خزرتیترخبر: بیشتر ما انسان‌ها یک یا چندبار معجزه و نیروی خارق‌العاده فوق اختیار بشری را دیده یا تجربه کرده‌ایم، گاهی به دلیل کمرنگ شدن اعتقادات و باورهای دینی و سرگرم شدن با دل مشغولی‌های دنیوی از کنار آن به سادگی گذشتیم و گاهی هم درس گرفتیم و بیشتر به نیروی الهی و اراده خداوندی ایمان آوردیم.

بسیاری از ما فکر می‌کنیم به عنوان مثال معجزه فقط آب دریا را در پلک بهم زدنی خشک کردن یا حرارت خورشید را سرد کردن است ولی باید بدانیم که همین که صبح چشمان خود را باز می‌کنیم و سالم و سرحالیم، راحت می‌توانیم بخندیم و دیگران را بخندانیم، از حضور عزیزان‌مان لذت ببریم و یک روز دیگر در زندگی را تجربه کنیم خود یک معجزه است که خالق هستی نصیب‌مان کرده است و باید شاکرش باشیم.

توسل به خدا، کتاب الهی و اهل‌بیت نبوت و امامت هم از معجزاتی است که خداوند متعال به هرشخصی به اندازه ظرفیتش عطا کرده و در این شب‌های عزای حسینی(ع) می‌توان این نزدیکی و قرابت را بیشتر از همیشه حس کرد.

شاید به دلایل دنیوی، گاهی انسان‌ها به‌راحتی از کنار معجزات بگذرند و آن را به پای شانس و اقبال خود بگذارند، یکی برنده شدن در قرعه‌کشی بانک را معجزه می‌داند و دیگری قبولی در امتحانات کنکور با یک رتبه خوب، ولی ماجرای ریحانه کوچولوی گزارش ما سوای این چیزها است و می‌توان گفت خواست و اراده خداوند و صاحب شب‌های خون و عزا دخترک 5 ساله را دوباره به زندگی برگرداند.

سکینه مریخ مادر ریحانه 5 ساله این‌گونه ماجرا را تعریف می‌کند:شب سوم محرم بود و طبق معمول هر شب و فرارسیدن ساعت خواب، به امید فردا خوابیدیم ولی نه من و نه همسرم خبر نداشتیم که خدا چه تقدیری را برای‌مان رقم زده است.

حول و حوش ساعت 12:30 نیمه‌شب بود زنگ در ما را از خواب بیدار کرد و ماجرا از این قرار بود که یک رهگذر با خودرو سواری از خیابان رد می‌شد و دختر بچه‌ای که در آن خودرو بود ریحانه کوچولوی ما را می‌بیند و به پدر و مادرش اشاره می‌کند که یک عروسک آنجا افتاده و همین جمله راننده را وادار به توقف می‌کند.

آنها از خودرو پیاده شدند و به سمت عروسک رفتند و با کمال تعجب دخترکی را می‌بینند که کف خیابان افتاده است، وی را بغل گرفته و زنگ تمام واحدهای ساختمان را به صدا درمی‌آورند و می‌گویند یک دختر بچه داخل خیابان افتاده است و همین جمله سبب می‌شود تا همسایه‌ها و ما سراسیمه به پایین آپارتمان برویم و در کمال ناباوری متوجه شدیم که فرزند ما بوده که در حالت خواب از طبقه سوم رها شده و حتی سقوط از این فاصله هم بیدارش نکرد و همچنان خواب بود.

ریحانه، دختر 5 ساله‌ام، بدون داشتن سابقه قبلی در خواب راه می‌رود و با گذاشتن صندلی خود را به پنجره می‌رساند و بعد از کنار زدن توری از پنجره به بیرون سقوط می‌کند و این در حالی است که منزل ما در طبقه سوم واحد مسکونی قرار داشت، این اتفاق وقتی افتاد که ما هنوز خواب بودیم.

با دیدن این صحنه بلافاصله به ۱۱۵ زنگ زدیم  و ریحانه را با آمبولانس به بیمارستان ولیعصر(ع)قائم‌شهر رساندیم و با درایت پزشکان  و پرستاران شیفت، مراحل اولیه همچون عکس و آزمایش‌های مختلف بر روی سر ریحانه انجام شد که خبر از سالم بودن سر دخترکم داد و فقط لگن و استخوان ران پای چپ وی شکسته بود که بلافاصله به اتاق عمل منتقل و عمل شد.

مادر ریحانه با بیان اینکه که سر و صورت دخترم حتی یک خراش سطحی هم بر نداشته بود، اظهار کرد: در این شب‌های عزیز، خداوند تولدی دوباره به دخترم داد چرا که من تا شب حادثه، معجزه خداوند را فقط در کتاب‌ها خواندم و اعتقاد قلبی چندانی به آن نداشتم ولی با این ماجرا، آن را با تمام وجودم لمس کردم و از خداوند سپاسگزارم که به ما رحم کرد و ریحانه را به ما بخشید.

وی اضافه کرد: حتی پزشکان هم وقتی بر سر بالین ریحانه حاضر شدند و وی را دیدند از شنیدن ماجرا مات و مبهوت ماندند و گفتند غیر از معجزه الهی هیچ عامل دیگری نمی‌توانست دخترمان را نجات دهد.

گویا دخترک 5 ساله در خواب، به هوای سرسره بازی خود را به پنجره می‌رساند و از طبقه سوم به خیابان پرت می‌شود، در حال حاضر ریحانه یوسفی تحت درمان قرار دارد و باید تا چند روز دیگر در بیمارستان بماند ولی حال عمومی وی خوب است.

گاهی ما از یاد خداوند غافل می‌شویم ولی خداوند آن‌قدر بخشنده و مهربان است که اگر بخواهد شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد و دخترک پنج ساله‌ای را بعد از سقوط از طبقه سوم با کمترین جراحات، حیاتی دوباره می‌بخشد.