يکشنبه 14 دی 1393-10:39 کد خبر:4421
بی رحمانه ترین قتل های مازندران:
فجیع ترین قتل های دهه 90 در مازندران
به لطف آئین ها و باورهای سنتی، اعتقادات دینی، سبک زندگی خاص و موفقیت نیروی انتظامی در استان، وضعیت امنیتی استان تحت کنترل و رضایت بخش است.
به گزارش خزرخبر و به نقل از وارش نیوز، جنایت و کشتار بخشی جداناپذیر از تاریخ بشر است و هرگز عصری نبوده است که آدمیان کمر به قتل یکدیگر نبسته باشند، دلیل هرچه که بوده، اما به یک نتیجه ختم شده است: مرگ! برخی از جانیان به جزای کارشان رسیده اند و گروهی از چنگال عدالت گریختند، گرچه از عدالت حقیقی هرگز گریزی نیست.
ایران نسبت به بسیاری از کشورهای جهان با میزان جنایت کمتری روبروست، اما با رشد جوامع مدرن و تغییر سبک زندگی ایرانی ها طی سه دهه اخیر قتل های خانوادگی، انتقام گیری، جنایت های اقتصادی و قتل های متاثر از موادمخدر رشد پیدا کرده و وارد فاز جدیدی شده است، همگام با این مسئله پلیس و دیگر نهادهای بازدارنده هم پیشرفت های قابل ملاحظه ای داشته اند و فی المجموع دولت و حکومت در کنترل جنایت موفق بوده است.
نباید فراموش کنیم مبارزه با خشونت طلبی و جنایت همواره سخت ترین کار در نیروهای امنیتی جهان است و در ایران و مازندران نسبت به دیگر استان ها وضع بهتری دارد.
به لطف آئین ها و باورهای سنتی، اعتقادات دینی، سبک زندگی خاص و موفقیت نیروی انتظامی در استان، توانسته ایم کنترل وضعیت را در دست داشته باشیم و نسبت جنایت هایمان در کشور پائین باشد، اما به هر حال آنچنان که گفته شد این اتفاق گریزناپذیر است.
در این گزارش جنایت هایی که در دهه 90 در مازندران رخ داده است را مرور خواهیم کرد،نبودن نام برخی از شهرها به معنای رخ ندادن جنایت در آنها نیست،بلکه در این گزارش ملاک انتخاب؛فجیعترین، عجیب ترین و بی رحمانه ترین جنایات بوده است، برای راحت تر خوانده شدن و جلوگیری از طولانی شدن این گزارش به سه بخش تقسیم شده است که امروز بخش نخست آن را مشاهده می کنید.
قتل جنگل آمل و شایعه حضور خفاش شب
پیدا شدن جسد نیمهجان یک زن در جنگلهای اطراف آمل شایعات زیادی را به همراه داشت.
خبر کشف جسد این زن تقریباً با گسترش خبر و شایعه مربوط به حضور وهابیها و قتل زنان محجبه و نیز حضور خفاش شب در شهرهای مازندران مصادف شد و ترس عجیبی را برای جامعه ایجاد کرد.
در اصل خبر ابتدا شایعه دزدیده شدن یک زن محجبه مطرح شد و پس از پیدا شدن پیکر نیمهجان این زن و مرگ وی سه روز بعد بر اثر شدت ضربات وارد سئوالات زیادی در میان مردم ایجاد و دامنه شایعات گسترش یافت.
ماجرا اما در چند روز بستری شدن زن جوان در بیمارستان 17 شهریور آمل جالبتر شد زیرا شوهر این زن مورد اتهام قرار گرفته بود و به نوعی متهم ردیف اول این ماجرا به شمار میرفت.
چند روز پس از فوت این زن جوان که 35 سال بیشتر نداشت؛ همسرش در بازجوییها لب به اعتراف گشود و به جنایت خود اعتراف کرد.
فرمانده انتظامی شهرستان آمل در این زمینه تصریح کرد: فردی به نام صمد ـ الف 35 ساله با مراجعه به پلیس آگاهی شهرستانی اظهار داشت به اتفاق همسر 35 سالهاش به نام کلثوم ـ م روانه بازار شده بودند که در حین خرید همسرش برای خرید مانتو از وی جدا شده و بعد از گذشت چندین ساعت به منزل مراجعه نکرده است.
