آخرین عناوین

دوشنبه 29 ارديبهشت 1393-13:35 کد خبر:171

صادقعلی رنجبر

( مازندران ) قربانی مدیریت اولین ها در تمامی دولت ها !

راستی با امسال، چند سال است که ما حداقل در مازندران، زمان مفید ماههای اول سال را از دست می دهیم و باز هم در فصل پایانی سال تازه به یاد فرصت های از دست رفته افتاده و...


راستی با امسال، چند سال است که ما حداقل در مازندران، زمان مفید ماههای اول سال را از دست می دهیم و باز هم در فصل پایانی سال تازه به یاد فرصت های از دست رفته افتاده و می خواهیم جبران مافات کنیم، اما یادمان باشد که زمان مثل همیشه، خیلی زود برای بسیاری از کارها دیر می شود و ما را خسارت دیده و مغبون به دادگاه نگاه تلخ مردم و قضاوت سخت افکار عمومی خواهد سپرد!...

 

خزرخبر- در نظام طبیعت سیستمی وجود دارد که در آن زمین، نباتات و بسیاری از حیوانات و موجودات خاص دیگر در فصل سرد و یخبندان زمستان به خوابی عمیق شبیه مرگ و نابودی و موسوم به خواب زمستانی فرو رفته و برای شکوفایی در فصل بهار، یک استراحت مطلق چند ماهه را پشت سر می گذارند و البته این پدیده در باره انسان بطور مطلق و برخی از حیوانات و نباتات و حتی بخش هایی از زمین نیز مصداق نداشته و زندگی همچنان استمرار می یابد و از این گذشته، ما هرگز در باره هیچ موجود زنده ای با پدیده خواب بهاری مواجه نبوده و نیستیم!

با استفاده از این پدیده طبیعی متذکر می شوم که دو ماه آغازین سال ۱۳۹۳ که از سوی مقام معظم رهبری به سال فرهنگ و اقتصاد با عزم ملی و مدیریت جهادی نامگذاری شد، به سرعت برق و باد گذشت و ما بدون آنکه درک درستی از سرعت بسیار زیاد گذر زمان داشته باشیم، در طرفه العینی عازم خرداد شده ایم و تردید نباید کرد که به همین سرعت و شاید هم بیشتر به اسفند ۹۳ نیز خواهیم رسید و تا بخواهیم به خود آمده و بجنبیم، بسیاری از فرصتها را از دست داده و باز هم چشم امید به مرکب آینده ای می دوزیم که مسلماً همچون گذشته، به تن پرورها سواری نخواهد داد!

راستی با امسال، چند سال است که ما حداقل در مازندران، زمان مفید ماههای اول سال را از دست می دهیم و باز هم در فصل پایانی سال تازه به یاد فرصت های از دست رفته افتاده و می خواهیم جبران مافات کنیم، اما یادمان باشد که زمان مثل همیشه، خیلی زود برای بسیاری از کارها دیر می شود و ما را خسارت دیده و مغبون به دادگاه نگاه تلخ مردم و قضاوت سخت افکار عمومی خواهد سپرد!

ضمن تقدیر از همه مدیرانی که به تأسی از آموزه های قرآنی و رهنمودهای دینی از افراد و افکار برتر در حوزه مدیریتی خود استقبال کرده و با برگزاری جلسات و یا انتصاب مشاوران کارآمد و مجرب به استقبال دریافت راهکارها از اندیشه های نو و خلاق رفته و خلاء های موجود را با پیوندهای فکری گروهی جبران می کنند، باید نکته تأسف باری را متذکر شوم و آن ابتلای مزمن و دردناک مدعیان بی عملِ و زنبورهای بی عسل و یا همان احساس غلط و غیرواقعی برخی مدیران ناکارآمد در "بی نیازی آموزشی" و باد کاذب استغناء در دماغ است که متأسفانه با ادعای علم کل و عقل کل بودن، ضمن عدم استقبال از تجارب، طرحها و دیدگاههای راهگشای فرهیختگان و فکر بکر نخبگان و نیز فرار از جلسات هم اندیشی و اتاق های فکر، طوری رفتار می کنند که گویا خودشان مدرسان برتر کلاس های محتوا و فلسفه نامگذاری های سالانه توسط مقام معظم رهبری بوده و اتفاقاً آنها از قبل هم همان کاری را می کردند و همان راهی را می رفتند که حالا در نگاه کارشناسانه پیرامون این نامگذاری ها تبیین می گردد و این ادعاهای تهی و یا کم مایه به هنگام ارزیابی مردمی کارهایی که انجام می دهند ما را به یاد ضرب المثل معروف می اندازد که گفته اند: آفتابه لگن هفت دست، اما شام و ناهار هیچی!!!

