دوشنبه 13 فروردين 1397-19:53 کد خبر:52053
خبرگزاری فارس گزارش میدهد:
روز طبیعت، کابوس جنگل در روز سیزده فروردین
سیزدهم فروردین ماه به روز طبیعت نامگذاری شدهاست اما آنچه که فراموش شدهاست، توجه به این طبیعت چشمنواز است و مردم روز سیزدهم فروردین ماه را به کابوس طبیعت تبدیل میکند.
خزرخبر: بهار زیبای طبیعت به سیزدهمین روز خود نزدیک شدهاست، روزی که به روز طبیعت نامگذاری شد تا قدر این نعمت زیبای پروردگار را بدانیم و در کنار هم برای حفظ آن بکوشیم.
سیزده بهدر، سیزدهمین روز فروردین ماه است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روز طبیعت نام گرفت و از گذشته تاکنون از جشنهای نوروزی ایرانیان به شمار می رود.
برخی بر این باورند که گذشتگان از آغاز سال نو به مدت دوازده روز، به یاد دوازده ماه سال، جشن نوروز به پا میکردند، پس از آن در سیزدهمین روز به دامان طبیعت و کوه میرفتند تا پایان این عید باستانی را جشن بگیرند و به شادی بپردازند.
برخی دیگر معتقدند که سیزده بهدر، سنتی کهن در بین ایرانیان است، به مناسبت پیروزی ایزدباران بر دیو خشکسالی تا در سال جدید، باران و رحمت الهی بیشتر ببارد و خشکسالی را از طبیعت بزداید.
در گذشته، مردم نیز در این روز از خداوند درخواست سالی پر از باران الهی داشتند و سبزههای سفرههای هفتسین خود را به کنار طبیعت میبردند و از پروردگار، آرزوی سالی پر از خیر و برکت میکردند.
امروزه نیز این رسم زیبا همچنان پابرجا است و مردم در روز سیزدهم فروردین به دل طبیعت پناه میبرند و گرداگرد یکدیگر به شادی میپردازند.
اما آنچه که در کنار این رسم زیبا، فراموش شدهاست، توجه به این طبیعت چشمنواز است که پروردگار در اختیارمان قرار دادهاست، طبیعتی که در روز سیزدهم فروردین با سیلی از جمعیتی مواجه میشود که فراموش میکنند ته مانده شادی خود را با خود همراه کنند و آن را برای درختان و سبزهزارها به یادگار نگذارند، غفلتی که خاری در چشمان جنگل سرسبز میشود و رنگ زمردیش را به سیاهی میکشاند.
فلسفه سیزدهبهدر، توجه به این موهبت الهی است تا به یاد داشته باشیم که آسوده نفس کشیدن خود را مدیون درختانی هستیم که گذشتگان برایمان به یادگار گذاشتهاند و ما نیز باید آن را برای آیندگان خویش حفظ کنیم.
جنگلی که با غفلت انسانها به بیابانی پر از زباله بدل میشود و روز سیزدهم فروردین ماه را به کابوس طبیعت تبدیل میکند، کابوسی که با زبالههای به جامانده و شاخههای شکسته درختان آغاز میشود و چهره خندان سرسبزی را در غمی بزرگ فرو میبرد.
زخمهای حکشده بر پیکر درختان، ناله تنههای تنومندی را به راه میاندازد که گرچه سالیان درازی در برابر طوفانهای روزگار ایستادگی کردند، اما اینک با خنجری که غفلت آدمی را فریاد میکند، زخمهای عمیقی بر استقامتش به یادگار میماند.
خراشهایی که تا ابد بر وجود این طبیعت جاخوش میکند و تنها بیخردی عدهای را به نمایش میگذارد.
در روز طبیعت باید به دامان طبیعت رفت و از این همه زیبایی بهره برد، باید با دیدن جنگل و انبوه درختان، شاکر نعمتهای بیکران پروردگار شد، باید زیبایی را نفس کشید، بیآنکه آسیبی به آن وارد کرد.
در پایان این روز تنها خاطرهای که در دل کوه و جنگل از ما به یادگار میماند، باید جای قدمهای رهگذرانی باشد که در هوای این نعمت الهی، آسوده نفس کشیدند و شاد بودند بدون آنکه زخمی از خود بر دل این تابلوی نقاشی به جای گذارند.
در روز طبیعت هر خانواده با کمی تدبیر میتواند جنگل پاکیزه و درختانی سالم را به تصویر بکشد، درختانی که شادبودن خود و آسوده زیستنمان را مدیون آنانیم، درختانی که ثمره تدبیر امروز ما هستند برای فردای کودکانمان.