يکشنبه 27 بهمن 1398-14:29 کد خبر:74319

عبارت گزارش می دهد:

کاندیداهایی که از فضا آمده اند ! / وعده و وعیدهای اقتصادی عجیب و ماجرای حاکم و چوپان

با داغ شدن تبلیغات انتخاباتی وعده و وعیدهای نامزدهای نمایندگی، هم داغ تر شده است كه با نگاهی به سخنان آنها این حقیقت بدست می آید كه عمده این وعده‌ها و وعیدها با محور قرار دادن مسائل اقتصادی مردم دنبال می شود.


خزرتیترخبر: انتخاب كردن، حقی كه حدود 110 سال پیش به مردمی داده شد كه برای نخستین بار پارلمانی را تجربه می كردند كه صندلی های آن با خون افرادی چون ملك المتكلمین و صوراسرافیل نه اینكه قرمز بلكه سبز شد و ریشه زد تا دموكراسی در این كشور كهن به بار بنشیند.

از این رو آمد و شد این نهاد قانونگذار در طی سال های پر فرازو نشیب حوادثی به خود دیده كه چه بسا نشستن بر صندلی های سبز آن و دفاع از حقوق ملت را باید به مثابه حق الناسی دانست كه باید به دوش گرفت و این كارلیاقتی می خواهد كه جز با تایید همین ملت امكان پذیر نخواهد بود.

با داغ شدن تبلیغات انتخاباتی وعده و وعیدهای نامزدهای نمایندگی، هم داغ تر و چه بسا رنگین تر شده است كه با نگاهی به سخنان آنها این حقیقت بدست می آید كه عمده این وعده‌ها و وعیدها با محور قرار دادن مسائل اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی مردم دنبال می شود چرا كه به دلیل مشكلات اقتصادی چند سال اخیر، تحریم‌های بین‌المللی و همچنین ركود حاكم بر اقتصاد ایران در طول این سال‌ها، این موضوع ابعاد پررنگ‌تری به خود گرفته و بیشتر جریان‌ها و داوطلبان نمایندگی وعده‌های اقتصادی و بهبود وضعیت رفاهی مردم را در دستور كار خود قرار داده‌اند.

انتخابات، فرایند سیاسی‌ای است که با وعده و وعید‌های سیاسی گره خورده است. وعده و وعیدهایی که اساس جریان‌ تبلیغاتی کاندیداها را تشکیل می‌دهد.

این جریان وعده دادن‌ها از مدت‌ها قبل از ثبت نام انتخابات آغاز می‌شود و بعضاً دیده شده است که تا یک روز قبل از انتخابات نیز ادامه یافته است، در تمامی انتخابات‌ها اعم از ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا شاهد این جریان تبلیغاتی هستیم.

البته در بسیاری از موارد، وعده‌هایی که از سوی کاندیداها به مردم داده می‌شود در حد شعار باقی مانده و نتیجه‌ای از آن حاصل نمی‌شود. برخی از افراد، پس از پیروزی در انتخابات و تکیه بر کرسی نمایندگی مجلس، وعده‌هایی که به هنگام تبلیغات به مردم داده‌اند را فراموش کرده و در واقع مردم را فریب می‌دهند که نمونه‌ای بارز از خلف وعده به عنوان یکی از ناپسندترین کارها از منظر قرآن کریم است.

خداوند متعال در قرآن کریم درباره اهمیت وفای به عهد می‌فرمایند: «وَ بِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُوا ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ به عهد الهی وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده است تا متذکر شوید»

عده ای راه افتاده اند و وعده های عجیبشان را بدون درنظر گرفتن شرایط امروز مملکت یکی یکی خرج این مردم بیچاره می کنند مردم هم که این روزها از خبرها و واقعیات ناراحت کننده سیر شده اند چنان دل به حرف های این آقایان و خانم ها می بندند که انگار یادشان رفته که نفر قبلی نیز با همین وعده و وعیدها به بهارستان رفت و شد آن چه شد...

کسی نیست به آن ها بگوید وقتی از صادرات و تجارت جهانی صحبت می کنید سری به تجار بزنید و اصل مطلب را از آنان جویا شوید، کسانی که میلیاردها ارز وارد مملکت می کردند اما این روزها با تحریم های ناجوانمردانه ایالات متحده حتی در جابجایی چند صد میلیون پول بین بانک های ایرانی و خارجی مانده اند.

آیا سردخانه ها و سورتینگ های مجهزی که از آن برای دلبری از کشاورزان اسم می برند بدون تجهیزات خارجی امکان ساخت دارد؟ چگونه این تجهیزات عظیم را وارد می کنند؟ بد نیست از شهردار تنکابن جویا شوند که برای آوردن یک دستگاه تبدیل پسماند چند ماه و چقدر انرژی صرف کرد و از چه راه هایی برای دور زدن تحریم ها استفاده کرد تا بعد از مدت ها تاخیر با چاشنی شانس بتواند این دستگاه را به ایران بیاورد.