دفاع های غلط برخی مدیران ناکارآمد از خودشان و یا مجموعه های تحت امر خود چقدر خسارت بار، کسالت آور و غیر قابل تحمل است، زمانیکه در پاسخ به تذکرات سازنده منتقدان دلسوز در ماههای آغازین سال می گویند که معاندانه و خیلی زود به سراغشان رفته اند و در ماههای میانی سال، می گویند که از درک واقعیت ها محروم اند و اگر کمی بیشتر صبر کنند، نتیجه اش آخر سال معلوم می شود و در پایان سال هم می گویند که دیگر خیلی دیر شده و انشاءالله در سال آینده جبران مافات می کنند و این چرخه تکرار، چقدر ملال آور است!

متأسفانه در ابتدای شروع بکار هر دولتی و یا حداقل هر رئیس جمهوری، مازندران بجز در مواردی معدود، عمدتاً قربانی انتصابات گسترده اولین ها، برای بسیاری از مدیریت ها و یا لااقل اولین تجربه مدیریتی در مسئولیت های بالادست اجرایی بوده و همین امر موجب عقب افتادگی مازندران در کورس بهره برداری از تیم های جدید مدیریتی در سطح ملی شده و می شود و در مقایسه با فایده مندی و توسعه استانهایی مانند اصفهان، خراسان رضوی، آذربایجان شرقی و یا حتی سمنان و کرمان و البرز، مازندران مصداق بارز همان ضرب المثل قدیمی است که گفته اند: عطار، هفت شهر عشق را گشت و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم!!!

مشکل مازندران، خواب زمستانی غالب مدیران نیست که این متأسفانه امری فراگیر است و رهبری معظم انقلاب یک تنه و با ارائه طرحها و تزها و پیشنهادهای تحرک بخش، همانند نامگذاری های سالانه و تأکیداتی مانند عزم ملی، مدیریت جهادی، حماسه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و غیره، تکانه های لازم را ایجاد کرده و به مداوای بیماری مزمن کم تحرکی مدیران می پردازند، بلکه مشکل برخی مدیران مازندران، آفت خواب بهاری است و آن معضل کم تحرکی به هنگامی است که غالب مدیران کشور و استانها از خواب زمستانی بیدار شده و در در فصل رویش ها، در تکاپوی جبران مافات و تأمین نیازهای حوزه مدیریتی خویش، هر روز مشغول کلنگ زنی، تکمیل پروژه های نیمه تمام، جذب سرمایه گذاران بخش خصوصی و یا راه اندازی پروژه های کلیدی اند!

این خواب کسل کننده بهاری که بعضاً با خوابهای تابستانی یا پاییزی هم گره می خورد، به روایت ارزیابی رسانه های استانی اعم از شبکه استانی و رسانه های مجازی و مکتوب از عملکرد مدیران در قطبی ترین نقش آفرینی های مازندران کاملاً مشهود است و بطور مشخص می توان به موارد ذیل که اهم معضلات مازندران اند، اشاره مستقیم داشت:

1- فقدان تحرک کافی در عرصه یکپارچه سازی، همسطح سازی و توسعه کشاورزی مکانیزه

2- فقدان تلاش کافی برای فعالسازی بخش صادرات بین المللی محصولات کشاورزی و باغی

3- فقدان بازاریابی جهانی برای محصولات گلخانه ای گل و گیاه و سایر فراورده های جانبی

