پنجشنبه 6 شهريور 1393-15:16 کد خبر:781

حسن رمضانزاده/کارشناس فرهنگی و رسانه ای

ضعف استراتژیک مدیریتی در مازندران

در این برهه زمانی به افرادی در رأس نیازمند است که شخصیت  حقوقی و هویت  شغلی و تخصصی با درایت و توانمندی مدیریتی و ثبات سیاسی و اقتدار لازمه مدیریتی و دارا بودن علوم کلامی و فنون روز رسانه ای تقارن و همگرا باشد.


خزرخبر:مدیریت در نظام اداری یک اصلی بر خواسته از فن ، شخصیت ، کارآمدی با سطوح علمی و داریت فردی ، بیان شده است ، در نظام های وابسته استبدادی مدیریت رابط تک سویه و محل اعمال قدرت بالا دستی بر اقشار مردمی جامعه محسوب می شود اما در نظام مردمی و با شاخصه دمکراسی، مدیریت گذرگاه مطالبات مردمی و پایگاه امین برای اجرایی کردن قوانین و بخشنامه های مسئولان برای خدمات دهی بهینه در جهت تعالی جامعه سیاسی است .

به طور کلی نظام اداری و سیاسی اعم از سازمان ها و نهاد های کوچک و بزرگ در سطوح مختلف منطقه ای ، محلی و بین المللی بر سه محور اصلی استوار است که مدیران باید به این محورها توجه کنند، این محور ها عبارتند از قانون ، اعتبارات ، مدیریت پایدار.

اگر مدیریت خرد و کلان با همسو کردن فی مابین اعتبارات و قانونمداری که رکن اصلی مدیریت است ، می تواند بزرگ ترین چالش را به بهترین فرصت برای توسعه تبدیل کند ، تامین و استفاده بهینه نیروی انسانی ، تامین تجهیزات و امکانات لازم ، توسعه سازمان در جهت خدمات دهی مناسب به مخاطب ، رضایتمندی مردمی و... از جمله فرصت های به دست آمده در سایه این نوع استراتژیک مدیریتی است .

اما متاسفانه با کمی تامل به برخی مدیران اعم از ارشد و میانی به طور منطقه ای از جمله مازندران در سال های اخیر به ویژه در این دوره شاهد نوعی نزاع های سیاسی و مدیریت کوچه بازاری و روزمرگی هستیم که نهایت و غایت آن ضربه زدن به اهداف یک نظام هدفمند اداری  در این استان است ،چرا که مدیریت در جایگاه خود نقش یک نطام مهندسی و پزشکی برای مو شکافی مسائل و امور و چالش ها و تبدیل آن به شرایط مطلوب برای روند توسعه جامعه داراست  . امروز مازندران با دارا بودن ظرفیت های بالای نقدینگی در سایه توجه به صنایع از جمله صنعت گردشگری و توریستی ، صنایع تبدیلی و داشتن نیروهای مجرب و توانمند در همه حوزه ها متاسفانه به دلیل نبود یک استراتژیک مدیریت ارشد و کج سلیقگی و نبود همگرایی جامعه مدیران و مسئولان ، ضربات جبران ناپذیر وارده شده است .

عدم ثبات سیاسی در مدیریت ، بی تدبیری در برنامه ریزی های کلان و القای تفکر فردی و عدم وجود خرد جمعی و کارشناسی در این حوزه ، نبود افق و چشم انداز 30 ساله یا 50 ساله در برنامه های توسعه محور در همه عرصه ، عزل و نصب های ناپایدار و سیاسی مدیران میانی و حتی کلان در سطوح مختلف استان   و عدم توجه به تخصص و شایسته سالاری ، اعمال سلایق حزبی و تشکیلاتی صرفا واحد سیاسی  در تصمیات کلان ، برگزاری همایش ها و سمینار های ابتر و صرفا جهت کسب منافع و عملکردی ، نبود دبیر خانه های دائمی در همه عرصه ها جهت پیگیری مصوبات برای اجرایی کردن مطالبات مردمی ، نبود اتاق فکر و عدم به کار گیری کارشناسان نخبه و فرهیخته ، عدم توجه به نیازهای مردمی به خصوص در حوزه جوان در زمینه اشتغال ،مسکن ،ازدواج ، عدم جوانگرایی در مدیریت، جابه جایی اتوبوسی مدیران ،  وصدها موارد دیگر از جمله آسیب های است که مدیریت مازندران به آن  مبتلا است...

با این توصیف مازندران در این برهه زمانی به افرادی در رأس نیازمند است که شخصیت  حقوقی و هویت  شغلی و تخصصی   با درایت و توانمندی مدیریتی و ثبات سیاسی و اقتدار لازمه مدیریتی و دارا بودن علوم کلامی و فنون روزه رسانه ای تقارن و همگرا باشد، چرا که با گماردن این نوع مدیریت و نگاه مردم محور در مازندران می تواند موجب اضمحلال  پدیده های زشت مثل زیرآب زنی های سیاسی و اداری، رشوه گیری، پارتی بازی، عدم رعایت کرامت ارباب رجوع، بی توجهی به قوانین و مقررات، عدم کاهش هزینه ها و ولخرجی های  وولنگاری های غیرضروری، بی توجهی به درست استفاده کردن از بیت المال و حقوق حقه مردم  ، نزاع های سیاسی و رسانه ای ، انتصابات سلیقی و تک قطبی ، نابه هنجارهای اجتماعی در جامعه اداری و حتی مردمی و... را کاهش دهد .     

خلاصه این که انتظار مردم مازندران از  مسئولان و دولتمردان عزیز دولت تدبیر و امید این است که مدیریت ارشد و میانی استان مدیرانی متعهد، با مسئولیت و انقلابی و مذهبی و مردم محور  باشند زیرا کارنامه مثبت کاری آنها مطمئناً سد راه توطئه های آشکار و پنهان و زیرآبی برای توسعه استان مظلوم و محروم مازندران خواهد بود اگرچه این بزرگوران که مدیران ارشد استان هستند هم مرد علم و عمل اند و جزو زحمات کشان و خادم انقلابی و مذهبی نظام و منظور و هدف ،انتخاب مدیران آینده برای مازنی هاست .