بد نیست وقتی وعده می دهید به این مسائل هم اشاره کنیدو تمام افرادی که در بهارستان هستند در درجه اول سخنورانی قهارند پس شما چیز بیشتری از این نشان دهید شاید ما هم به شما امیدوار شدیم!

داوود سوری در یکی از یادداشت های خود می گوید: سال‌هــا پیش، زمان تحصیل در خارج از کشور، برنامــه تلویزیونی را از شبکه‌ای محلی تماشا می‌کردم که در آن از مردم شهــر در مورد حمایت دولت از طرحی آموزشی نظرخواهــی می‌شد.

اولین واکنش بیش از ۷۵ درصد از پاسخ‌دهندگان این بود که «دولت از چه محلی می‌خواهد منابع مالی اجرای این طرح را تامین کند؟» این سوال دومین یا سومین عکس‌العمل سایر مصاحبه‌‌شوندگان نیز بود. به تعبیــری آن مردم قبل از موافقت یا مخالفت با طرح می‌خواستند بدانند دولت چگونه آن طرح را تامین مالــی و اجرا می‌کند؟

این تفاوت بزرگ مردم ما و سایر کشورهای پیشرفته ی جهان است. چراکه آنان به خوبی می‌دانند که اگــر قرار باشد دولت کاری انجام دهد یا باید هزینه آن را از مردم دریافت کند یا با کاهش دیگــر خدمات، هزینه آن را جبران کند؛ به قول معروف «دولت که از جیب پدرش خرج نمی‌کند».

 آرزو کنیم که ای کاش مردم ما نیــز قبل از بــاور چند برابر شدن یارانه، دو برابر شدن درآمد در عرض چهار سال و اشتغال چند میلیونی و هزاران وعده شیرین دیگر از این مدعیان بپرسند که چگونه می‌خواهید این کار را انجام دهید؟ از کجا منابع مالی یارانه چند برابر و کارانه بیکاری را تهیه می‌کنید؟ سرمایه لازم برای تحقق نرخ رشد اقتصادی بالای 20 درصد و اشتغال میلیونی را چگونه تامین می‌کنید؟

جادو که نمی‌خواهند بکنند، از جیب خودشان هم که نمی‌خواهند خرج کنند، حتما برنامه‌ای دارند، پس چرا نپرسیم که آن برنامه چیست و به جای رای به شعار و ادعا، به برنامه رای بدهیم؟چطور فردی که تا چند روز مانده به ثبت‌نام حتی از نامزد شدن خود مطمئن نیست و در یک‌ماه باقیمانده نیز درگیر رقابت‌های انتخاباتی است، می‌تواند برنامه‌ای سازگار برای تحقق وعده‌هایی که احتمالا پس از ثبت‌نام به ذهنش رسیده است، داشته باشد؟

البته آنهــا نیز غالبا ارائه برنامه را به پس از پیروزی حواله می‌دهند. اگر پیروز شدند که پس از مدتی طلبکار می‌شوند که برنامه داشتیم، ولی «نمی‌گذارند» یا «نگذاشتند» و اگر هم پیروز نشدند، همواره مدعی باقی می‌مانند.

اما ما مردم وظیفه داریم همانند خرید اتومبیل که تا آن را کاملا بازدید نکنیم، سوار نشویم و به کارشناس نشان ندهیم، ریالی به فروشنده نمی‌پردازیم تا شناخت کافی از نامزدهای ریاست‌جمهوری پیدا نکرده‌ایم و سیاست‌ها و برنامه‌های آنها را بررسی نکرده‌ایم به آنها رای ندهیم و به وعده و وعیدها دلخوش نکنیم که به‌راحتی حاشا می‌شوند.

حکایتی وجود دارد که می گوید  روزی چوپانی حاکم شهر را در صحرا دید، جلو رفت و در وصف حاکم شعری سرود، حاکم سرمست از شعر به چوپان گفت که روز بعد به قصر مراجعه کند و صد سکه بستاند، چوپان خوش باور از روز بعد هر روز به قصر مراجعه می‌کرد شاید صد سکه را بگیرد، اما نگهبانان مانع ورود او می‌شدند تا روزی حاکم را در حال خروج از قصر دید و موضوع صد سکه را یادآوری کرد.

حاکم نیز به او گفت که آن روز تو شعری گفتی ما خوشمان آمد و ما هم وعده‌ای دادیم تو خوشت آمد پس بی‌حساب هستیم، صد سکه را فراموش کن! نتیجه اخلاقــی: اگــر می‌خواهیم چنین جوابی را از نمایندگان آینده نشنویم ارزش رای خود را به‌اندازه یک شعر متملقانه پایین نیاوریم.