چهارشنبه 15 اسفند 1397-12:54 کد خبر:66229
خبرگزاری فارس گزارش میدهد:
درد دل جمعی از زنان کارگر شرکت دشتناز مازندران
در چهره تک تک این زنان، خستگی و گلایه از سرنوشت موج میزند اما امیدوارانه برای حمایت از فرزندانشان که در خانه انتظارشان را میکشند، بهدنبال حق خود بودند.
خزرتیترخبر:جمعی از زنان کارگر شرکت دشتناز برای دریافت حقوق خودشان به ادارهکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی مراجعه کردند، زنانی که روزگار، آنها را رنجور کرد، زنانی که از کودکی مجبور به کار در دشتناز بودند و الان نیز بهعنوان سرپرست خانوار یا کمکخرج خانه مثل یک مرد کار میکنند، در چهره تک تک این زنان، خستگی و گلایه از سرنوشت موج میزند اما امیدوارانه برای حمایت از فرزندانشان که در خانه انتظارشان را میکشند، بهدنبال حق خود بودند.
باورکردنی نبود، از کار کردن زیاد چهرههایشان پیرتر نشان میداد و رنج باورنکردنی، با گوش سپردن به سخنان این زنان پرتلاش و زحمتکش و ستمی که از سوی پیمانکار و سرکارگرشان بر آنها تحمیل میشد، بهیاد داستانهای کتابها افتادم که هرگز باورشان نکرده بودیم اما امروز با گوشهای خودمان شنیدیم و باور کردیم.
بیکار شدن زنانی که سرپرست خانوار هستند در این گرانی و رکود اقتصادی ضربه سهمگین بر خانوادههای آنان است.
با زنانی که در مقابل ادارهکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی حضور داشتند، به گفتوگو نشستیم.
* با آوردن کارگر از استان گلستان ما را بیکار کردهاند
خانم بهرهدار اظهار کرد:در زمان کار در شالیزار و بلند کردن سینیهای نشا و بردنشان به خزانه و در زمان محصولات دیگر از سمزنی، زنبورزنی، ما زنان مانند مردان کار میکنیم اما با آوردن کارگر از استان گلستان ما را بیکار کردهاند.
وی افزود: کارگرانی که از گلستان میآیند، بیمه نیستند، هر چند سرپرست کارگران بیمه ما را رد نمیکرد.
خدیجه بزی یکی دیگر از کارگران زحمتکش به فارس، گفت: ما 6 ماه اول را در دشتناز در شالیزار کار میکنیم و در 6 ماه دوم در قسمت مرکبات کار میکنیم؛اما کارگران را از استان گلستان میآورد و هر زمانی که دلش بخواهد ما را سرکار میبرد.
وی بیان کرد: از زمانی که بهیاد دارم، پدر، مادر، خواهر و برادرهایم در دشت ناز کار میکردیم، از شرکت دشتناز راضی هستیم اما از پیمانکار کارگران شکایت داریم.
بزی عنوان کرد: سرپرست کارگران، میگوید دوست دارم از استان گلستان کارگر بیاورم، پیمانکار منم و دلم نمیخواهد از دشتناز کارگر بگیرم.
وی خاطرنشان کرد: ما نزدیک به 70 کارگر هستیم که در تابستان به جمعیت ما اضافه میشود؛ در دشتناز کار میکنیم و از بهمنماه بیکار هستیم.
* پایم شکست و بیناییام کم شد
فاطمه مرعشی نیز گفت: از سال 94 در شرکت دشتناز کار میکنم؛ در سال گذشته 93 روز کار کردم اما تنها 25 روز برایم رد کرده است.
وی تصریح کرد: در هنگام کار کردن پایم شکست و بینایی چشمم کم شد اما از پیمانکار شکایت نکردم، الان هم به دلیل ظلمی که به دوستانم شده، شکایت کردم.
خانم سعیدی هم گفت: سالهای زیادی است که در دشتناز کار میکنم، امسال بهدلیل زیاد بودن مرکبات، 2 ماه شبکاری داشتیم، ساعت 3 صبح تا 11 شب در سورتینگ کار میکردیم.
وی ادامه داد: حالا که فشردگی کار در سورتینگ به پایان رسیده، ما را اخراج کردند و از بهمنماه بیکار هستیم، البته از استان گلستان کارگر میآورند.
سعیدی افزود: شوهرم بیمار است و بهطور مداوم نمیتواند کار کند، با این گرانی و قیمت بالا، بیکاری خیلی سخت است، سرپرست کارگران از دیماه حقوق ما را نداده و ما را سرکار نمیبرد.
* تنها 2 سال سابقه بیمه دارم
بانویی دیگر گفت: من از 10 سالگی در دشتناز کار میکنم اما تنها 2 سال سابقه بیمه دارم، بیمه را برای آشنایانشان رد کرده و همه آنها الان بازنشسته شدهاند.
وی بیان کرد: در بالا رفتن از درخت 4 متری که نردبان نداشت، افتادم و دستم شکست، کارگران مرا به بیمارستان بردند اما سرپرست کارگران حتی سراغی از من نگرفت.
وی با بیان اینکه 8 ساعت در روز باید سرپا باشیم، رئیس دشتناز برای ما صندلی گذاشت اما سرپرست کارگران همه صندلیها را جمع کرد، ادامه داد: وقت ناهار ما 10 دقیقه است،روزی 39 هزار تومان میدهد اما اندازه 100 هزار تومان از ما کار میکشد.
وی با عنوان اینکه سرپرست کارگران ما را بدبخت کرده و هرکدام از ما بهدلیل فشار زیاد کار از یک ناراحتی رنج میبریم، افزود: مثل برده از ما کار میکشد، تا یک شب باید در سورتینگ باشیم، اگر هم اعتراض کنیم، تهدید میکند از فردا سرکار نیایید.
* با بیکاری نمیدانم چه کنم!
کارگر دیگری با بغض گفت: 4 سال است که در دشتنار کار میکنم، سرپرست خانوار هستم و دو دختر دارم، با بیکاری در دشتناز نمیدانم چگونه خرج خود و دخترانم را بدهم.
براساس این گزارش، بیکار شدن زنانی که سرپرست خانوار هستند در این گرانی و رکود اقتصادی ضربه سهمگین بر خانوادههای آنان است.