محروم هستیم، نه ایمنی داریم و نه درآمد مناسبی که دلمان به آن خوش باشد.
دکل بند دیگر گلوگاهی میگوید: برای لقمهای نان به دورافتاده ترین نقاط ایران میرویم و حتی صنفی هم نداریم که برای مطالبات به حقمان از ما دفاع کند، در کنار مشقت و خطرناک بودن این کار، نگران دریافت حقوق خود نیز باید باشیم، حقوقی که با توجه به شرایط کاری ما و در مقایسه با حقوق همین شغل در دیگر کشورها بسیار ناچیز است و بسیاری از ما حتی بیمه هم نیستیم.
سالهاست شهرستان گلوگاه به دلیل محدودیتهای فراوان از بیکاری و عدم اشتغال برای جوانان رنج میبرد و شهروندان با مشکلات فراوانی درزمینهٔ اشتغال، دست وپنجه نرم میکنند و عدم ایجاد اشتغال، بیکاری و فقر، ساکنان این مناطق را ناگزیر به روی آوردن به شغل پرخطر «دکل بندی» کرده است.
«دکل»، این اسکلت فلزی سالها است که میهمان گلوگاهیها بهعنوان شغل اول و آخر است و نام مردان شجاع گلوگاه با دکل بندی و ساخت این اسکلتهای فلزی آسمانخراش عجین شده و کابوس شب و روزشان از طناب مرگی که از دکلهای آسمانخراش برق و مخابرات آویزان است تا نقاشیهای کودکانه فرزندانشان از دکلهای بزرگ، همه و همه بیانگر محرومیتی است که در این منطقه از کشور در استان مازندران هویدا است.
هنوز آفتاب شعلههایش را بر زمین نگسترانده، مردان آهنین با دنیایی از امید و آرزو دست به کار شده و با حداقل امکاناتی که برای سرهم کردن دکلهای بزرگ برق و مخابرات در اختیاردارند روانه محل کار میشوند.
گرما و سرما برایشان همراه همیشگی است و گرمای ۵۰ درجه جنوب و سرمای طاقتفرسای کوهستانهای سرد کشور برای او که نانش را در دکل بندی جستجو میکند فرقی ندارد؛ هدفش در کنار همه مشقتهای این کار سخت و طاقتفرسا، به دست آوردن لقمه نانی حلال برای خانواده است.
برای ما حتی فکر بالا رفتن از دکلهای بلند چند صدمتری نگرانکننده و پراسترس است اما جوانان گلوگاهی که به دکل بندان ایران معروفاند بالا رفتن از این دکلها برایشان به قولی مثل آب خوردن است.
این مردان آهنین که بارها مرگ، سوختن و قطع عضو عزیزان خود را به چشم دیدهاند سالهای سال است که به دلیل فراهم نبودن شرایط اشتغال مناسب در گلوگاه بهعنوان شرقیترین شهر مازندران به این کار مبادرت میورزند و صبح که آفتاب طلوع نکرده راهی میشوند و مراقب آنها برای اینکه قربانی بعدی شغل مرگبار و پرخطر دکل بندی نباشند؛ تنها دعا و سفارش همسران، فرزندان و خانوادههایشان است.
«بیمه» معضل همیشگی دکل بندان
روی دکلهای بلند کار میکند، غم به دست آوردن یک لقمه نان حلال برای خانواده از چهرهاش نمایان است و باوجود مشکلاتی که سالهای سال با خود به همراه دارد، دوباره راهی دکل بندی در جنوب کشور میشود؛ به امید اینکه با دستپر به خانه بازگردد.
«سعید موجرلو» یکی از هزاران گلوگاهی است که باوجود مشکلات فراوان همچنان این شغل را مهمترین منبع درآمد خود میداند،حدود ۱۵ سال است در این زمینه فعال است و به قول خوش در گرمای طاقتفرسای جنوب و در سرمای استخوان سوز تبریز کارکرده و حتی برای لقمه نانی تا کشورهای حاشیه خزر رفته است، تنها چیزی که در این مدت دیده نشد؛ حق وحقوق کارگران و دکل بندان بوده است.
