دوشنبه 21 اسفند 1396-9:7 کد خبر:50774

خلق شاهکار جدید در قائم‌شهر:

انتقال تندیس بانوی نگون‌بخت نخ‌ریس به ناکجا آباد /تصاویر

نمی‌دانم شاید پیرزن خسته از ایستادن‌های واهی و بی‌نتیجه به خواب مسئولی آمد و خواست که مجسمه‌اش را بردارند که مردم با دیدنش بیشتر از این جگرسوز نشوند.


به گزارش خزرخبر و به نقل از فارس، بارها و بارها از سرنوشت نساجی‌های سه‌گانه شهرستان قلم زدیم و از نوستالژی صدای سوت که در کل شهر می‌پیچید و نوید زندگی می‌داد گفتیم.

از نساجی مازندران که روزگاری برای خود به قول معروف،« دبدبه و کب‌کبه‌ای داشت» و یک‌تنه در عرصه تولید پارچه و منسوجات می‌تاخت و آوازه‌ی این اسب سرکش در خاورمیانه که نه در سراسر دنیا پیچید و شنیدنی شد.

یک نساجی بود و یک قائم‌شهر، اصلا به همین دلیل قائم‌شهر آن زمان، شهر صنعتی لقب گرفت وگرنه در روزگار امروز شهرم کدام صنعت، کدام کارخانه و کدام شغل قائم‌شهر را شهر صنعتی بنامد.

سوء مدیریت و نابخردی و تاخت‌و‌تاز عده‌ای مرفه بی‌درد نساجی ما را به ورطه نابودی و ورشکستگی کشاند و با خاموش شدن چراغ کارخانه، چراغ خانه‌های شهر هم کم و کم‌سو تر شد تا روزی که دیگر تاریکی تمام خانه را فراگرفت و نان در سفره‌های کارگران این واحد تولیدی خشک شد.

بعد از تعطیلی کارخانه نساجی شماره دو که روزگاری چندهزار کارگر داشت و مأمن جوانان شهر بود، اعضای شورای شهر با به اصطلاح دوستی خاله خرسه خواستند خاطرات نساجی را برای نسل حال زنده نگه دارند و تندیس پیرزن نخ‌ریسی که با یک دست دوک را نگه می‌دارد و با دستی دیگر نخ را می‌تاباند و نگاه به آسمانی دوخته‌است که روزگاری کارگران زیادی به آن نگاه می‌کردند را روبروی پیکر نیمه‌جان نساجی پیر و خسته عَلَم کردند.

وقتی مجسمه این بانوی نخ‌ریس، در مقابل کارخانه نیمه‌جان نساجی شماره دو قائم‌شهر نصب شد، مردم را اُمیدوار کرد که شاید قرار است نساجی دوباره نساجی شود ولی این اتفاق که نیفتاد، قامت نیمه‌جانش هم فروریخت تا پیرزن نخ‌ریس قصه شهر، وصله ناجوری بر پیشانی پرچین کارخانه شود و امروز به لطف مسئولان شهری، تندیس هم از جا کنده شد و به ناکجاآباد منتقل شد.

نمی‌دانم شاید پیرزن خسته از ایستادن‌های واهی و بی‌نتیجه به خواب مسئولی آمد و خواست که مجسمه‌اش را بردارند که مردم با دیدنش بیشتر از این جگرسوز نشوند.

جالب اینجا است در روزگاری که سلفی گرفتن جزء لاینفک زندگی مردم شده است ولی در این یکی دوسالی که بانوی نخ‌ریس مهمان خرابه‌های نساجی و مردم شهر بود کسی هوس نکرد صفحه اینستاگرامش را با عکسی در کنار این بانو پُر کند چراکه اکثر ما یادگاران کارگرانی هستیم که در نساجی خون دل خوردند و جوانی را به پیری دوختند و دیدن این بانو، خاطرات خوش آن زمان را بی‌دلیل برای ما زنده می‌کرد.

براساس این گزارش، حال یک علامت سؤال بزرگ برای شهروندان و ما به وجود آمده که علت آمدن و این‌گونه رخت‌بر بستن بانوی نگون‌بخت نخ‌ریس چه بوده و چه هست.