جمعه 12 دی 1393-10:39 کد خبر:4406
فرامرز درخشنده/کارشناس رسانه کارگری
بازهم تعدیل و اخراج/بغض های درگلو گیرکرده
گرفتن تسهیلات چند میلیاردی به بهانه ایجاد اشتغال بعضی از کارفرما نماها ،آیا صرف تولید می شود که به هربهانه واهی سناریوی تلخ تعدیل و اخراج در مازندران به صورت سریال ادامه میابد و کسی سوال نمی کند که کسان دیگر پاسخ دهند؟
خزرخبر:پشت خط تلفن خانمی با صدایی بغض آلود ، امروز من و شوهرم را کارگزینی شرکت خواست وبرگ تسویه حساب را دستمان گذاشت که به سلامت !!!!
بهانه چه بود؟
عدم بازدهی و زیان دهی شرکت!!!
سابقه کاریتان چند سال بود؟
4سال ونیم!!!
چرا هردو؟
ما تنها نیستیم / بیش از چندین نفر دراین شب عید به حال و روزما افتاده اند.
خدایا،پروردگارا چه باید پاسخ داد؟
مگرمن خبرنگارچه ازدستم برمی آید؟
چرا او به من متوسل شده است؟
مگرمسئولی نیست که پاسخگو باشد؟
مگرنظارتی نیست؟
مگرپشتیبانی نیست؟
کارخانه نه شورایی دارد ونه نماینده کارگری تازه اگر هم باشد یا بصورت فرمایشی نمایشی است و یا امنیتی بر آنان نیست.
بخدا ما نجیب ترین مردم را داریم ولی این نجابت و سربراه بودن تا کی؟
ناهنجاری ها و فساد و فحشا سر منشاء اش از کجااست؟
وقتی استاندار محترم در جلسه کارگروه اشتغال همین هفته پیش اعلام می کند استان مازندران یکی از امن ترین استان های کشور است و ضد امنیت استان بیکاری و بیکارشدن کارگران است،چه کسی این سخنان را آویزه گوشش میکند؟
وقتی ائمه جمعه از تریبون مقدس نمازجمعه اعلام میکنند که در هر خانواده ایی جوانان بیکار تحصیل کرده در مازندران فراوان وجود دارد و آمارطلاق در استان وکشور بدلیل بیکارشدن نان آور خانواده در حال افزایش است چه حاصلی از تریبون های جاری برای از مابهتران بدست می آید؟
آیا ازسفرهای تفریحی خارج به کشور آنان در آخرهفته کاسته میشود؟
رقابت برای خرید ماشین های چندصد میلیونی و ساخت و ساز ویلاهای میلیاردی در اقصی و نقاط استان و ریخت و پاش های پارتی ها ،آیا مربوط به حضورکارگر و زیان دهی کارخانه است؟
مگر نقش کارگر در قیمت تمام شده محصولات کارخانجات چقدر است؟
گرفتن تسهیلات چند میلیاردی به بهانه ایجاد اشتغال بعضی از کارفرما نماها ،آیا صرف تولید می شود که به هربهانه واهی سناریوی تلخ تعدیل و اخراج درمازندران بصورت سریال ادامه میابد و کسی سوال نمیکند که کسان دیگر پاسخ دهند؟
من مینویسم و تکلیف برمن است که بنویسم چون هرچه دارم از صدای بغض آلود در گلو گیرکرده است.
خدای:اچنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشی و ما رستگار