پهلوان تصریح کرد: در ادامه تحقیقات مأموران انتظامی شهرستان شاکی پرونده یک روز پس از اعلام مفقود شدن همسرش دست نوشتهای را به پلیس اعلام کرد که در آن افرادی ادعا کرده بودند که همسر وی را به قتل رسانده و وی را در جنگل های آمل رها کردهاند.
وی عنوان داشت: مأموران در رسیدگی به این پرونده بودند که دست نوشته تهدیدآمیز دیگری و پذیرفتن قتل از سوی یک گروه ناشناس که در آن کروکی محل رهایی جسد در آن ذکر شده بود در منزل برادر مقتول کشف میشود.
این مسئول یادآور شد: متعاقب این دست نوشتهها شاکی پرونده برای فریب اذهان عمومی عنوان کرد گروهی از افراد نامعلوم همسرش را ربوده و به قتل رساندهاند و خود وی نیز اقدام به شایعه پراکنی کرده و حتی خبر مربوطه را در برخی سایتهای خبری نیز منتشر کرد.
وی افزود: مأموران بلافاصله به محل اعلام شده اعزام شدند و در مراجعه به محل با پیکر نیمه جان همسر وی روبهرو گشتند و بلافاصله مصدوم به مرکز درمانی انتقال دادند.
فرمانده انتظامی آمل با بیان اینکه با انتقال زن مجروح به بیمارستان و بررسی شواهد به دست آمده کارآگاهان به شاکی مظنون شده و تحقیقات پلیسی را از وی آغاز کردند، گفت: متهم در تحقیقات پلیس صراحتاً به قتل همسر خود اعتراف کرد.
پهلوان افزود: قاتل در تشریح علت ارتکاب به این جنایت گفت به دلیل اختلافات خانوادگی روز حادثه در پی مشاجرهای لفظی با ضربهای به سر همسر خود را بیهوش کرده و سپس با انتقال وی به جنگلهای اطراف شهرستان وی را با همان حال رها کرده است.
جنایت های هولناک مرد شکاک بابلی
در این ماجرا مرد شکاک به همسر خود تهمت ارتباط نامشروع با خواهرزاده خود را زده و در اقدامي از قبل پيشبيني شده با سلاح شكاري از ناحيه قلب همسر و خواهرزاده خود را به قتل رساند.
بنا به گفته اهالي محل اين فرد به دليل اختلاف شديد با خواهرزادهاش به همسرش تهمت ارتباط نامشروع زده و آنها را تهديد به قتل كرده است.
اين فرد كه از چند روز قبل اقدام به خريد سلاح شكاري كرده بود صبح زود جلوي چشمان دختر 17 ساله خود همسرش را به قتل رساند و بعد از آن به منزل خواهرزادهاش كه جنب منزل وي بود رفته و در حالي كه خواهرزادهاش قصد وضو براي نماز صبح را داشته قلب او را نيز نشانه رفته و به قتل رساند.
قتل زوج سالمند به خاطر انگشتر و النگو
صبح 12 آبان سال 92 وقوع جنایتی هولناک در شهر امیرکلای بابل به ماموران پلیس اطلاع داده شد. بررسی های اولیه نشان داد قربانیان این قتل زوج سالمندی به نام های عباسعلی و کلثوم هستند که با ضربه های چاقو و به صورت دلخراشی به قتل رسیده بودند.
بررسی صحنه جنایت نشان داد قاتل یا قاتلین با این زوج آشنایی داشته و پس از ورود به خانه قربانیان آن ها را به قتل رسانده و طلاهای کلثوم را به سرقت برده اند.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی تیمی از ماموران تحقیقات برای کشف راز این جنایت را زیر نظر سرهنگ عظیمی ، رئیس پلیس آگاهی استان مازندران آغاز کردند، تیم پلیسی در ادامه تجسس های خود تحقیقات را بر روی بستگان مقتولین متمرکز کرده و با ردیابی های ویژه پلیسی به یکی از بستگان این زوج مشکوک شدند.