4- فقدان شکوفاسازی استعداد و بکارگیری گسترده و صنعتی گیاهان دارویی در صنعت داروسازی

5- فقدان رشد و توسعه مطلوب صنایع صیادی، دامداری، زنبورداری، طیورداری و دیگر عناوین مشابه و مکمل

6-فقدان توسعه درآمدزایی و اشتغال زایی صنعت ناب گردشگری و شکوفاسازی استعدادهای گسترده آن

7- فقدان حمایت عملیاتی و مالی کافی برای توسعه صنایع دستی و اقتصادی کردن فعالیت های پراکنده

8- فقدان اهتمام کافی برای مرمت و نگهداری میراث فرهنگی و آثار فاخر طبیعی و جاذبه های استثنایی

9- فقدان غنی سازی فعالیت های اقتصادی در غالب شهرکهای صنعتی با دو مؤلفه درآمدزایی و اشتغالزایی

10- فقدان راه اندازی نهضت تعاونی و تغییر فرهنگ جوانان از اشتغال دولتی به اشتغال های تعاونی و خصوصی

11-فقدان نقش آفرینی مالی کافی بانکها در حمایت از فعالان بخش خصوصی و تعدد انحراف تخصیص تسهیلات

12-فقدان جلوه گری اقتصادی شرکت های متمول تحت حمایت سهام عدالت در عرصه مشارکت های تولیدی

13-فقدان اهتمام کافی برای تسریع روند اجرایی پروژه های بزرگ پالایشگاه، پتروشیمی، خودروسازی و ...

14-فقدان نهایی شدن پروژه های محیط زیستی مانند احداث کارخانه های کمپوست و سایر پروژه های مشابه

15-فقدان مناطق آزاد تجاری و مناطق آزاد مرزی در شهرهای ساحلی و شهرهای دارای بنادر و فرودگاه

16-فقدان نمایشگاه بزرگ، جامع الاطراف و دائمی بین المللی در مرکز استان و غرب استان

17-فقدان شهرک های صنعتی تخصصی همانند شهرک صنعتی کشاورزی و شهرک صنعتی شیلاتی و دریایی

18-فقدان موزه تمدنی، فرهنگی و تاریخی و گنجینه های معتبر میراث فرهنگی در مرکز استان

19-فقدان دانشگاه جامع در مرکز استان

20-فقدان نمایشگاه دائمی و بزرگ بین المللی کتاب

21-فقدان فرهنگسراهای بزرگ در مرکز استان و سایر شهرهای بزرگ استان
22-فقدان شهرک های سینمایی و مراکز تولید فیلم های سینمایی در مرکز استان و شهرهای بزرگ استان

23-فقدان تفرجگاه و شهربازی های بزرگ، مدرن و مجهز در مرکز استان و سایر شهرهای بزرگ استان

24-فقدان جاده های مناسب و امن بین شهری و بزرگراههای معتبر در استان
25-فقدان بیمارستان های مجهز دولتی و یا خصوصی در مرکز استان و سایر شهرهای بزرگ استان

26-فقدان اهتمام کافی برای تکمیل سدها و نیز احداث سدهای جدید جهت تأمین آب مورد نیاز کشاورزی و شرب

27-فقدان کارخانجات متعدد مربوط به فراورده های کشاورزی و استخراج های معدنی

28-فقدان ساماندهی سواحل و نیز ادامه آزادسازی آن برای افزایش ظرفیت جذب گردشگران داخلی و خارجی

29- ...........

البته بطور منطقی باید بپذیریم که این سی مورد اگر چه خیلی زیاد جلوه می کنند، اما کاملاً گلچین و کلی بوده و من به تعبیر سعدی شیرازی می توانم به ضرس قاطع مدعی شوم که : اندوه دل نگفتم، الّا یک از هزاران!

هنر ما نباید پاییز کردن بهار مازندران باشد، بلکه هنر این است که ما بتوانیم پاییز نگاه دیگران را بهاری کنیم و اگر ما حق مسئولیتی را که عهده دارش شده ایم، نتوانیم ادا کنیم، عملاً در محضر الهی بازخواست خواهیم شد و حق الناس هم به گناهان ما اضافه خواهد شد که حقیقتاً تاوان سختی به دنبال خواهد داشت!