وی که در یک اتاق و با کمترین امکانات در حال گذران زندگی با زن و فرزندان است، مهمترین مشکل را بیمه و عدم تسویهحساب مناسب و به موقع پیمانکاران اعلام کرد و گفت: حدود ۱۵ سال دکل بندی کردم اما درمجموع ۵ سال هم بیمه ندارم و بسیاری از پیمانکاران لیست بیمه ما را به تأمین اجتماعی ارائه نکردند.
موجرلو با اشاره به اعتبارات تخصیصیافته در سالهای گذشته به شهرستان گلوگاه گفت: ۱۴ میلیارد تومان اعتبار به شهرستان گلوگاه اختصاص یافت اما یک ریال از این اعتبارات برای من و امثال منی که سالهای سال در گرما و سرما کارکردیم و اکنون در برخی فصول از بیکاری رنج میبریم اختصاص پیدا نکرد.
وی با اشاره به عدم تسویهحساب کامل بعد از پایان کار توسط برخی از پیمانکاران گفت: از شخص پیمانکاری از سال ۸۰ تا حالا ۴ میلیون تومان طلب دارم و درمجموع دهها میلیون تومان از پیمانکاران طلب دارم اما یک ریال هم تسویه نشد.
کارتی که برای ما نان نمیشود
وی با اعلام اینکه مشکل بیمه معضل همیشگی دکل بندان است در مورد تشکیل اتحادیه هم گفت: اتحادیه و شرکت تعاونی دکل بندان شکلگرفته و کارت عضویت برای ما صادرشده است اما این کارت که برای ما نان نمیشود و ما نیازمند تضمین مناسب برای آینده خود هستیم.
موجرلو میگوید: از اول صبح و خروسخوان باید بروم برای دکل بندی و در زمستان بدون استراحت گاهی تا غروب مشغول کار دکل بندی هستیم و کوچکترین اشتباه مساوی با مرگ ما و عزیزان همکارمان است اما متأسفانه کمترین توجه به این قشر شده است.
وی معتقد است وقتی برای جوانان گلوگاهی کاری در شهر خودش فراهم نیست و وقتی نه جنگل را داریم و نه دریا را، چارهای جز دکل بندی نداریم اما انتظار داریم مسئولان بر سر قول و قرارهای خود باشند و از دکل بندان حمایت کنند.
موجرلو بار دیگر با اعلام نارضایتی از چگونگی توزیع ۱۴ میلیارد تومان اعتبارات دکل بندان در سالهای گذشته گفت: متأسفانه در برخی از موارد این اعتبار به درستی توزیع نشد و به نوعی حق به حق دار نرسید و نه تنها مشکلات ما برطرف نشد بلکه روزبه روز با افزایش جانباختگان و مجروحان دکل بندی بر مشکلات افزوده میشود.
برافراشتن سختترین سازههای کشور به دست جوانان گلوگاهی
رئیس شرکت تعاونی صنعت برق خزر ساحل گلوگاه که برای حمایت از دکل بندان چند وقتی است فعالیت خود را آغاز کرده از روزهای سخت کاری خود در نیروگاه نکا، جنوب کشور، خارج از کشور و بر فراز دکلهای مختلف برق و مخابرات میگوید.
عباسقلی عظیمی گلوگاهی میگوید: وقتی که بعد از انقلاب خارجیها از ایران رفتند از سال ۶۲ تاکنون جوانان ما نسل به نسل به این کار مبادرت دارند اما با گذشت ۳۰ سال از این اشتغال تنها چیزی که عایدمان شده ترس از دست دادن جوانانمان، سوخته شدن و ناشناس ماندن اجساد آنان بر روی دکلهای برق و معلولیت افراد است.
وی ادامه داد: برافراشتن سختترین سازههای کشور همواره به دست و توان بازوی قوی و اراده پولادین مردان مرد و جوانان گلوگاهی در صنعت برق کشور بوده است و متأسفانه کمترین توجهی به این قشر نشده است و همچنان جوانان و خانوادههای ما با حداقلها زندگی میکنند.