با کشف این سرنخ متهم مورد نظر به اداره آگاهی احضار شد که در بازجویی های اولیه منکر ارتکاب این جنایت شد. کارآگاهان که متوجه تناقض گویی های او شده بودند به بازجویی ها ادامه دادند تا این که مرد جنایتکار لب به اعتراف گشود و گفت: با همدستی فردی به نام کریم 50 ساله این جنایت را مرتکب شدم، شب حادثه پس از اطمینان از این که قربانیان خواب هستند وارد خانه شان شده و آن ها را با ضربه های چاقو به قتل رساندیم سپس 12 النگو و انگشترهای کلثوم را سرقت کرده و از محل گریختیم.
با این اعترافات دومین متهم پرونده نیز دستگیر شد که در بازجویی ها به ارتکاب این قتل اعتراف کرد.
خونبار ترین جنایت بابل در 30 سال اخیر/ سلاخی خانواده توکل
بی شک قتل خانوداده توکل در بابل یکی از فجیع ترین جنایات یک دهه اخیر مازندران بوده است.در این حادثه اعضاي یک خانواده چهار نفره از جمله دو كودك خردسال به طور فجيعي به قتل رسیدند.
ساعت 45/6 دقيقه صبح روز جمعه هفتم آبان ماه دو كارگر ساختماني منزل توكل به نامهاي م ـ س 37 ساله و الف ـ ت 33 ساله اهل و ساكن بابل با مراجعه به منزل توكل به بهانه گرفتن ابزار و آلات ساختماني وارد منزل مسكوني مرتضي توكل شده و زماني كه توكل قصد داشت از انباري منزل وسايل و ابزارآلات بنايي را به اين دو كارگر ساختماني تحويل دهد از پشت به وي حمله كرده و بعد از ضرب و شتم و گذاشتن سيم برق دور گردن توكل، وي را داخل دستشويي خفه كرده و به قتل رساندند.
قاتلان بعد از به قتل رساندن توكل از ترس اينكه مبادا همسر و فرزندان وي آنها را شناسايي كرده باشند به داخل ساختمان رفته و معصومه تابنده همسر توكل را داخل اتاق خوب بعد از زدن يك جسم سخت به سرش به وسيله روسري خفه كردند.
قاتلان همچنين عسل دختر بچه هفت ساله توكل را در حمام طبقه بالا به وسيله ليف حمام خفه كرده و عليرضا پسر11 ساله توكل را در اتاق خواب عسل زير پتو خفه كردند.
قاتلان سنگدل بعد از اين جنايت هولناك از محل حادثه متواري شده تا اينكه با تلاش شبانه روزي و شگردهاي پليسي اين دو قاتل سنگدل ساعت 11 شب چهاردهم آذرماه 89 در منزل مسكونيشان در بابل دستگير و ساعت سه نيمه شب گذشته به جنايت هولناك خويش اعتراف كردند.
جنایتی با 6 مقتول/ بی رحمی در حداعلا
ساعت 3 بامداد 15 بهمن سال 90، پسر جواني در تماس با مرکز فوريت هاي پليسي ساري از قتل اعضاي خانواده اش خبر داد.پس از اين تماس گروهي از کارآگاهان همراه بازپرس ويژه قتل در محل جنايت حاضر و با صحنه اي هولناک روبه رو شدند،در طبقه اول ساختمان جسد نوزاد 14 ماهه خانواده به نام هستي قرار داشت که گلوي او با کارد بريده شده بود.
ماموران همچنين در راه پله با جسد نظيفه 27 ساله روبه رو شدند که ضربه سنگيني به سرش وارد شده بود،ماموران سپس به طبقه دوم ساختمان رفتند و در آنجا با جسد 4 عضو ديگر اين خانواده به نام هاي ابراهيم 26 ساله، محمد 22 ساله، زهرا 21 ساله و امام قلي 20 ساله روبه رو شدند که آن ها نيز با وارد آمدن ضربه سنگيني به سرشان به قتل رسيده بودند.
گروه جنايي در ادامه به تحقيق از پسر 18 ساله خانواده به نام علي پرداختند که موضوع را به پليس اطلاع داده بود، پسر جوان در جريان تحقيقات گفت: 4 سال قبل خواهر و برادرانم از افغانستان به ايران آمدند و با اجاره خانه اي در ساري زندگي خود در اينجا را آغاز کردند.
دو سال قبل هم من به دليل مشکلاتي که در افغانستان داشتم نزد آن ها آمدم و پيش برادرانم مشغول کار شدم، چند روز قبل براي ديدن دوستان و بستگانم به مشهد رفتم، ساعتي قبل وقتي به خانه بازگشتم با جسد 6 عضو خانواده ام روبه رو شدم.
