شنبه 10 شهريور 1397-12:58 کد خبر:62774
مازندران پناهگاهِ مرفهان:
آقای استاندار، مازندران به قدر کافی هزینه داده است/ بحث مهاجران به استان نیازمند تدبیر است
آقای اسلامی می توانیم بگوییم املاک مازندران را مازندرانی ها باید بخرند، دست کم حالا دیگر می توانیم این حرف را بزنیم و کار را کمی برای غیر مازندرانی ها سخت کنیم.
به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از تیترامروز، در سال های اخیر و هجوم تهرانی ها به مازندران خصوصا شرق استان ( به دلیل ارزان بودن زمین ها ) بسیاری از مناطق بکر و توریستی شهرها از بین رفت، تا مردم متوجه شوند چه کلاه گشادی به سرشان رفته باغات و زمین های خودشان را به ثمن بحث فروخته بودند و از ملاک بودن به سرایدار شدن در ممالک خود تغییر ماهییت دادند، در همین حوالی اگر مسیرمان به جاده نظانی قائمشهر_شیرگاه بی افتد ویلاهای فراوانی رامی بینیم که علاوه بر تخریب بخشی از محیط زیست خاصیت گردشگر پذیر بودن منطقه را نابود کرده اند.
ثروتمندان غیر مازندرانی با عطش وصف ناپذیری هرجا که می توانستند( جنگل، کوه، شهر و روستا ) زمین می خریدند و کاخ تفریحی خود را بنا می نهادند. حالا دیگر قشر مرفه جامعه ایرانی همه چیز داشتند، تنها کمبودشان اقامت تفریحی در بهترین و خوش آب و هوا ترین مناطق کشور بود که به آن هم رسیدند.
سال ها سهم ما از خیل عظیم گردشگران دود بود و ترافیک، املاک و زمین هایمان را به راحتی فروخته ایم و عنقریب ته مانده فرهنگ و زبان مازنی هم در سایه حضور تهرانی ها و اصفهانی ها و خوزستانی ها فراموش می شود.
بی ربط نیست اگر بگوییم در تامیین آب آشامیدنی مسافران هم رفته رفته به مشکل بر خواهیم خورد، جنگل های هیرکانی و مناطق بکر مازندران هم زخمی و رنجور هر روز زخم جدید را تحمل می کند.
مازندران با آن همه منابع، محروم و مظلوم، مانند مجروحی که حالا لبانش هم تشنه است در شمال ایران به زمین افتاده، نه تدبیری برای حل مشکلاتش داریم نه معجزه ای که کمی حالمان را خوب کند، حالارفته رفته به سمت کویر شدن پیش می رویم و بدتر از همه اندک آب مانده در استان را نیز می خواهند به کویر ببرند.
با همه این مشکلات بازهم چالش داریم، مجددا سیل مهاجران به مازندران آغاز شده، شنیده ایم که از سیستان و بلوچستان هم آمده اند تا سهمی در مازندران داشته باشند.
متاسفانه و بدبختانه، کاربری مازندران درحال تغییر است؛ زمانی بحث، بحث ویلا و آخر هفته و تفریح بود حالا اما شمال دارد به پناهگاهی تبدیل میشود برای مردمی که از خشکسالی به ستوه آمدهاند و از ثروتمندان کشور می باشند.
قمیها، کاشانیها، اصفهانیها، خوزستانیها و... . به این لیست میشود استانهای دیگری را هم اضافه کرد، اما ظاهراً سرلیست متعلق به اصفهانیهاست ( همشهریان استاندار مازندران) همه در مازندران از خریداران دست به نقد این استانها میگویند،همان خریدارانی که بلاتردید برای بنا کردن کاخ های تفریحی شان چندین درخت قطع خواهد شد.
محمد اسلامی استاندار مازندران میگوید: جریانی برای مهاجرت به شمال وجود ندارد ولی خرید و فروش انجام میشود و الان به خاطر همین جو، قیمتها بالا رفته و فروشندهای هم نیست.
او هم شنیده است که چنین شایعهای وجود دارد:من هم شنیدهام از سیستان و بلوچستان آمدهاند و در مازندران دنبال زمین میگردند؛ حتی در دو دانگه ساری هم زمین خریدهاند ولی جایی این مسأله ثبت نشده.
البته آیا ما میتوانیم بگوییم املاک مازندران را فقط باید مازندرانیها بخرند؟
بله آقای اسلامی می توانیم بگوییم املاک مازندران را مازندرانی ها باید بخرند، دست کم حالا دیگر می توانیم این حرف را بزنیم، در بدترین شرایط حداقل می توانیم کار را کمی برای غیر مازندرانی ها سخت کنیم، از این بابت که همه تعرفه ها از خرید گرفته تا پروانه ساخت و مالیات برای آنها بیشتر شود، این روشی است که در کشورها پیشرفته دنیا انجام می شود.
مازندرانی ها به قدر کافی هزینه داده اند، حال چرا باید در خیابان های غیر استاندارد و باریک شهرهای مازندران خودروهای بیشتری را تحمل کنیم؟
چرا باید کسانی را که حداقل مقداری در تخریب منابع استانشان دخیل بوده اند به آسانی بپذیریم و اجازه دهیم که سرعت تخریب مازندران افزایش یابد ؟
حالا دیگر این مازندران، مازندران سابق نیست، در کنار بیکاری و هزاران معضل دیگر شوربختانه خشکسالی و بی آبی نیز پنجه بی رحم خود را روی گلوی مازندران گذاشته.
آقای استاندار حساب سرمایه گذاران جداست اما مرفهان بی درد که تنها برای خوشگذرانی و تفریح و فخر فروشی روی زیبایی های مازندران حساب کرده اند باید با سختی ها و هزینه های دیگری مواجه شوند تا حق آب و گِل مازنی محفوظ باشد، این بحث نیازمند تدبیر است، همان تدبیری که سالهاست جای خالی اش احساس می شود، آقای اسلامی موضوع به این سادگی ها نیست، بحث فرهنگ و اقلیم و کاربری مفید مازندران است، نمی توانیم شاهد دردهای جدیدی باشیم.
زنگ خطر برای مازندران به صدا درآمده است، اگر نجنبیم در کنار طبیعت، هویتمان را هم از دست خواهیم داد، اگر مازندران به معنای واقعی نباشد، دیگر مازندرانی بودن معنایی نخواهد داشت، میهمان نوازیم اما نباید بگذاریم به سادگی جنگل، آب،دریا، طبیعت و فرهنگ مازندرانی تهدید و زخمی شود.