عظیمی با اشاره به وجود ۲۲۰ جانباخته دکل بند در شهرستان گلوگاه معتقد است سهم فرزندان گلوگاه در سازندگی نباید جنازههای سوخته شده فرزندان، چشمان اشکبار و دلهای نگران زن و فرزندانی باشد که همچنان برای یک لقمه نان نگاهشان به آسمانخراشها و دکلهای برق است.
وی میگوید: شهرستان شدیم تا با آرامش بیشتری نسبت به گذشته زندگی و امرارمعاش کنیم اما سهم ما از این شهرستان شدن همان جنازههای سوخته فرزندانمان بر روی دکلهای برق و شناخته نشدن اجساد آنان است و دلمان خوش است که شهرستانیم.
رئیس شرکت تعاونی صنعت برق خزر ساحل گلوگاه که اکنون بیش از ۲ هزار عضو دکل بند دارد در مورد چگونگی توزیع ۱۴ میلیارد تومان اعتبارات تخصیصیافته در بین افراد دکل بند و اعلام نارضایتی برخی از دکل بندان گفت: این مبلغ در ابتدای کار بسیار تعریف شده بود و مقرر شد که بین ۶۹ همسر جانباخته تقسیم شود که درنهایت با برنامهریزی انجامشده بین ۷۱۴ نفر جانباخته، معلول، زخمی و افراد دکل بند توزیع شد و به خانواده ۶۹ نفر جانباخته تنها ۸۰ میلیون تومان بدون دریافت مستمری ماهانه تعلق گرفت.
عظیمی بابیان اینکه بومیسازی اشتغال و به کارگیری خانوادههای جانباختگان به شغلی ایمن از مهمترین انتظار این افراد است، افزود: فرزندان ما روی سیمهای برق مردند و تمام شد اما خانوادههای آنان همچنان از حداقلها محروم هستند و بسیاری از افراد با شکم گرسنه سر بر بالین میگذارند.
وی گفت: شهرستانی که جانباختگان فراوانی را برای سازندگی کشور تقدیم کرده است اکنون خود نیازمند یاری دوباره برای اشتغالزایی بازماندگان جانباختگان و تلاش برای بیمه دکل بندان جدید است.
عظیمی افزود: خانوادههای جانباختگان دکل بندی گلوگاه با تأمین اجتماعی همچنان با گذشت سالها از فوت همسران و سرپرستشان مشکل دارند و به نوعی برای یک روز عدم پرداخت بیمه توسط پیمانکاران در تأمین اجتماعی بیمهشان نگه داشته شد و مستمریشان پرداخت نمیشود.
قصه پر غصه دکل بندان تمامی ندارد
فاطمه کلبادی از خانوادههای دکل بندان گلوگاهی است که نداشتن بیمه و خدمات مختلف رفاهی و اجتماعی را از مشکلات دکل بندان و خانوادههای آنان دانست و یادآور شد: دکل بندی شغلی پرخطر و استرسزا است که با کوچکترین اشتباه فرد با خطر مرگ و معلولیت روبرو است و در زمان خانهنشینی هم نمیتواند حداقلهای مخارج درمان وزندگی خود را تأمین کند.
وی با اعلام اینکه اکنون در هر خانهای چندین نفر از جوانان به کار دکل بندی مبادرت دارند گفت: نگرانیهای خانوادهها از حضور فرزندان و همسران در این کار و عدم رسیدگی به حق وحقوق دکل بندان قصه پر غصهای است که برای دکل بندان تمامی ندارد.
کلبادی با اعلام اینکه بارها اعلام شد که دولت، بیمه دکل بندان گلوگاهی را حل کرده است، افزود: بر اساس اعلام گزارشها و اخبار، میلیاردها تومان به حساب وزارت رفاه واریز شد تا خانواده جانباختگان زیرپوشش قرار بگیرند اما دکل بندان ما حتی از حق بیمه بهعنوان ابتداییترین حق هم محروماند و پیمانکاران در برخی موارد همکاری لازم را انجام نمیدهند.
وی گفت: مهمترین انتظار ما از مسئولان و دولت، رفع مشکلات بیمهای دکل بندان و موظف کردن پیمانکاران به پرداخت مستمری حق بیمه است که سالها است که نادیده گرفته میشود.