پس از تحقيقات مقدماتي اجساد قربانيان براي تعيين علت اصلي و زمان مرگ به پزشکي قانوني منتقل شد،کارآگاهان در همان ابتدا به حرف ها و رفتار علي مشکوک شدند و تحقيقات خود را روي او متمرکز کردند،نحوه جنايت نشان مي داد اغلب قربانيان در خواب به قتل رسيده اند.
از سوي ديگر آن ها از سوي عامل جنايت غافلگير شده بودند که اين موضوع احتمال وقوع جنايت از سوي يک آشنا را مطرح کرد، با توجه به سرقت نشدن پول و لوازم با ارزش خانه فرضيه جنايت با انگيزه انتقام جويي مطرح شد.
کارآگاهان پليس در جريان تحقيقات خود دريافتند که علي از چند ماه قبل عاشق يک دختر ايراني شده بود که خانواده اش مخالف ازدواج آن ها بودند، از سوي ديگر استعلام از پليس راه نيز نشان داد، ادعاي علي درباره سفر به مشهد درست نيست و آن روز به علت بارش شديد برف جاده بسته شده بود.
در حالي که مظنون اصلي اين جنايت ادعا مي کرد به ديدن دوستان و بستگانش رفته است آن ها در جريان تحقيقات منکر حضور او در مشهد شدند،علي وقتي راز خود را فاش شده ديد با تغيير حرف هايش گفت: آن روز وقتي به مشهد رسيدم برادرم با من تماس گرفت و خواست سريع به ساري برگردم.
من هم بدون ديدن دوستانم بازگشتم، در ادامه دختر نوجواني که متهم به او علاقه مند بود به اداره آگاهي احضار شد که او نيز در اظهاراتش حضور علي در ساري را تاييد کرد،ماموران در بررسي محل جنايت نيز يک ليوان چاي پيدا کردند که متهم ادعا کرد متعلق به ميهمان برادرش است اما انگشت نگاري از آن اثر انگشتان علي روي ليوان را تاييد کرد.
وي ادامه داد: بر اساس تحقيقات علمي و شواهد به دست آمده مطمئن بوديم که علي عامل اصلي اين جنايت است به همين دليل همراه رئيس اداره مبارزه با جرايم جنايي به بازجويي از او پرداختم،علي در ابتدا اظهارات قبلي خود را تکرار کرد اما پس از صحبت هاي روان شناسانه با او، لب به اعتراف گشود و جزئيات جنايت خود را فاش کرد.
پسر 18 ساله درباره انگيزه اش از اين قتل گفت: دو سال قبل به ايران آمدم و نزد برادرانم مشغول به کار شدم اما آن ها به من حقوق نمي دادند. چندي قبل به يک دختر ايراني علاقه مند شدم و مي خواستم با او ازدواج کنم. موضوع را با خانواده ام در ميان گذاشتم اما آن ها مخالفت کردند و گفتند بايد در ولايت خودمان ازدواج کني.
وقتي مخالفت آن ها را ديدم تصميم گرفتم از نزد آن ها بروم و زندگي مستقلي را تشکيل دهم، به همين دليل از برادرانم خواستم حقوق دو سال کار براي آن ها را بدهند اما آن ها دوباره مخالفت کردند و مدعي شدند به جاي حقوق در اين مدت از من نگهداري کرده اند،رفتار آن ها باعث شد تصميم به انتقام بگيرم ،شب حادثه خواهر و برادرانم را با ضربه تبر کشتم.
بعد هم سراغ برادرزاده ام هستي رفتم و گلوي او را با کارد بريدم،رئيس پليس آگاهي استان مازندران با اشاره به بازسازي صحنه جنايت از سوي قاتل گفت: پس از اعترافات عامل جنايت او به محل قتل منتقل شد و در حضور کارآگاهان، بازپرس ويژه قتل ، دادستان مرکز استان و رئيس دادگاه کيفري استان مازندران به تشريح جنايت پرداخت.
