دوشنبه 27 مرداد 1393-0:58 کد خبر:712
صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه
زوم ثبات معیارهای تثبیت و تغییرمدیران جامعه/مدیرانی که رفتند و مدیرانی که ماندند
ما معتقدیم که اگر مدیران ارشد استان و در رأس آنها آقای استاندار با معیار پنجگانه "دانایی، توانایی، تجربه، کارآیی و همراهی" به سراغ عزل و ابقای مدیران گذشته می رفتند و یا یا مابقی را از این پنج فیلتر علمی گذر بدهند، هرگز گرفتار چنین نگاه بن بست گونه ای نمی شوند
خزرخبر و به نقل از انگیزه:در موازات حمایت از عزل و نصب هایی که افکار عمومی فارغ از وابستگی های جناحی و نیز مبتنی بر استقلال فردی و فکری، آنها را پذیرفته و بر استمرار آنها نیز تأکید دارند، باید اذعان داشت که یکی از ابتلائات امروز جامعه ما، در کنار بازتاب های میدانی عزل و نصب هایی که متداول و متعارف شده اند، مسئله نقد و بررسی عملکرد مدیران ارشد کشوری و استانی در تغییر و یا تثبیت مدیران میانی طیف های سیاسی- جناحی پیش از خودشان است که البته گاهی جایجایی و گاهی هم ابقای برخی مدیران گذشته مورد اعتراض و استقبال ستادهای انتخاباتی، رسانه های خبری و تحلیلی، فرهیختگان و نخبگان دانشگاهی و حوزوی و نیز طیف های فعال سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی جامعه قرار می گیرد!
علاوه بر استدلال های اتوکشیده مدیران ارشد در هر دو موضع که کلاً منطقی بودن عملکردشان را تبیین می کنند، افکار عمومی نقل قول هایی را از پشت صحنه ملاقات با اقطاب قدرت مثل نمایندگان محترم و یا ائمه محترم جمعه و دیگران به زبان می آورند که بیشتر از منطقی بودن این اقدامات، داد و ستدهای تعامل گونه را در اذهان تداعی می کنند!
ما معتقدیم که اگر مدیران ارشد استان و در رأس آنها آقای استاندار با معیار پنجگانه "دانایی، توانایی، تجربه، کارآیی و همراهی" به سراغ عزل و ابقای مدیران گذشته می رفتند و یا یا مابقی را از این پنج فیلتر علمی گذر بدهند، هرگز گرفتار چنین نگاه بن بست گونه ای نمی شوند که حالا اعضای ستاد انتخاباتی رئیس جمهور در یکی از شهرها که اتفاقاً در این عزل و نصب ها بطور یکجانبه بیشتر از همه شهرها، سهمیه انتصاب داشته اند، از رئیس جمهور محترم خواهان اعزام هیئتی برای بررسی عملکرد مدیران ارشد استان شوند و یا جلسه قریب الوقوع ستادهای تدبیر و امید سایر شهرهای مازندران احتمالاً برای تعیین میزان بهره مندی اعضاء اعلام شده تا به اهرم فشاری برای افزایش انعطاف به نفع آنها جهت انتصاب چند مهره دیگر تبدیل شود!
دانایی علمی و خلاقیتی، توانایی کاری و فنی، تجربه مدیریتی و ارتباطی، کارآمدی عملیاتی و میدانی و همراهی دیدگاهی و آرمانی و ولایی، مدیران جامعه را ارزشی کرده و تکلیف مدیران ارشد در تعیین تکلیف مدیران میانی روشن تر می شود و ضمن پایان بخشی به تناقضات محتوایی بین مفاهیم و عملکرد طیف موسوم به تدبیر و اعتدال، نگرانی رهبری معظم نیز کاهش خواهد یافت که خدای ناکرده شاهد کنارگذاشتن نیروهای ارزشی جامعه بنام اعتدال نباشیم!
چرا که نیروهای ارزشی جامعه، با تفکر ولایی و جهادی که تنها و تنها به اسلامک و نظام می اندیشند، در اصل حافظان آرمانها و مدافعان واقعی نظام و دستاوردهای نظام اند و ما نمی توانیم نیروهای ارزشی را قربانی بی مهری های احتمالی جناحی با هر نام اعم از اصلاح طلب و اصولگرا و اعتدال کنیم!
اگر چه حقیر به شدت معتقدم که قد استان مازندران بسیار بلندتر از میانگین قد غالب مدیرانی است که در چند سال اخیر بر کرسی های مسئولیت تکیه زده اند و مازندرانی که در سطح ملی دارای این همه سهمیه و جایگاه رفیع مدیریتی است، نباید دچار پدیده شوم قحط الرجالی شود، اما به همین اندازه هم معتقدم که بسیاری از انتصاب های جدید نیز در همان قد و قواره فبلی و شاید هم کوتاه تر از آنها انجام پذیرفته و این، آنی نبود که مردم ما پس از یک تغییر رویکرد انتخاباتی از مدیران جدید انتظار دارند!