چارهای جز دکل بندی نداریم
اکبر عظیمی از دیگر خانوادههای دکل بند گلوگاه هم با اشاره به اینکه از هر خانواده گلوگاهی یک یا دو نفر به این کار اشتغال دارند، گفت: چارهای جز دکل بندی با این وضعیت اشتغال و بیکاری در گلوگاه را نداریم.
وی ادامه داد: سرمایهگذارانی آمدند و سرمایهگذاری کردند و اشتغالزایی از شهرهای دیگر در گلوگاه اتفاق افتاد اما خود فرزندان گلوگاه بهکارگیری نشدند.
عظیمی بیان کرد: اگر در گذشته پدران و برادران ما بهواسطه بیسوادی به دکل بندی آمدند و به همین دلیل به لیست بیمه خود توجه نکردند و از ۱۵ سال بیمه تنها ۵ سال به تأمین اجتماعی گزارش شد و اکنون هم فرزندان در ادامه راهشان به دکل بندی مبادرت دارند اما هستند فرزندانی که تحصیلات تکمیلی و دانشگاهی دارند و میتوانند برای آبادانی این آبوخاک در سنگرهای دیگری جز دکل بندی به کار گرفته شوند و ما حقمان از سازندگی کشور، بدن سوخته پدران و برادرانمان نیست.
عظیمی ادامه داد: آری به قولی ما «دکل بند» زاده شدیم و نقاشی و خط اول ما با دکل بندی پدران و برادرانمان بوده است و چون عاشق این شغل هستیم و به قول شاعر «شرط اول قدم آن است که مجنون باشی» ما هم مجنون این شغل هستیم و دکل بندی جزیی از زندگی عادی ما است اما این زندگی سخت و نفسگیر ما نیازمند توجه ویژه مسئولان است.
وی گفت: اکنون دکل بندانی که در جایجای کشور برای ایجاد آرامش و امنیت در برق و مخابرات تلاش دارند خود از حداقلها محروم ماندهاند و امیدواریم دولت، تأمین اجتماعی و مسئولان ذیربط به داد ما برسند و خانوادههای دکل بند را رها نکنند.
به گزارش مهر، با همه تلاشهای انجامشده توسط مسئولان، بیمهری به دکل بندان درگذشته و غفلت از فراهم کردن حداقلهای ایمنی، دکل بندان را روزبهروز در ورطه جدیدی از مشکلات گرفتار میکند و در مقابل برخی پیمانکاران با نادیده گرفتن حقوحقوق اولیه دکل بندان و پرداخت بهموقع حقوق و مزایا هرروز چابکتر از قبل به فعالیتهای خود ادامه میدهند.
آنچه مهم است ایجاد اشتغال و حمایت از تولید ملی است و یقیناً اگر شغلی مناسب وجود داشته باشد، این افراد مجبور به ادامه اشتغال در شغل پرخطر دکل بندی و به خطر انداختن جان خود نخواهند شد.
ایمنی از مسائل مهم در شغل دکل بندی بوده و این در حالی است که خطرات مختلف عدم استفاده از ایمنی در کار دکل بندان برای جلوگیری از برقگرفتگی و سقوط از ارتفاع هم بارها تذکر داده شد و حوادث مختلفی در طول بیش از ۳۰ سال اشتغال گلوگاهیها در این کار، موجب فوت ۲۲۰ گلوگاهی که برخی سرپرست خانواده بودند در این شهرستان شده است.
باوجود تلاشهای مختلف انجامشده توسط مسئولان برای ایجاد اشتغال مناسب در گلوگاه، نبود کارخانه و صنایع تولیدی در این شهرستان بهعنوان شرقیترین شهر مازندران و شهر مرزی با استان گلستان و سمنان دلیل رشد آمار بیکاری جوانان است.
به دلیل بیتوجهی درزمینهٔ ایجاد اشتغال پایدار در این نقطه از استان مازندران، بسیاری از مردم در این مناطق همچنان از سر ناچاری و برای امرار معاشخود در ادامه راه نیاکان و پدران خود دست به شغل پرخطر دکل بندی میزنند و متأسفانه فرصتهای بالقوه موجود در جنگل، دشت و دریای شهرستان گلوگاه مورداستفاده قرار نمیگیرد.