او درباره شب حادثه گفت: حدود ساعت دو بامداد جنايت هاي خود را آغاز کردم، ابتدا سراغ امام قلي رفتم و در حالي که خواب بود با تبر ضربه محکمي به سرش زدم، با صداي او محمد از خواب بيدار شد اما قبل از اين که متوجه ماجرا شود او را هم با ضربه اي محکم کشتم، سپس سراغ خواهرم زهرا رفتم ،او در اتاق کناري خواب بود .
قبل از اين که بيدار شود ضربه اي به سرش زدم،سرو صداها باعث بيدار شدن برادر بزرگم ابراهيم شد،او همراه همسر و دخترش در طبقه پايين زندگي مي کردند،او تا پشت در آمد اما وقتي همه جا را ساکت ديد برگشت، در را بازکردم و به او گفتم حال امام قلي بد شده است، وقتي برادرم وارد آپارتمان شد در تاريکي او را هم از پا درآوردم.
براي افشا نشدن جنايت بايد نظيفه را نيز مي کشتم، او را صدا کردم وقتي به راه پله ها آمد از پشت ضربه اي به سرش زدم.خواستم از خانه خارج شوم که صداي گريه هستي را شنيدمT قصد کشتن او را نداشتم.
اما اگر زنده مي ماند کسي نبود از او نگهداري کند، از آشپزخانه کاردي برداشتم و گلوي او را بريدم،پسر جنايتکار ادامه داد: پس از قتل به کنار رودخانه تجن رفتم و کارد، تبر و لباس هاي خوني خود را داخل آب انداختم، سپس به خانه بازگشتم و لباس هايم را عوض کردم، ابتدا به صاحبکارم زنگ زدم که او گفت موضوع را به پليس 110 بگو، آن ها در اين مدت حق مرا خورده بودند و به جز انتقام به چيز ديگري فکر نمي کردم.
کشتن شوهر به روش داعش
در یکی از بی رحمانه ترین جنایت های دهه 90 همسر قاتل زمانی که متوجه رابطه قاتل با فرد دیگری می شود مشاجره ای بین آن دو صورت می گیرد که در همین حین وی دست و پا شوهر خود را بسته و با چاقو برنده ای گردن او را قطع می کند.
به گفته دادستان عمومی و انقلاب آمل این زن که (ص-ت) نام داشت چندین سال قبل رابطه نامشروعی را با شخصی داشت که همسرش متوجه رابطه وی با فرد دیگری می شود،همسر قاتل زمانی که متوجه رابطه (ص-ت) با فرد دیگری می شود مشاجره ای بین آن دو صورت می گیرد که در همین حین محکوم علیه دست و پا همسر خود را بسته و با چاقو برنده ای گردن مازیار همسر خود را قطع می کند.
این زن نهایتا سحرگاه 7 خرداد پای چوبه دار رفت و مادر مقتول حکم قصاص عروس خود را اجرا کرد.
قتل فجیع والدین به دست فرزند برای رسیدن سریعتر به ارث
ساعت 8 صبح روز جمعه 23 سال 92 مرد جواني در تماس با پليس از قتل هولناك پدر و مادرش در ساری خبر داد، در ادامه تيمي از كارآگاهان در محل جنايت حاضر شده و در جريان بررسيها متوجه شدند قربانيان مرد 65 ساله و همسر 61 ساله او هستند كه با ضربههاي چاقو به قتل رسيدهاند.
پسر قربانيان كه موضوع را به پليس اطلاع داده بود در جريان تحقيقات گفت: امروز صبح همراه همسرم براي عيادت از پدر و مادر به خانهشان واقع در خيابان 18 دي ساري آمدم، وقتي وارد خانه شدم با اجساد غرق در خون پدر و مادرم در حالي كه با ضربههاي چاقو به قتل رسيده بودند روبهرو شدم.
در ادامه كارآگاهان به بررسي محل جنايت پرداخته و متوجه شدند عامل يا عاملان جنايت با انگيزه سرقت دست به اين جنايت زدهاند از سوي ديگر به هم ريختگي وسايل خانه نشان ميداد قاتلان در جستوجوي وسيلهيي تمامي وسايل خانه را به هم ريختهاند.
تيم پليسي با بررسي راههاي ورود به خانه دريافت قاتلان با قربانيان خود آشنا بوده و بدون هيچ مقاومتي وارد خانه شدهاند.
