پنجشنبه 8 آذر 1397-10:41 کد خبر:64329

خبرگزاری فارس گزارش می‌‌دهد:

کسی دلش برای شهر ما نمی‌سوزد/اینجا محمودآباد؛ مردمان لطیف و مدیرانی کم‌لطف

باید برای مجموعه مدیریت شهری محمودآباد خوشحال بود که به نسبت این حجم از ناسپاسی در قبال شهروندانش همچنان مردمانش به بردباری و صبوری و همراهی شهره هستند و به حداقل‎ها قانع‌اند.


خزرتیترخبر: 29 اردیبهشت 1396 مردم محمودآباد با کوله‌باری از درد و خسته از تکرار پای صندوق‎های رأی آمدند تا بار دیگر به حرف‌های بی‌جان عده‌ای را که خود را دلسوخته شهر نشان دادند و آمده بودند به روی کاغذ فصلی نو در محمودآباد بی‌جان رقم بزنند، اعتماد کنند.

بلافاصله پس از تحلیف و حاشیه‌های انتخاب ارکان مدیریت شهری، برخلاف عکس‌های زیبایی که دست در دست هم گره خورده بود و اتحاد و انسجام را به تصویر می‌کشید، خیلی زود با شکافی عمیق که حاکی از فاصله‌ها، اختلاف نظرها و سلیقه‌ها بود فعالیت‌های اعضای پنجمین دوره شورای اسلامی شهر محمودآباد آغاز شد.

محمودآبادی که در طول تاریخ به اندازه کافی زخم‌خورده مرزبندی‌های سیاسی بود، بار دیگر به این بیماری لاعلاج گرفتار شد و درست در لحظه‌هایی که همه چشم‌انتظار این بودند تا فرهیختگان و فرزانه‌های شهر برای تحقق توسعه و آبادانی همه‌جانبه و تحقق محمودآبادی آباد، غبار عقب‌افتادگی و پسماندگی از قطار توسعه نزدیک‌ترین شهر ساحلی شمال کشور به پایتخت مرتفع شود اما در روز سوگند آغاز به کار در شهریورماه 1396 به دو طیف جدا از هم تقسیم شدند.

شهری که داشته‌ها و ظرفیت‌های بالقوه آن در گذشته به مراتب بیشتر از تمامی شهرهای همجوار بود و همه کتاب‎ها و اسناد تاریخی گواه بر این حقیقت دارند، امروز در سایه همین فاصله‎ها روزهای خوبی را سپری نکرده و شاید بهترین تعبیر برای حال و روز این روزهای محمودآباد همان جمله معروف احمد شاملو باشد که می‌گوید: ما همچنان دوره می‎‌کنیم، شب را، روز را و هنوز را».

توسعه در سایه وحدت و همدلی همه ارکان شهر اتفاق می‌افتد؛ توسعه با چنددستگی، اختلاف نظر و سلیقه رابطه‌ای عکس داشته و باید در حوزه شهری از مرزبندی و منافع سیاسی و شخصی فاصله گرفته و به سمت منافع عمومی قدم برداشت.

در محمودآباد تعبیر به‌گونه‌ای دیگر است، امروز با گذشت نزدیک به 500 روز از حضور منتخبین این دوره شورای اسلامی شهر محمودآباد، به‌جای اینکه امید در دل‌ها روشن باشد و برای فردایی بهتر گام برداریم، احساسی مملو از سرافکندگی، سرخوردگی و یأس و ناامیدی و بازنده دوئل زیاده‌خواهی‌های سیاسی شدیم.