متأسفانه برخی مدیران ما فکر می کنند که تغییر رویکرد انتخاباتی مردم به معنای جابجایی یک طیف با طیف دیگر در دو سوی یک جناح و یا در دو جناح متقابل است و به همین خاطر، مسئولیت ها را با حاتم بخشی به یکدیگر تعارف می کنند،، در حالیکه پیام واضح تغییر رویکرد انتخاباتی، اعتراض نرم به سطح توانایی مدیریت در گذشته بوده و آنها فارغ از اندیشه های جناحی طیف های سیاسی، خواهان بهبود امور جامعه و اعتلای معیشتی و رفاهی خویش بوذه و انتظار گره گشایی از مدیران جدید با سلسله انتصابات توانمندنرها دارند!
اتفاقی که به استناد آنالیز سالهای اخیر، کمتر ملاحظه شده و چرخه ی تکرار بکارگیری همین فعالان ستادی و جناحی در هر سطحی، موجب استیصال مردم در انتخابات بعدی و طبعاً کاهش نرخ مشارکت خواهد شد و متأسفانه تنها دغدغه ای که در طرفین پیروز انتخابات مشاهده نمی شود، همین دغدغه ی احتمال کاهش استقبال مردمی از انتخابات های آتی بخاطر ضعف کارآمدی انتصاب های جدید است، در حالیکه رهبری معظم انقلاب، فراتر از شادی ها و غم های طرفین پیروز و ناکام انتخابات، بزرگترین برگ برنده هر انتخابات را حماسه حضور و افزایش نرخ مشارکت مردم می دانند!
برداشت حقیر از مفهوم واژه اعتدال، فراتر از واقعیت عینی اعتدالی است که گاهی تا مرزهای افراط و گاهی هم تا مرزهای تفریط جابجا شده و ذائقه ها را تلخ می کند و اگر اینگونه رفتارها تعمدی باشد، ناقض تعهد و صداقتی است که در ایام انتخابات، قولش را به مردم داده اند و اگر ناشی از غفلت است، ما باید شاهد تأثیر مشهود این همه تذکرات آشکار رسانه ای خود در بهبود سطح تصمیمات و مصوبات مدیران باشیم!
البته گاهی پذیرفتنی است که مدیران ارشد ما مجبور می شوند که هم مدیران ضعیف را جابجا کنند و هم نیروی توانمندی را در دسترس ندارند و لاجرم به برخی مدیران فاقد برخی از این معیارهای پنجگانه اعتماد می کنند، اما این تنها در قانون استثناءها می گنجد و کاملاً باید معدود و اتفاقی باشد و اگر بنا به هر دلیلی تبدیل به قاعده شده و عادت شود، دیگر نمی توان از آنها به اغماض گذشت!
نقل است که شاه حسین اردنی در تمام سفرها نخست وزیر خود بنام بدرالدین را با خود همسفر می کرد و کشور را بدون مسئول ارشد می گذاشت، از او پرسیدند چرا نخست وزیر را با خود همسفر می کنی؟ گفت: می ترسم او در غیاب من کودتا کند و قدرت را از چنگ من خارج سازد! به او گفته شد که اگر اینگونه است، چرا او را عزل نمی کنی؟ پاسخ داد: چون از بدرالدین قوی تر ندارم که هم مشکلات مردم را حل کند و هم بر وجهه حکومت من بیفزاید!!
فراتر از صحت و سقم این داستان معنی مضاعفش می تواند این باشد که انتصاب و یا ابقای افراد قوی در نهایت به اقتدار مدیریتی مدیران ارشد در افکار عمومی می انجامد و کیاست مؤمنانه اقتضاء می کند که مدیران ارشد با معیارهای علمی و اسلامی با این مقوله مواجه شده و دلشان را به جایجایی به هر قیمتی خوش نکنند که این مسئله یا موجب کاهش مشارکت و یا منجر به تغییر چندباره رویکرد انتخاباتی به سمت سایر طیف های سیاسی خودی در جامعه می گردد.
به هر حال مردم ما از کنارگذاشتن مدیران ناتوان و در همین راستا از ابقای مدیران توانمندانی که بدون فریب های ریاکارانه رضایت آنها را جلب کرده و به دلگرمی آنها افزوده و ذائقه آنها را شیرین کرده اند، بسیار خوشحال می شوند و از مدیران ارشد جامعه نیز جز این انتظاری ندارند.
در پایان تأکید می شود که معیارهای پنجگانه فوف الاشاره بایستی در مقیاس تطبیقی با نیازهای روز جامعه و نیز شعارهای استراتژیک سال که از سوی رهبری معظم انقلاب تبیین شده اند، مورد اندازه گیری واقع شده و طبعاً جامعه نیاز به افکار، مهارتها و کارآمدی های نو دارد که در فرمول پیچیده امروز مدیریت جامعه جوابگو باشد!