ماموران در بررسيهاي خود متوجه شدند پسر قربانيان به نام امير و همسرش به مواد مخدر اعتياد داشته و آنها قبل از آشنايي با هم ازدواج كرده و از همسران سابق خود جدا شده بودند.
از سوي ديگر بررسي سابقه تماس با پليس 110 نشان داد مرد 65 ساله چندي قبل با مركز فوريتهاي پليسي 110 تماس گرفته و درخواست كمك كرده بود، ماموران نيز پس از حضور در محل متوجه شدند پسر معتاد با تهديد چاقو بر اثر توهم مواد مخدر قصد داشته مادرش را به قتل برساند كه با حضور پليس از محل متواري شده بود.
با كشف اين سرنخها تحقيقات روي پسر جوان ادامه يافت و تجسسها نشان داد وي تحت درمان يك دكتر روانشناس بوده كه يك بار نزد دكتر خود اعلام كرده بود قصد كشتن پدرش را دارد.
با كشف اين سرنخها و دلايل پليسي خانه متهمان مورد بازرسي قرار گرفت كه در آنجا بعضي از آثار صحنه جرم از جمله دوربينهاي مداربسته سرقت شده از خانه قربانيان، لباس خون آلود مرد معتاد و نوار چسب خونين كشف شد.
تحقيقات از مرد جوان آغاز و او سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: پدرم چندين مغازه را به نام من كرده بود و عوايد اجاره اين مغازه به حساب من واريز ميشد،او در سند محضري تاكيد كرده بود اين مغازهها پس از مرگ او و مادرم به من برسد به همين خاطر با همسرم تصميم گرفتيم پدر و مادرم را بكشيم تا زودتر به ارثيه خود برسم،روز حادثه به بهانه عيادت به خانه پدر و مادرم رفته و دست و پاي آنها را با چسب بستيم بعد هم با همدستي همسرم آنها را با ضربات چاقو به قتل رسانديم.
با اين اعترافات همسر متهم نيز به همدستي در جنايت اعتراف كرد و گفت: قرار بود چند روز پس از اين جنايت مادر مرا بكشيم و تمام املاكي كه به ما به ارث ميرسد را فروخته و از كشور خارج شويم.
با تكميل تحقيقات متهمان با قرار قانوني روانه زندان شدند تا در دادگاه كيفري پاي ميز محاكمه قرار گيرند، در حالي كه زوج جنايتكار منتظر محاكمه خود بودند، امير در زندان جان خود را از دست داد، با مرگ امير كه عامل اصلي جنايت بود براي او در پرونده قرار موقوفي تعقيب صادر شد.
قتل فجیع جوان دانشجو در جاده آمل
در این جنایت هولناک 4 زورگیر با کشاندن دانشجوی رشته مهندسی معماری به منطقه گاودشت بابل، وی را با ضربات چاقو از پای درآورده بودند.
نیمه شب 20 بهمن ماه سال 90 در حالی که باران شدیدی میآمد و هوا بسیار سرد بود، راننده یک تاکسی بیسیم در مسیر جاده قدیم آمل به بابل پیکر بیجان پسر جوانی را دید که همه لباسش خون آلود بود و در کنار حاشیه گلی جاده روی زمین افتاده بود،راننده تاکسی کنار جاده توقف کرد و خود را بالای سر پسر جوان رساند و دید دیگر نفس نمیکشد، راننده جوان به سرعت مأموران پاسگاه پلیس منطقه را در جریان قرار داد.
در جریان تجسسهای میدانی از لباسهای قربانی یک کارت ویزیت به دست آمد که نام و شماره تلفن دانشکده فنی طبری بابل روی آن دیده میشد، همین سرنخ کافی بود تا مشخص شود که قربانی حادثه «مهدی عرب» نام داشته و از دانشجویان رشته مهندسی معماری این دانشکده بوده است، پلیس که احتمال میداد دوستان قربانی درباره علت قتل وی اطلاعاتی داشته باشند، آنان را تحت تحقیق گرفت.
خانواده مهدی نیز با آگاهی از ماجرای قتل پسرشان در بازجوییها گفتند که مهدی هر روز تا ساعت 10 شب به همراه دوستانش در دفتر کار میکرد و با پایان کار به خانه میآمد، تنها در صورتی که هوا بارانی بود ترجیح میداد به خانه یکی از دوستانش برود،با این ادعاها دوست صمیمی مهدی تحت بازجویی قرار گرفت و ادعا کرد که شب حادثه چون تولد یکی از بستگانش بود مهدی باوجود بارانی بودن هوا تصمیم گرفت به خانه پدریاش در ساری برود.