به آیندگان بابت تمام این عقب‌افتادگی‌ها چه پاسخی خواهید داشت؟

اوایل آبان‌ماه سال گذشته بود که پس از روزها و ساعت‌ها جلسه و رایزنی و موشکافی برنامه‌ها، خبر انتخاب شهرداری بومی بارقه‎های امید را در دل شهروندان زنده کرد و شهروندان خوشحال از انتخاب شهرداری بومی، چشم‌انتظار حماسه‌ای در شهر بودند، حماسه‌ای که بوی توسعه، رونق، همدلی، آبادانی، صلابت و شور و نشاط داشت و در ذهن‌ها می‌رفت تا محمودآباد را به سرمنزل مقصود برسانند ولی افسوس و صدافسوس که بعد از گذشت 6 ماه باز نغمه جدایی در شهر طنین‌انداز شد و سؤال‌های متعددی در ذهن همگان به‌ وجود آمد که چرا در زمان انتخاب، عینک تیزبینی که در زمان انفصال به چشم زدید، نزدید؟

یک‌بار دیگر می‌خواهم بپرسم با این همه وقفه در کاهش شتاب توسعه شهر، به آیندگان چه پاسخی خواهید داد؟

چندی پیش به روزهای تبلیغات در ایام انتخابات فکر می‌کردم و در آن مقطع چه خوش‌باور بودم که هستند کسانی که این همه هزینه می‎کنند، وقت می‌گذارند و از زندگی شخصی خود می‌زنند تا به من و امثال من به‌عنوان شهروند خدمت کنند؛ قطعاً بهشت برین که وعده خداوند متعال است، برای این عزیزان کم بوده و چه خوش‌باور و ساده بودم که به این چیزها فکر می‌کردم.

همه جای دنیا چالش‌ها و مشکلات را مدیریت می‌کنند ولی در محمودآباد با چالش مدیریت روبه‌رو هستیم و در شورای شهر دوره قبل نزدیک به 5 سرپرست و شهردار، شهرداری محمودآباد به خود دید و در دوره‌های قبل‌تر نیز این چالش استمرار داشت و امروز بعد از دیدن این روزها بر این باورم که نیست کسی که دلِ سوخته‌ای برای محمودآباد داشته باشد و با خود می‌گفتم بگذار برای لحظاتی خود را بگذارم جای آنها و به‌عنوان خادم مردم در پارلمان شهری چه تعهداتی را به شهروندان می‌دادم.

اولین نکته‌ای که به ذهنم رسید این بود در گره‌گشایی و رفع مشکلات مردم و ارائه خدمات به آنان به گرایش سیاسی و طیف اجتماعی و جایگاه‌شان اصلاً توجهی نداشته باشم و منافع حزبی را بر منافع شهر و شهروند ترجیح ندهم چرا که شهروند به من رأی داده نه به علاقه‌مندی و گرایش سیاسی من! چرا که در پوسترهای انتخاباتی‎ام حرفی از گرایش و منافع سیاسی‎ام نزده بودم.

بی‌شک خدمات شهری را در سایه همراهی شهرداری دلسوز به‌طور متوازن همراه با عدالت به همه نقاط شهر توزیع می‌کردم و نگاه نداشتم که در کدام مناطق بیشترین رأی برای تضمین صندلی دور بعد شورا تأثیرگذار است و همچنین این جایگاه که خاستگاه مردمی دارد، باید درب‌ آن به روی مردم باز بوده و زمینه‌های مشارکت، همراهی و همفکری شهروندان را در قالب شورایارهایی پویا فراهم می‌ساختم.

سرم سوت می‌کشد از افکار قشنگ که رنگ رؤیا و خیال دارد و فاصله‌هایی که فریاد از نافرجامی‌ها و بغض دارد و فقط باید برای مجموعه مدیریت شهری محمودآباد خوشحال بود که به نسبت این حجم از ناسپاسی در قبال شهروندانش همچنان مردمانش به بردباری و صبوری و همراهی شهره هستند و به حداقل‎ها قانع‌اند.

قطعاً اگر این عزیزان مسئول در شهری دیگر مسؤولیت داشتند با این حجم از لطف شهروندان مواجه نمی‌شدند، در پایان باید از شهروندان بخواهم یک‌بار دیگر با بصیرت و هوشیاری و تدبیر عقلانی، خود را برای انتخاب‌های بعدی مهیا کنند و چه زیبا گفت شاعر نامی صائب تبریزی:

دشمن دوست‌نما را نتوان کرد علاج

شاخه را مرغ چه داند که قفس خواهد شد