بازی با سرنوشت مازندران و مازندرانی که به تنهایی حامل و شامل استعدادهای یک قاره و یا حداقل یکی از کشورهای تنومند و پیشرفته قاره سبز و شکوفای اروپا است، می تواند منجر به سقوط این استعدادها تا حد یک شهرستان و یا کوره دهاتی گردد که در آن شرایط، مازندران به هر چیزی بجز خودش شبیه خواهد بود!

فلذا تردید نباید کرد که اولین گزینه ای که می تواند ضامن توسعه جامعه  ماو مشخصاً مازندران باشد، قطع یقین توسعه کیفی منابع انسانی جامعه و سازمان ها و ترجیحاً مدیران جامعه و سازمان ها خواهند بود و از این جهت باید صراحت اعلام کرد که علت العلل رکود و یا حداقل عدم تحرک کافی مازندران در جریان حرکت قطار توسعه ملی، کمبود شدید مدیران کارآمد و مهم تر از آن فعالیت متمرکز و پر تحرک مدیرانی است که اگر گوششان، جناحی و باندی و منفعتی نجنبد و دغدغه های فردی و منافع شخصی نداشته باشند، یقیناً می توانند کارآمد محسوب شده و رسالت مدیریتی خود را ایفاء کنند!

به هرحال آقای استاندار و مجموعه معاونان و سایر مدیران ارشد باید خود را موظف بدانند که با افزایش نقش آفرینی های هدایتی و نظارتی خویش در جلسات شورای اداری، تأمین و سایر جلسات و نیز در فرایند بازدیدها و بازرسی ها، مانع از تمدید خواب زمستانی مدیران استان اعم از فرهنگی و اقتصادی و نیز گره زدن آن به خواب بهاری شده و نگذارند که فرصت های طلایی مازندران در روند تصاعدی و فزاینده توسعه درون زا با محوریت رهنمودهای رهبری معظم انقلاب، به همین راحتی ها هدر روند!

در پایان با الهام از سخن گهربار امام علی(ع) که فرمود: اگر دو روز یک مسلمان یکی باشد، مغبون و زیانکار است، ناصحانه و از باب سنت و فریضه الهی امر به معروف و نهی از منکر، به مدیران ارشد و غیر ارشد استان متذکر می شوم که مازندران، رکورددار بیکاری جوانان تحصیل کرده و غیرتحصیل کرده و در پایین ترین رده ایجاد فرصت های شغلی جدید در مراحل کارآفرینی و توسعه تولید است و کم تحرکی مدیران که به خواب بهاری تعبیر شده، نه تنها موجب فرار فرااستانی استعدادها و نیز تثبیت یأس و نومیدی در جوانان، زوج های جوان و خانواده های دارای جوان می گردد، بلکه بطور متسلسل مانع از توسعه سایر سازمانها و سایر بخش های جامعه شده و عقب ماندگی مازندران هم در مقایسه با گذشته خودش و هم در قیاس با سایر استانها مضاعف شده و شاید به نارضایتی خموش و یا پرخروش و تعرض آمیز و آشوب زا منجر گردد و عقلانیت ایجاب می کند یا باید خواب بهاری را از چشمان این مدیران پراند و یا اینکه باید مدیران خواب آلوده و به خواب زده را به وادی عزل و استعفاء کشاند تا دود ناتوانی ها و ندانم کاری و نخواهم کاری آنها به چشم مردمی نرود که صادقانه و حامیانه به مدیران جامعه از جمله مدیران استان ما که اتفاقاً غالباً خوشنام نیز هستند، چشم امید بسته اند و در یک جمله کوتاه اینکه نگذارید، بهار دل انگیز و شکوفای مازندران، به پاییز خزان زده ای مبدل شود که نهایتاً به بن بست زمستان منتهی گردد!

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه

نام فرستنده :
ایمیل گیرنده :