کارآگاهان جنایی از آنجاییکه مسیر حرکت مهدی تا مکانی که باید سوار خودرو میشد در حوالی بانک رفاه قرار داشت، با دستور بازپرس فیلم دوربینهای مداربسته بانک را مورد بازبینی قرار دادند.
در جریان این بررسیها مشخص شد که قربانی حادثه ساعت 22شب از مقابل محل نصب دوربین عبور کرده و سوار یک پراید سیاه رنگ شده است اما به دلیل فاصله زیاد شناسایی پلاک و مشخصات سرنشینان آن ممکن نبود، با به دست آمدن این سرنخ فرضیه گرفتار آمدن قربانی حادثه در چنگال زورگیران قوت گرفت.
پلیس با طرح این فرضیه درباره وسایلی که در شب حادثه به همراه مهدی بود تحقیق کرده و دریافت که لپتاپ، موبایل و پولهایش به سرقت رفته است. در حالی که به نظر میآمد تحقیقات پلیسی با بنبست روبهرو شده است، مرد جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی بابل ادعا کرد شب حادثه هنگامی که برای رفتن به خانه سوار یک پراید سیاه با چهار سرنشین شده بود، آنان پس از مسافتی با قرار دادن چاقویی زیر گلویش دار و ندارش را به سرقت برده و وی را کتک زدهاند.
با نشانیهایی که این مرد از مشخصات ظاهری سرنشینان پراید در اختیار مأموران قرار داده بود، پلیس توانست رد صاحب خودرو را در یکی از روستاهای اطراف بابل به دست آورد. با شناسایی مخفیگاه این زورگیر، پلیس وی را در خانهاش بازداشت کرد.
مرد زورگیر باوجود اینکه در تحقیقات نخستین هرگونه اطلاعی از ماجرای قتل دانشجوی معماری را نپذیرفت، وقتی دید که مأموران وی را عامل جنایت شناختهاند لب به اعتراف باز کرد و راز سرقت مرگبارش به همراه چند تن از دوستانش را فاش کرد.
وی گفت: شب جنایت در حوالی میدان شهید کشوری بابل برای شکار طعمهای پرسه میزدیم که پسر جوانی توجه ما را به خود جلب کرد، وی را سوار کردیم تا نزدیکی قائمشهر هم بردیم اما در آنجا یکی از همدستانم که در صندلی عقب نشسته بود چاقویی را از زیر لباسهایش بیرون آورده و در پهلوی وی قرار داد،مسیر را تغییر داده و به جاده قدیم آمل به بابل رفتیم، هرچه داشت را گرفته و وی را از خودرو پیاده کردیم.
اما وی مقاومت میکرد، با همدستی دوستانم چند ضربه چاقو به وی زده و پا به فرار گذاشتیم،کارآگاهان که توانسته بودند پرده از راز قتل جوان دانشجو بردارند با اطلاعاتی که مرد زورگیر از سایر همدستانش در اختیارشان قرار داده بود، سه زورگیر جنایتکار دیگر را نیز ردیابی کردند.
پس از مرگ پسر جنايتكار شايعاتي درباره علت مرگ او مطرح شد كه حجتالاسلام مولايي معاونت فرهنگي زندان ساري در اين باره گفت: متهم در بخش كتابخانه زندان كار ميكرد، او داروهايي مصرف ميكرد و تحت درمان متادون قرار داشت،اينكه او دست به خودكشي زده باشد بعيد است، او چند روز قبل نزد من آمده بود و هيچ مشكلي نداشت، تصور ميكنم در مصرف داروهايي كه براي ترك اعتيادش به او داده ميشد زيادهروي كرده و اوردوز كرده باشد.
وي افزود: ماموران زندان وقتي درجريان وخامت حال او قرار گرفتند به سرعت او را به بهداري زندان منتقل كردند اما متاسفانه اقدامات موثر واقع نشده و او فوت كرد، اينكه شايعه شده او در بند زندان انفرادي نگهداري ميشد اصلا درست نيست و ما در زندان بند انفرادي نداريم.